بنابر شواهد ظاهری یکی از مشکلات اساسی صنعت بیمه ، بیمه مرکزی ایران به عنوان نهاد ناظر و شرکتهای بیمه، فقدان یک سیستم مدون، دارای چارچوب استاندارد و یکپارچه مدیریت ریسک بنگاه در جهت ارتقا و تثبیت توانگری مالی و نتیجتاً افزایش پاسخگویی به ذینفعان، میباشد./یک شرکت بیمه با داشتن توانگری مالی بالا لزوماً واجدالشرایط برای پاسخگویی به ذینفعان در مقابل ریسکهای خود نیست.
به گزارش ریسک اقتصاد ناب ،طراحی الگوی راهنمای استقرار مدیریت ریسک بنگاه (ERM)در شرکت های بیمه پژوهشی است که از سوی پژوهشکده بیمه انجام شده است بر اساس این تحقیق کلیه سازمانها، شرکتها و نهادها اعم از کوچک و بزرگ، خصوصی یا عمومی، دولتی و یا غیردولتی در هر سطح از عملکرد و در هر زمان و مکان با دامنهای از ریسکها و فرصتها که میتوانند بر کارکرد آنها و دستیابی به اهدافشان تاثیر بگذارند، مواجه هستند.
میزان اهمیت این ریسکها برای همه سازمانها یکسان نیستند و عوامل درونی (مانند نوع فعالیت، اندازه، منابع مالی، شهرت، ساختار سازمانی و …) و عوامل بیرونی (مانند وضعیت اقتصاد کشور، قوانین و مقررات، نرخهای سود و ارز، تحولات اقتصادی و اجتماعی، کیفیت زیرساختهای جامعه و همچنین مخاطرات طبیعی) به مقدار زیادی بر میزان این اهمیت تاثیر میگذارند.
با توجه به سیستمهای اقتصادی جدید و تغییرات مداوم در عوامل محیطی بالاخص پس از بحران سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ و ورشکستگی شرکتهای بیمه بزرگ نظیر AIG، موضوع مدیریت ریسک بنگاه (ERM) در نحوه اداره شرکتهای مالی از جمله بیمهگران از اهمیت ویژهای برخوردار شده است. در دهه اخیر، در قالب نظارت مالی، توجه به خودارزیابی توانگری مالی و ریسکهای تحت مالکیت (ORSA) که توسط شرکتهای بیمه و نهادهای ناظر جهت ارزیابی سیستم مدیریت ریسک بنگاه با هدف حمایت از ثبات سرمایه الزامی و توانگری مقرراتی و داخلی بیمهگران استفاده میشود، بیشتر شده است. این شیوه از بالا به پایین بوده و در سطح کلان بنگاه به مدیریت ریسک میپردازد.
در کنار رشد و توسعه اقتصادی کشور، لزوم افزایش ضریب نفوذ بیمه به عنوان ابزاری جهت کنترل ریسکهای کسب و کار در حوزهها و بخشهای مختلف اقتصادی بیش از پیش احساس میگردد. لذا رشد و پیشرفت صنعت بیمه و ارائه خدمات هر چه بهتر و با کیفیتتر بیمه ای نیازمند توسعه ساختار اداره شرکتهای بیمه در زمینه استقرار سیستمهای مدیریت ریسک و کنترلهای داخلی در راستای استقرار حاکمیت شرکتی و پاسخگویی به ذینفعان میباشد.
یک ساختار حاکمیتی مناسب پیشنیاز یک سیستم کارای مدیریت ریسک و توانگری مالی است. ERM بایستی از سیستم توانگری مالی و مدیریت سرمایه بیمهگر حمایت نموده و موجب اطمینان از کارایی و اثربخشی این سیستم گردد. ناظر بیمه نیز مکلف است در راستای استقرار سه رکن اساسی نظام توانگری مالی (نیازمندیهای کمی، مدیریت ریسک داخلی و فرآیند نظارت و شفافیت و افشای اطلاعات)، مقررات مورد نیاز استقرار ERM را جهت مقاصد نظارت بر توانگری مالی ایجاد نماید. این مقررات بیمهگر را ملزم مینماید تا ریسکهای مهم خود را شناسایی، ارزیابی، کنترل و یا کاهش دهد و از این طریق اقدام به کنترل و تثبیت توانگری مالی خود و نهایتاً حفظ و تثبیت حقوق بیمهگزاران، سهامداردان و سایر ذینفعان نماید (IAIS, 2008a,b). با این وجود، بیمه مرکزی ایران در خصوص استقرار حاکمیت شرکتی، با انتشار آیین نامه های توانگری مالی، افشای اطلاعات، اکچوئری و حاکمیت شرکتی اقدامات موثری انجام داده است، لیکن در خصوص مدیریت ریسک بنگاه نیازمند انجام اقدامات جدیدی است.
لذا یکی از مشکلات اساسی صنعت بیمه (منتج از مساله فوق)، بیمه مرکزی ایران به عنوان نهاد ناظر و شرکتهای بیمه، فقدان یک سیستم مدون، دارای چارچوب استاندارد و یکپارچه مدیریت ریسک بنگاه در جهت ارتقا و تثبیت توانگری مالی و نتیجتاً افزایش پاسخگویی به ذینفعان، میباشد. توانگری مالی شرکتهای بیمه مهمترین شاخصی است که توانایی شرکت بیمه در پاسخگویی شرکت بیمه به ذینفعان را نشان میدهد. لیکن ارزیابی توانگری مالی شرکتها تنها بخشی از سیستم مدیریت ریسک بنگاه میباشد. این امر در زمینه اداره و کنترل ریسکها و استقرار سیستم کنترلهای داخلی در راستای تثبیت بلندمدت توانگری مالی این شرکتها دارای ضعف بوده و با نظارت بر توانگری مالی شرکتهای بیمه نمیتوان لزوماً نواقص درون شرکتها در کنترل ریسکها را از بین برد. این موضوع بیانگر این است که یک شرکت بیمه با داشتن توانگری مالی بالا لزوماً واجدالشرایط برای پاسخگویی به ذینفعان در مقابل ریسکهای خود نیست (Sandström, 2007).
با این تفاسیر، هدف اصلی از این پژوهش ارائه یک الگوی مدیریت ریسک بنگاه (ERM) برای موسسات بیمه در راستای استقرار سیستم حاکمیت شرکتی (موضوع آییننامه شماره ۹۳ شورای عالی بیمه) با ملاحظات نظارتی است.
به طور کلی، مراحل و فصول پژوهش در این طرح به صورت ذیل بوده است:
در فصل اول به بیان کلیات طرح شامل تبیین مساله، ضرورت و اهمیت طرح، اهداف اجرای طرح و مراحل پژوهش پرداختیم.
در فصل دوم، اقدام به بیان مبانی نظری مدیریت ریسک بنگاه و چارچوب آن از دیدگاه استانداردهای عمومی و استانداردهای نظارتی سازمان IAIS که مختص موسسات بیمه هستند (ICP8 و ICP16)، نمودیم. از آنجا که سیستم مدیریت ریسک بنگاه جزیی از نظام راهبری (حاکمیت شرکتی) است، لذا در فصل بعد، به بررسی جایگاه مدیریت ریسک بنگاه در نظام راهبری شرکتهای بیمه پرداختیم.
در فصل سوم، به بررسی ساختار مدیریت ریسک بنگاه در نظامهای نظارتی و شرکتهای بیمه مختلف پرداخته شد. این فصل و فصل دوم پایه و اساس الگوی استخراج شده در فصل پنجم بودهاند.
در فصل چهارم، به بررسی استانداردهای بینالمللی و عمومی و همچنین استانداردهای نظارتی و مقرراتی مدیریت ریسک بنگاه، خاص موسسات بیمه، در کشورهای منتخب پرداخته شد.
در فصل پنجم، ابتدا اقدام به مطالعه وضعیت موجود شرکتهای بیمه در زمینه استقرار سیستم مدیریت ریسک بنگاه و همچنین آییننامهها و مقررات نظارتی موجود و مرتبط (بیمه مرکزی و سازمان بورس اوراق بهادار) پرداخته شد. به عبارت دیگر، در این فصل، با بررسی وضعیت بازار بیمه و اهمیت مدیریت ریسک در شرکتهای بیمه، به بیان الزامات و پیششرطهای لازم جهت استقرار مدیریت ریسک بنگاه در راستای استقرار نظام راهبری و حاکمیت شرکتی این بنگاهها اقدام گردید.
در ادامه این فصل، با توجه به مطالعات فصول قبل (بررسی مبانی نظری و اصول ساختاری در فصول دوم و سوم و مطالعه استانداردهای عمومی و نظارتی بیمهای در فصل چهارم) و همچنین مطالعه وضعیت موجود و الزامات و پیششرطهای استقرار مدیریت ریسک بنگاه در صنعت بیمه ایران، اقدام به استخراج آییننامه و الگوی مناسب ERM در راستای استقرار نظام راهبری و حاکمیت شرکتی این بنگاهها از دیدگاه نظارتی و ارائه استاندارد و آییننامه استقرار مدیریت ریسک بنگاه شرکتهای بیمه از دیدگاه ناظر بیمه و حاکمیت شرکتی پرداختیم.