اقتصادناب_پس از تحریمها حبس ریسک بزرگی در کشور ایجاد شد، آخرین آمار رسمی بیمه مرکزی در سالنامه ۹۵ است که ۲۸۰۰۰ میلیارد تومان حق بیمه تولیدی بوده و از این آمار ۱۷۸ میلیارد تومان در حوزه انرژی است این اعداد و ارقام نشانگر آن است که کمتر از یک درصد بوده است اگر چه این آمار خیلی صحیح نیست همچنین بیمه ایران و آسیا سهم خود را در انرژی به دلایلی در رشته انرژی اعلام نمیکنند. این ایرادی است که به بیمه مرکزی وارد است.
به گزارش اقتصادناب به نقل از بیمه داری نوین با ورود به فاز جدید تحریمها در آبان ماه بخش اقتصادی کشور وارد شرایط بحرانی خواهد شد. تحریم تاثیرات گستردهای را در حوزه بیمه و انرژی داشته است و با افزایش تحریمها چالشهای این دو بخش نیز بیشتر خواهد شد. حال این سوال پیش میآید صنعت بیمه چه اقداماتی را در حوزه نفت، گاز و انرژی انجام خواهد داد؟ آنچه در این میزگرد مورد توجه قرار میگیرد تاثیرات تحریم بر انرژی و نقش بیمه در انرژی است.
آنچه در ادامه میآید میزگرد ماهنامه بیمه داری نوین با حضور حامد فرنام مشاور کمیسیون نفت و گاز اتاق بازرگانی ایران و محسن رحیمی معاون شعبه بیمه های نفت و انرژی بیمهپارسیان در این زمینه است.
تحریم دوران پیچیدهای است که از جهات مختلف قابل بررسی است.تحریمها چقدر صنعت نفت ، گاز و فراوردههای نفتی ما را تحت تاثیر قرار داده است؟
فرنام: تولید نفت ایران در حدود ۳۸۰۰ میلیون بشکه در روز است که حدود ۲۰۰۰ میلیون بشکه در روز آن مصرف داخلی است. میزان صادرات ما نیز در حدود ۱۸۰۰ میلیون بشکه در روز است. گاز نیز در کنار نفت قرار میگیرد. ما در حوزه گاز، صادرکننده خالص گاز نیستیم و حتی در دورههایی وارد کننده خالص گاز شدیم. برای پتروشیمی در سالهای قبل مشکل نداشتیم؛ زیرا پتروشیمی حتی از قطعنامههای سازمان ملل هم تاثیر زیادی نگرفت. قبلا خاورمیانه، نفت منطقه غرب دنیا را تامین میکرد و نفت خلیج فارس به سمت اروپا و آمریکا میرفت؛ اما در حال حاضر نفت کشورهای شرق آسیا نظیر چین، هند و ژاپن را تامین میکند.
*در فاز جدید تحریمها ممکن است بخش پتروشیمی ما هم دچار مشکل شود؟
فرنام: اگر آمریکا بخواهد با رقبایش جنگ تجاری کند دچار مشکل خواهد شد. باید ببینیم چه هزینهای میخواهد بپردازد و آیا ارزش دارد. چین هم تعرفههای بالایی را بر روی کالاهای وارداتی از آمریکا گذاشته است. کل صادرات ما ۴۰- ۵۰ میلیارد دلار است. ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار درآمد سالانه حاصل از فروش نفت و۱۰ الی ۱۵ میلیارد دلار درامد حاصل در حوزه پتروشیمی است. اگر آمریکا چین را تحریم نمیکرد چین هم ایران را همراهی نمیکرد. چین دچار «عدم نفع» شده است. وقتی چین و ایران در یک موضع در مقابل آمریکا قرار میگیرند چه دلیلی دارد که چین حرف آمریکا را گوش کند. آیا دلیلی وجود دارد؟
*باید به شرکتهای بینالمللی توجه کرد که به هر ترتیبی سهامدار آمریکائی دارند و یا اینکه به دلیل مراوده با امریکا حاضر نیستند به خاطر ایران با امریکا دچار چالش شوند.
فرنام: چین برای حل این چالش اقداماتی در قبال ایران انجام داده است. چین یکسری شرکتها را تاسیس کرده که در ایران تجارت میکنند. چین در این شرکتها افرادی را که استخدام کرده قرار نیست به آمریکا سفر کنند. این شرکتها با آمریکا کاری ندارند. آمریکا تحریم کند یا نکند فرقی برایشان ندارد.
*این شرکتها پتروشیمی هستند؟
فرنام: چین یکسری شرکتها را تاسیس کرده که زیرمجموعه شرکتهای اصلی خودش است. نظیر CNPC که این شرکت نفت ایران را خریداری میکند.
*هدف ترامپ این است که کلیه درآمدهای ایران را مسدود کند.
فرنام: چین خرید نفتش را پنهان نمیکند. از دیدگاه چین اگر آمریکا نفت را تحریم کند اهمیت زیادی ندارد. آمریکا تا اندازهای میتواند تحریم کند. یعنی زمانی که قطعنامه سازمان ملل را داشته باشد. زمانی که نفت ایران تحریم بود آزمایش انجام میدادند و هر جا اثبات میشد نفتِ استخراج شده، متعلق به ایران است تحریم میشد؛ اما الان خرید نفت تحریم است و چین اجازه آزمایش نمیدهد. پس ترکیبات نفت بررسی نمیشود که نفت از ایران استخراج شده یا متعلق به یک کشور دیگر است.
مسئله شوکهای اقتصادی نیز مطرح است. شوکهای اقتصادی به دو دسته واگرا و همگرا تقسیم میشوند. ما کشوری هستیم که از بحران ۹۱ خارج شدیم و وارد فاز بحرانی جدید تحریمهای جدید آمریکا شدیم که البته این شوک را همگرا میدانم و میرا خواهد بود. منتها این بحرانها پشت سر هم و بی فاصله اتفاق افتاده است. معتقدم شوکهایی که در ۵ نوامبر آینده بر ایران تحمیل خواهد شد اثراتش نسبت به شکهای سال ۹۰ و ۹۱ کمتر خواهد بود.
* با توجه به نظرات شما قیمت دلار پایین میآید.
فرنام: بحث دلار متفاوت است.
- طبق نظر شما مشابه گذشته است. یعنی قیمت دلار کاهش مییابد.
فرنام: در گذشته هم دلار ما پایین نبوده است.
*دلار ما ۳۶۰۰ تومان بوده و به ۲۰۰۰۰ تومان رسیده است.
فرنام: وقتی بحث دلار مطرح میشود باید نرخ ارز را بررسی کرد. ما تورم داخلی داریم. تقریبا قیمت ۷۰۰۰ تومان طبیعی است و این نرخ باید سالی حدود ده درصد، بر اساس تورم، هم رشد داشته باشد. مدیریت بانک مرکزی ما خوب نبوده است. همانطور که گفتم شوک سال ۹۱ واگرا بود و وضعیت را بدتر کرد. شوکهای این دوره همگرا است. ممکن است انتظارات با آن هماهنگ نشود و کار را سخت کند، این مسئله زمان بر است.
*یعنی شما معتقدید شوک فعلی بحران نیست.
فرنام: در زمان حال به بحران تبدیل میشود، ولی میراست.
*چه مدت؟
فرنام: اگر دو شوک را نگاه کنیم هفت الی هشت سال طول میکشد. شوک در جا وارد میشود و باید بنظر رفته رفته میرا میشود و کم کم از این شوک خارج میشویم.
نظر شما چیست آقای رحیمی؟
رحیمی: باید توجه کرد که آیا شرایط بد و بدتر میشود یا مسئولان کشور تعاملیتر با مسئله برخورد میکنند. در خصوص اینکه شرایط فعلی منجر به بحران بزرگتر میشود و یا اوضاع بهتر میشود، به عبارت دیگر اینکه بحران واگراست یا همگرا، به نظرم به عناصر زیادی وابسته است و خیلی راحت نمیشود در این خصوص اظهار نظر کرد و این موضوع به تصمیمات و اقدامات دیگران نیز بستگی دارد. مثلاً اقدامی که روسیه در خصوص افزایش تولید نفت انجام داد و به گونهای میخواست سهم ایران از سبد اوپک تقسیم شود. یا اینکه عربستان تعهد میدهد به جای یک بشکه نفت ایران، دو بشکه به بازار روانه کند. اگر منافع چین و یا هند در جای دیگر نظیر عربستان تامین شود پشت ایران نخواهند ایستاد. البته باید بگویم اینگونه هم نیست که همه چیز بدتر شود.
*نرخ دلار در بازار ما ۱۴۰۰۰ هزار تومان است.( در زمان تنظیم گفتگو نرخ دلار ۱۴۰۰۰ تومان بود)
رحیمی: بازار فعلی ما بازار متعادل و سالمی نیست و نقش دلالی در آن بیشتر است. چون مردم ما خیلی خوشبینانه به مسائل نگاه نمیکنند و عملاً اعتماد مردم سلب شده است
*به نظر میرسد سیاست کلان ما شوک واگرا را نشان میدهد.
فرنام: ارز بحث جدایی است. بازار آزاد جایی است که عرضه و تقاضا در آن به وفور وجود داشته باشد. در سامانه نیما خریدار و فروشنده حضور دارند و بانک مرکزی در قیمتگذاری دخالت نمیکند. هم عرضه کننده و هم تقاضا کننده زیاد است. در شرایط حاضر حاکمیت در قیمتگذاری دخالت ندارد..
*ما یک بازار سه نرخی ایجاد کردهایم.
فرنام: عرضه ما زیاد است و حاکمیت در قیمتگذاری دخیل نیست، عرضه اصلی هم در سامانه نیما اتفاق میافتد. بازار دلار نقد فعلا کنترل نشده است. زیرا قوانین پولشویی کامل اجرا نمیشود. یکی از مسیرهای نظارت بر اجرای مقررات پولشویی، FATF هست که خوشبختانه در مجلس تصویب شد ، در بازار دلار نقد معلوم نیست دلار از کجا میآید و به کجا میرود. با رعایت کامل مقررات پولشویی بسیاری از مسائل اینچنینی کنترل خواهد شد.
*در اوضاع فعلی آیا شرایط بحرانی است؟
رحیمی: به دنبال خروج آمریکا از برجام یک فرصت ۹۰روزه و ۱۸۰ روزه برای برگرداندن تحریمها در نظر گرفته شد. این اتفاقات بر بازار دلار، بورس و طلای ایران اثر گذاشت. مهمترین مسئله سیزده آبان که در پیش روست تحریم فعالیتهای کشتیرانی و مبادلات پولی و امضای تعهدات بیمههای اتکایی و همچنین صنعت انرژی ایران است. ترکیب این موارد بخش اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرار داده است. آنچه ما در انتظار آن هستیم این است که بعد از شروع تحریمها واقعاً جریان فیزیکی صادرات و واردات کالاها در چه سطحی امکانپذیر خواهد بود و جریان مالی مربوطه چگونه خواهد بود. حال سوال این است که آیا ما امکان صدور نفت خواهیم داشت؟ در سال ۹۲ چهار میلیون بشکه در روز صادر میکردیم و الان به ۲ میلیون بشکه در روز رسیده است. این مقدار نسبت به سال ۹۲ نصف شده است. ما پلن درستی برای کاهش تولید نداریم. باید بدانیم چگونه این تولید را کاهش دهیم که به تاسیسات ما آسیب نزند و درآمد ما مدیریت شود. در برنامه پنجم توسعه وزارت نفت اعلام کرده که ۱۹۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری لازم دارد. این مقدار سرمایهگذاری هم از منابع داخلی است و هم خارجی است. صندوق توسعه ملی ما از ابتدای تاسیس تا کنون ۲۵ میلیارد دلار درآمد نفتی داده است. ما ۱۹۰ میلیارد دلار میخواهیم؛ زیرا ۳۰ درصد بودجه کشور نفتی است. در گذشته ۵۰ درصد بودجه کشور نفتی بود. ما تاسیسات کهنه و قدیمی در پتروشیمی و نفت داریم. سرمایه قرار بود از دو بخش صادرات و سرمایهگذاری خارجی تامین شود که تعطیل است. ما الان نمیتوانیم به پیشبینی بعد از برجام دسترسی پیدا کنیم. ما سرمایهگذاری خارجی را از دست دادهایم. حال باید دید سیستم جدید اروپا چه تمهیداتی برای ما خواهد اندیشید. آیا به ما وام میدهند؟ برجام به ما امید زیادی داد و از بین رفت. دولت اگر در شرایط دیگری بود قیمت نفت را در بودجه بالاتر میبستند. یعنی درصد نفت بیشتر میشد. الان با وجود بالا بودن دلار بودجه ما همچنان نفتی است و اخذ این درآمد نامشخص است. این موارد تاثیراتی بر اقتصاد کشور میگذارد. هر موقع که بودجه صنعت نفت کاهش یافته حوادث بسیاری رخ داده است. زیرا اولین جایی که کنترل هزینه میشود نیروی انسانی، آموزش و سیستم ایمنی است. در حوزه بیمه هم باید گفت، صدمهای که نفتیها به خودشان میزنند «کاهش تعهدات بیمهنامه» است. الان متاسفانه در راستای کاهش هزینهها، بیمهگذاران به مسئله «کاهش تعهدات» و در پی آن «کاهش حق بیمه» میپردازند .
از طرفی بسیاری از پروژهها متوقف شدند. به طور مثال پروژه «سیراف» که ۸ پالایشگاه بوده و تامین مالی نشده است. پروژه خط لوله اتیلن مرکزی باقی مانده است. نمونههای فراوانی وجود دارد برای نمونه فاز ۱۱، طرحهای متانول لاوان، متانول چهاردهم، آمونیاک سیزدهم، طرح توسعه پالایشگاه اصفهان و پالایشگاه آناهیتا. سرمایهگذاریهایی کردهایم که نیمه تمام هستند و بلا استفاده ماندهاند و تحت ریسکهایی از جمله حوادث طبیعی هستند. تبعات کمبود سرمایه موجب شد پروژهها معلق شود. وقتی پروژهای متوقف میشود از برخی جهات ریسکش بیشتر از وقتی است که شما حاضر و مراقب پروژه هستید .
مساله مهمتر اینکه الگوی فروش بیمهنامه در مواردی مشخص نیست. ما بیمهنامههایی داریم که صادر شده و پرداخت آن به یوآن چین است آن هم در خارج از کشور. یعنی غیر از عملیات بیمهگری باید وارد مبادله نقد کردن پول هم شویم این در حالی است که اصل برجام تسهیل در انتقال پول بود.
فرنام: به نکات مفیدی اشاره شد. در تکمیل صحبتها میتوان گفت سرمایهگذاری در بخش صنعت حفاری نفت در سال ۲۰۱۷ در کل دنیا ۴۰۰ میلیارد دلار بود. این مسئله در جلسه اجلاس اخیر اپک در ژوئن مطرح شد. بحثی که ارائه شد نیاز به ۱۹۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در ایران بود که مقایسه ایران با جهان میتواند مسیر پیش رو را مشخصتر کند. نیاز به ۱۰۰۰ دلار سرمایهگذاری در دنیا وجود دارد. آنچه در سال گذشته در دنیا رخ داده ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری بوده است . تا سال ۹۹ باید اقداماتی انجام داد. مثلا ۵۱ میلیارد به پتروشیمی اختصاص دارد. لازم است کارها و اقداماتی در این حوزه صورت گیرد و سرمایهگذاری انجام شود. در سیراف ۸ پلنت ۶۰ میلیون دلاری تعریف شده است و این ریز کردن پروژه را نابود کرد. سود سرمایهگذار را از بین بردند. دیگر هیچ کس سودش را نمیبیند. گاهی نمیتوان پروژه را کوچک کرد. زیرا سود از بین میرود.
در این راستا کوچک کردن شرکتها موجب از بین رفتن سود شد.
در پیمانهای پولی دو جانبه بین کشورها نیز باید اشاره کرد که آنچه بین کشورها مطرح شده « پول رمزدار» است. یعنی لزوما پول روسیه یا پول هند مد نظر قرار نمیگیرد. این سازوکار پول رمزی را شبیه بیت کوین کرده است. یک واحد مشترک تعریف میشود که مبنای آن دلار، ریال و روپیه نیست. این مسئله به صورت رمز دار تعریف میشود. به نحوی که این پول جدید جایگزین دلار میشود
*کل ارزش بیت کوین ۲۲۶ میلیارد دلار است. به نظر شما میشود ظرفیت بلاکچین را راه انداخت و ارز رمزها را تعریف کرد؟
فرنام: بانکهای مرکزی در تلاشاند یک حالت رمزداری را ایجاد کنند؛ نه لزوما یک نوع پولی که قابل تبدیل به ریال باشد.
*نکته مهم این است که ایران جایگزین دارد؛ ولی آمریکا برای اروپا جایگزینی ندارد. ممکن است مرکل یا افراد مشابه از برجام حمایت کنند؛ اما مذاکراتشان را با ترامپ یا همتای اسرائیلیشان انجام میدهند.
فرنام: آقای روحانی پیمانهای منطقهای را توسعه داد. زیرا میدانست نان ما در منطقه آسیا است. نه تنها ایران بلکه در تمام کشورهای دنیا همین گونه است. کشورهای جنوب شرقی آسیا را ببینید با هم روابط دو جانبه دارند. کشورهای همسایه در طی این دیدارها به ما بسیار نزدیک شدند. زیرا آقای روحانی دیدارهای بسیاری با همتایان خود در کشورهای همسایه داشت. علت این توجهات توسعه روابط در سطح منطقه بود.
*این پیمانها خوب است؛ اما عملکرد ما در این زمینه هم موفق نبوده است. بسیاری از رئیس جمهورهای قبلی هم ملاقاتهایی با کشورهای خارجی داشتند؛ اما نتیجه مثبتی حاصل نشده است.
فرنام: برای ما منطقه مهمتر از اروپا بود. اینگونه نباید حساب کرد. باید تبادلات اقتصادی را سنجید. ما با کشورهای همسایه دوست هستیم. در دوران ابتدایی برجام ما نتوانستیم تبادلات اقتصادی مناسب با کشورها داشته باشیم. اثر شک باید برود.
*چه راهکارهایی در شرایط داریم؟
فرنام: نسبت به ساختار و راهکاری که میتوان ارائه داد ایجاد تفاهمنامه و معاهدههای بین کشوری است. بحث EPCما بیشتر از صنعت نفت تامین میشود. در بخش نفت دو مورد وجود دارد. اول بخش فروش نفت و دوم تامین تجهیرات نفتی است. بخشی از درامد حاصله از فروش نفت باید در حوزه نفت خرج شود و در تجهیزات نفتی مورد استفاده قرار گیرد. تجهیزات ما عمدتا از چین تامین میشود. کشورهای دیگر و اروپا را هم باید در نظر گرفت؛ ولی بیشتر واردات تجهیزاتی ما از چین است. اما اقدامی که باید صورت گیرد بستن پیمان مالی است که در قبال فروش نفت بتوانیم واردات کالاهای سرمایهای را انجام دهیم. این معامله دو سر سود است. یعنی هم چین به فروش تجهیزاتش میرسد و ما هم به تجهیزاتمان میرسیم و نفتمان را میفروشیم. اروپا ۱۷ هزار میلیارد GDPدارد. روسیه ۱.۵، هند ۲ الی ۳ و چین ۱۴ تا است. این سه تا تقریبا با آمریکا برابری میکند. خود آمریکا ۲۳ هزار تاست. برای ایران حدود ۵۰۰ هزار میلیارد دلار است. بعد از تقویت این حوزهها بسیاری از مشکلات ما حل میشود و در مسیر درست پیش میرود. باید به تجارتمان در سالهای گذشته توجه کنیم. در اوج تحریمهای جهانی ۵۰ میلیون تن صادرات از بنادر جنوب داشتیم.
*نظر شما در این زمینه چیست.
رحیمی: پس از برجام رفت و آمد ما زیاد شد و بازار بکری در بیمه شکل گرفت که بیسابقه بود. بازار عظیمی در خاورمیانه با ۸۰میلیون جمعیت و با ضریب نفوذ پایین بیمه شرکتهای بزرگ را ترغیب میکرد. ولی خروجی چه بود؟ اتفاقی که افتاد خروجی آن قراردادهایی بود که استحکام نداشت. و بیمهنامههایی که با همکاری خارجیها صادر شد بیشتر در حوزه بیمه اشخاص بود.
*پس از برجام ادامه پیدا کرد؟
رحیمی: خیر، پس از ترامپ قراردادی بسته نشد تا ببینند در آمریکا چه اتفاقی میافتد. قراردادهایی هم که بعدا بسته شد محتاطانه بود. در بخش بیمههای اموال به ویژه کشتیرانی، انرژی و هواپیما احتیاج به بیمه داشتیم، اما نشد و مجبور شدیم برای ورود به این صنعت گام به گام پیش برویم. اما پس از انتخاب ترامپ تقریباً کلیه قراردادها لغو شد.
برجام امیدهایی را ایجاد کرد؛ اما سریع از بین رفت این در حالی است که ما حجم زیادی برای اتکایی قبل از تحریمها داشتیم. ۷۰ درصد بیمههای اتکایی قبل از تحریمها از بازار بیمه بینالمللی تهیه میشد.
اما پس از تحریمها حبس ریسک بزرگی در کشور ایجاد شد، آخرین آمار رسمی بیمه مرکزی در سالنامه ۹۵ است که ۲۸۰۰۰ میلیارد تومان حق بیمه تولیدی ما بوده و از این آمار ۱۷۸ میلیارد تومان برای انرژی بوده است. این اعداد و ارقام نشانگر آن است که کمتر از یک درصد بوده است. این آمار خیلی صحیح نیست. بیمه ایران و آسیا سهم خود را در انرژی به دلایلی در رشته انرژی اعلام نمیکنند. این ایرادی است که به بیمه مرکزی وارد است.. حق بیمه شرکتهای بیمه ایران، آسیا و کارآفرین برای مثال در فیلد انرژی در سالنامه ۹۵ صفر هستند. سازوکارهای نرمافزاری و زیرساختی باید ایجاد شود و این فضاها از هم مجزا شود. ما تعریف بیمه انرژی را در آییننامه شفاف داریم؛ ولی هنوز در عمل از بخش مهندسی و آتشسوزی مجزا نشده است. دغدغههایی است مثلاً کارمزدها در بخش مهندسی و آتشسوزی بالاتر است و واسطههای بیمه تمایل دارند بیشتر به شکل مهندسی و آتشسوزی ببینند.
* در حال حاضر وضعیت بیمه انرژی در شرکتهای بیمه چگونه است و چند شرکت بیمه در حوزه انرژی فعالترند؟
رحیمی: همه ۳۲ شرکت میتوانند در این حوزه کار کنند اما شرکتهای بزرگتر سهم بیشتری دارند.
در بیمههای انرژی، بیمهگذارها هوشمندتر و بزرگترند. بیمهگذارها مشاور، وکیل، واحد حقوقی و واحد مناقصهای دارد و سرمایههای میلیون دلاری خود را به کسی که بیمهاش در رنکینگ ۱۵ هم باشد نمیسپارند.
رویه صنعت بیمه برای مقابله با تحریمها در حوزه انرژی چه بود؟
رحیمی: ریسکهای حوزه انرژی از منظر خطرپذیری متفاوت هستند. معمولا حفاری پر ریسکترین کار ما در انرژی است. بعد از حفاری، تولید، صنایع پالایشی و پتروشیمیها و در آخر هم حوزه انتقال است. حمل مواد سوختی با کشتی در بخش بیمههای باربری دستهبندی میشود و این جز کم ریسکترین و ایمنترین صنایع ماست مثل صنعت هوایی. اما مساله اینجاست که در این حوزه اگر چه تواتر ریسک کم است اما شدت ریسک بالاست.
در دورهای که تحریم نبودیم اینگونه بود که اگر پیشنهاد پروژهای به شرکت بیمه مطرح میشد شرکت بیمه به کمک بروکر خارجی از شرکتهای بزرگ دنیا نرخ و شرایط میگرفت. نرخ و شرایط براساس دیتا بیس جهانی بود؛ ولی با ایجاد تحریمها ما به دیتا بیس جهانی دسترسی نداریم. ما از دیتا بیس کوچکتر خود نرخ تعیین میکنیم. دیتا بیس کوچکتر در اصطلاح آماری یعنی نرخها سطح اطمینان پایینتری دارد. نرخهای ما ممکن است واقعا خیلی دقیق نباشد
در خصوص تعیین نرخ بیشتر توضیح دهید؟و در حال حاضر نرخها در بازار انرژی چگونه تعیین میشود؟
به نظر بنده پارامتری که در حال حاضر در تعیین نرخها نقش مهمی بازی میکند تجربه است و ما کمتر از ابزارهای تحلیلی منسجم و قوی برخورداریم.
. بیمه مرکزی هم الان از سابقه خودش در بازار نرخ توزیع میکند. برای ریسکهایی که از ۱۰۰۰میلیارد تومان تعهد بالاتر باشد بیمه مرکزی نرخ میدهد. یعنی تقریبا اغلب پتروشیمیها، میادین نفتی، همه سکوها و به طور کلی ۷۰ الی ۸۰ درصد ریسکهای بزرگ انرژی ما را بیمه مرکزی نرخ و شرایط میدهد؛ به عبارتی شرکتها رقابتی در این قضیه ندارند. متدهای نرخ دادن و عددهای ارائه شده در این زمینه مربوط به سالهای پیش است. ما از متد روز دنیا محروم هستیم. همچنین ما در صنعت بیمه تا حدی محتاط هستیم.مثلاً بحث بیمه عدم نفع در دنیا سابقه ۳۰ و ۴۰ ساله باید داشته باشند اما ما در ایران هنوز به صورت جدی نتوانستهایم این شاخه از بیمه را ارائه دهیم.قبل از تحریمها متدهایی داشت ارائه میشد که تحریمها تصویب شد و اجازه ورود نداد.
میزان حوادث صورت گرفته نیز در تعیین نرخ موثر است؟
رحیمی: . بله سوابق خسارت تاثیر زیادی بر تعیین نرخ دارد. ترند نرخهای بازار انرژی در دنیا در سالهای گذشته در حال کاهش بوده است. غیر از سال گذشته که نرخها تفاوتی نداشتند. نرخهای بازار انرژی ایران نیز دارای ترند کاهشی بوده اما بعد از حادثه رگ سفید در حفاری و حادثه بوعلی در پتروشیمی نرخهای مربوطه افزایشی شد. حوادث ما را سوق میدهند که نرخ را چگونه ببندیم. ضریب خسارت بیمههای انرژی در سالنامه ۹۵ ۶۸ درصد عنوان شده؛ یعنی ۶۸ درصد از دریافتی را به عنوان خسارت پرداخت کردهایم. در مقابل بیمههای ثالث و درمان صنعت بیمه ضرر ده هستند، در کل ضریب خسارت صنعت بیمه در سال ۹۵ حدود ۸۰ درصد بوده است؛ اما در هر صورت کل ضریب خسارت را در بیمههای انرژی باید دورهای دید. زیرا ممکن است ده سال هیچ حادثهای نداشته باشیم؛ مثلا در صنعت حفاری هر ۵ سال انتظار داریم یک حادثه اتفاق بیفتد. مثلا فوران چاه رخ دهد. یا در پتروشیمیها هر ۲ سال یک حادثه بزرگ داشتهایم.
فرنام: در واقع پیشبینیها در خصوص زمان وقوع حوادث در صنعت بیمه به نوعی به گذشته نگاه میکنند و هر که دادههایش بیشتر است بهتر میتواند پیشبینی کند. این مسئله در بورس هم رخ میدهد. مثلا بر اساس تحلیلهای شبکه عصبی شاید بتوان گفت هر ۱۰ سال یکبار جنگی اتفاق افتاده است، پس در ده سال آینده هم جنگی رخ خواهد داد. چنین مطرح میشود که کاری ندارد که جنگ در کجا اتفاق خواهد افتاد؛ مثلا در یک بازه باید حتما جنگ اتفاق بیفتد. بحث تکنیکال هم به شبکههای عصبی برمیگردد. بخشی از اثرات تحریم خواهد ماند و البته یک چشم انداز مثبت هم خواهیم داشت. البته به این نکته هم بر میگردد که ما یک برنامهریزی خوب در بحث انرژی داشته باشیم. در زمینههایی ضعف داریم و مشکلاتی در بخش انرژی ما وجود دارد که ما را با مخاطراتی مواجه خواهد کرد.
رحیمی: به طور خلاصه راهکار اصلی این است که در ماههای آتی سیستم فکری گذشته را تغییر دهید و با نوآوری به تدریج خود را به صنعت بیمه دنیا برسانیم و روابط درستی برای خودمان ایجاد کنیم. ما احتیاج به روابط داریم.
*صنعت بیمه چه اقداماتی را در حوزه نفت، گاز و انرژی انجام خواهند داد؟
رحیمی: فکرهایی در این زمینه صورت گرفته است که نیاز است تا به ویژه در حوزه اتکائی به یک برنامه منسجم و مدون تبدیل شود. نیازمند برنامه برای حوادث فاجعه بار مانند زلزله در مناطق متمرکز نفتی مانند عسلویه و ماهشهر هستیم که واقعاً خطر بزرگی است. نیاز به حفظ و توسعه روابط بیمهای با سایر کشورها داریم. رفتوآمدهای ما با روسیه، کشورهای منطقه و چین بیشتر شده است و امیدوارم راهگشا باشد. البته درسی که از گذشته در این زمینه گرفتیم مهم است.
البته به نظر بنده در شرایط تحریم که بسیاری از پروژهها متوقف هستند و تعهدات بیمهای کاهش یافته شاید به اندازه گذشته نیازمند اتکایی نیستیم.
س از تحریمها حبس ریسک بزرگی در کشور ایجاد شد، آخرین آمار رسمی بیمه مرکزی در سالنامه ۹۵ است که ۲۸۰۰۰ میلیارد تومان حق بیمه تولیدی بوده و از این آمار ۱۷۸ میلیارد تومان در حوزه انرژی است این اعداد و ارقام نشانگر آن است که کمتر از یک درصد بوده است اگر چه این آمار خیلی صحیح نیست همچنین بیمه ایران و آسیا سهم خود را در انرژی به دلایلی در رشته انرژی اعلام نمیکنند. این ایرادی است که
به گزارش ریسک نیوزبه نقل از بیمه داری نوین با ورود به فاز جدید تحریمها در آبان ماه بخش اقتصادی کشور وارد شرایط بحرانی خواهد شد. تحریم تاثیرات گستردهای را در حوزه بیمه و انرژی داشته است و با افزایش تحریمها چالشهای این دو بخش نیز بیشتر خواهد شد. حال این سوال پیش میآید صنعت بیمه چه اقداماتی را در حوزه نفت، گاز و انرژی انجام خواهد داد؟ آنچه در این میزگرد مورد توجه قرار میگیرد تاثیرات تحریم بر انرژی و نقش بیمه در انرژی است.
آنچه در ادامه میآید میزگرد ماهنامه بیمه داری نوین با حضور حامد فرنام مشاور کمیسیون نفت و گاز اتاق بازرگانی ایران و محسن رحیمی معاون شعبه بیمه های نفت و انرژی بیمهپارسیان در این زمینه است.
تحریم دوران پیچیدهای است که از جهات مختلف قابل بررسی است.تحریمها چقدر صنعت نفت ، گاز و فراوردههای نفتی ما را تحت تاثیر قرار داده است؟
فرنام: تولید نفت ایران در حدود ۳۸۰۰ میلیون بشکه در روز است که حدود ۲۰۰۰ میلیون بشکه در روز آن مصرف داخلی است. میزان صادرات ما نیز در حدود ۱۸۰۰ میلیون بشکه در روز است. گاز نیز در کنار نفت قرار میگیرد. ما در حوزه گاز، صادرکننده خالص گاز نیستیم و حتی در دورههایی وارد کننده خالص گاز شدیم. برای پتروشیمی در سالهای قبل مشکل نداشتیم؛ زیرا پتروشیمی حتی از قطعنامههای سازمان ملل هم تاثیر زیادی نگرفت. قبلا خاورمیانه، نفت منطقه غرب دنیا را تامین میکرد و نفت خلیج فارس به سمت اروپا و آمریکا میرفت؛ اما در حال حاضر نفت کشورهای شرق آسیا نظیر چین، هند و ژاپن را تامین میکند.
*در فاز جدید تحریمها ممکن است بخش پتروشیمی ما هم دچار مشکل شود؟
فرنام: اگر آمریکا بخواهد با رقبایش جنگ تجاری کند دچار مشکل خواهد شد. باید ببینیم چه هزینهای میخواهد بپردازد و آیا ارزش دارد. چین هم تعرفههای بالایی را بر روی کالاهای وارداتی از آمریکا گذاشته است. کل صادرات ما ۴۰- ۵۰ میلیارد دلار است. ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار درآمد سالانه حاصل از فروش نفت و۱۰ الی ۱۵ میلیارد دلار درامد حاصل در حوزه پتروشیمی است. اگر آمریکا چین را تحریم نمیکرد چین هم ایران را همراهی نمیکرد. چین دچار «عدم نفع» شده است. وقتی چین و ایران در یک موضع در مقابل آمریکا قرار میگیرند چه دلیلی دارد که چین حرف آمریکا را گوش کند. آیا دلیلی وجود دارد؟
*باید به شرکتهای بینالمللی توجه کرد که به هر ترتیبی سهامدار آمریکائی دارند و یا اینکه به دلیل مراوده با امریکا حاضر نیستند به خاطر ایران با امریکا دچار چالش شوند.
فرنام: چین برای حل این چالش اقداماتی در قبال ایران انجام داده است. چین یکسری شرکتها را تاسیس کرده که در ایران تجارت میکنند. چین در این شرکتها افرادی را که استخدام کرده قرار نیست به آمریکا سفر کنند. این شرکتها با آمریکا کاری ندارند. آمریکا تحریم کند یا نکند فرقی برایشان ندارد.
*این شرکتها پتروشیمی هستند؟
فرنام: چین یکسری شرکتها را تاسیس کرده که زیرمجموعه شرکتهای اصلی خودش است. نظیر CNPC که این شرکت نفت ایران را خریداری میکند.
*هدف ترامپ این است که کلیه درآمدهای ایران را مسدود کند.
فرنام: چین خرید نفتش را پنهان نمیکند. از دیدگاه چین اگر آمریکا نفت را تحریم کند اهمیت زیادی ندارد. آمریکا تا اندازهای میتواند تحریم کند. یعنی زمانی که قطعنامه سازمان ملل را داشته باشد. زمانی که نفت ایران تحریم بود آزمایش انجام میدادند و هر جا اثبات میشد نفتِ استخراج شده، متعلق به ایران است تحریم میشد؛ اما الان خرید نفت تحریم است و چین اجازه آزمایش نمیدهد. پس ترکیبات نفت بررسی نمیشود که نفت از ایران استخراج شده یا متعلق به یک کشور دیگر است.
مسئله شوکهای اقتصادی نیز مطرح است. شوکهای اقتصادی به دو دسته واگرا و همگرا تقسیم میشوند. ما کشوری هستیم که از بحران ۹۱ خارج شدیم و وارد فاز بحرانی جدید تحریمهای جدید آمریکا شدیم که البته این شوک را همگرا میدانم و میرا خواهد بود. منتها این بحرانها پشت سر هم و بی فاصله اتفاق افتاده است. معتقدم شوکهایی که در ۵ نوامبر آینده بر ایران تحمیل خواهد شد اثراتش نسبت به شکهای سال ۹۰ و ۹۱ کمتر خواهد بود.
* با توجه به نظرات شما قیمت دلار پایین میآید.
فرنام: بحث دلار متفاوت است.
- طبق نظر شما مشابه گذشته است. یعنی قیمت دلار کاهش مییابد.
فرنام: در گذشته هم دلار ما پایین نبوده است.
*دلار ما ۳۶۰۰ تومان بوده و به ۲۰۰۰۰ تومان رسیده است.
فرنام: وقتی بحث دلار مطرح میشود باید نرخ ارز را بررسی کرد. ما تورم داخلی داریم. تقریبا قیمت ۷۰۰۰ تومان طبیعی است و این نرخ باید سالی حدود ده درصد، بر اساس تورم، هم رشد داشته باشد. مدیریت بانک مرکزی ما خوب نبوده است. همانطور که گفتم شوک سال ۹۱ واگرا بود و وضعیت را بدتر کرد. شوکهای این دوره همگرا است. ممکن است انتظارات با آن هماهنگ نشود و کار را سخت کند، این مسئله زمان بر است.
*یعنی شما معتقدید شوک فعلی بحران نیست.
فرنام: در زمان حال به بحران تبدیل میشود، ولی میراست.
*چه مدت؟
فرنام: اگر دو شوک را نگاه کنیم هفت الی هشت سال طول میکشد. شوک در جا وارد میشود و باید بنظر رفته رفته میرا میشود و کم کم از این شوک خارج میشویم.
نظر شما چیست آقای رحیمی؟
رحیمی: باید توجه کرد که آیا شرایط بد و بدتر میشود یا مسئولان کشور تعاملیتر با مسئله برخورد میکنند. در خصوص اینکه شرایط فعلی منجر به بحران بزرگتر میشود و یا اوضاع بهتر میشود، به عبارت دیگر اینکه بحران واگراست یا همگرا، به نظرم به عناصر زیادی وابسته است و خیلی راحت نمیشود در این خصوص اظهار نظر کرد و این موضوع به تصمیمات و اقدامات دیگران نیز بستگی دارد. مثلاً اقدامی که روسیه در خصوص افزایش تولید نفت انجام داد و به گونهای میخواست سهم ایران از سبد اوپک تقسیم شود. یا اینکه عربستان تعهد میدهد به جای یک بشکه نفت ایران، دو بشکه به بازار روانه کند. اگر منافع چین و یا هند در جای دیگر نظیر عربستان تامین شود پشت ایران نخواهند ایستاد. البته باید بگویم اینگونه هم نیست که همه چیز بدتر شود.
*نرخ دلار در بازار ما ۱۴۰۰۰ هزار تومان است.( در زمان تنظیم گفتگو نرخ دلار ۱۴۰۰۰ تومان بود)
رحیمی: بازار فعلی ما بازار متعادل و سالمی نیست و نقش دلالی در آن بیشتر است. چون مردم ما خیلی خوشبینانه به مسائل نگاه نمیکنند و عملاً اعتماد مردم سلب شده است
*به نظر میرسد سیاست کلان ما شوک واگرا را نشان میدهد.
فرنام: ارز بحث جدایی است. بازار آزاد جایی است که عرضه و تقاضا در آن به وفور وجود داشته باشد. در سامانه نیما خریدار و فروشنده حضور دارند و بانک مرکزی در قیمتگذاری دخالت نمیکند. هم عرضه کننده و هم تقاضا کننده زیاد است. در شرایط حاضر حاکمیت در قیمتگذاری دخالت ندارد..
*ما یک بازار سه نرخی ایجاد کردهایم.
فرنام: عرضه ما زیاد است و حاکمیت در قیمتگذاری دخیل نیست، عرضه اصلی هم در سامانه نیما اتفاق میافتد. بازار دلار نقد فعلا کنترل نشده است. زیرا قوانین پولشویی کامل اجرا نمیشود. یکی از مسیرهای نظارت بر اجرای مقررات پولشویی، FATF هست که خوشبختانه در مجلس تصویب شد ، در بازار دلار نقد معلوم نیست دلار از کجا میآید و به کجا میرود. با رعایت کامل مقررات پولشویی بسیاری از مسائل اینچنینی کنترل خواهد شد.
*در اوضاع فعلی آیا شرایط بحرانی است؟
رحیمی: به دنبال خروج آمریکا از برجام یک فرصت ۹۰روزه و ۱۸۰ روزه برای برگرداندن تحریمها در نظر گرفته شد. این اتفاقات بر بازار دلار، بورس و طلای ایران اثر گذاشت. مهمترین مسئله سیزده آبان که در پیش روست تحریم فعالیتهای کشتیرانی و مبادلات پولی و امضای تعهدات بیمههای اتکایی و همچنین صنعت انرژی ایران است. ترکیب این موارد بخش اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرار داده است. آنچه ما در انتظار آن هستیم این است که بعد از شروع تحریمها واقعاً جریان فیزیکی صادرات و واردات کالاها در چه سطحی امکانپذیر خواهد بود و جریان مالی مربوطه چگونه خواهد بود. حال سوال این است که آیا ما امکان صدور نفت خواهیم داشت؟ در سال ۹۲ چهار میلیون بشکه در روز صادر میکردیم و الان به ۲ میلیون بشکه در روز رسیده است. این مقدار نسبت به سال ۹۲ نصف شده است. ما پلن درستی برای کاهش تولید نداریم. باید بدانیم چگونه این تولید را کاهش دهیم که به تاسیسات ما آسیب نزند و درآمد ما مدیریت شود. در برنامه پنجم توسعه وزارت نفت اعلام کرده که ۱۹۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری لازم دارد. این مقدار سرمایهگذاری هم از منابع داخلی است و هم خارجی است. صندوق توسعه ملی ما از ابتدای تاسیس تا کنون ۲۵ میلیارد دلار درآمد نفتی داده است. ما ۱۹۰ میلیارد دلار میخواهیم؛ زیرا ۳۰ درصد بودجه کشور نفتی است. در گذشته ۵۰ درصد بودجه کشور نفتی بود. ما تاسیسات کهنه و قدیمی در پتروشیمی و نفت داریم. سرمایه قرار بود از دو بخش صادرات و سرمایهگذاری خارجی تامین شود که تعطیل است. ما الان نمیتوانیم به پیشبینی بعد از برجام دسترسی پیدا کنیم. ما سرمایهگذاری خارجی را از دست دادهایم. حال باید دید سیستم جدید اروپا چه تمهیداتی برای ما خواهد اندیشید. آیا به ما وام میدهند؟ برجام به ما امید زیادی داد و از بین رفت. دولت اگر در شرایط دیگری بود قیمت نفت را در بودجه بالاتر میبستند. یعنی درصد نفت بیشتر میشد. الان با وجود بالا بودن دلار بودجه ما همچنان نفتی است و اخذ این درآمد نامشخص است. این موارد تاثیراتی بر اقتصاد کشور میگذارد. هر موقع که بودجه صنعت نفت کاهش یافته حوادث بسیاری رخ داده است. زیرا اولین جایی که کنترل هزینه میشود نیروی انسانی، آموزش و سیستم ایمنی است. در حوزه بیمه هم باید گفت، صدمهای که نفتیها به خودشان میزنند «کاهش تعهدات بیمهنامه» است. الان متاسفانه در راستای کاهش هزینهها، بیمهگذاران به مسئله «کاهش تعهدات» و در پی آن «کاهش حق بیمه» میپردازند .
از طرفی بسیاری از پروژهها متوقف شدند. به طور مثال پروژه «سیراف» که ۸ پالایشگاه بوده و تامین مالی نشده است. پروژه خط لوله اتیلن مرکزی باقی مانده است. نمونههای فراوانی وجود دارد برای نمونه فاز ۱۱، طرحهای متانول لاوان، متانول چهاردهم، آمونیاک سیزدهم، طرح توسعه پالایشگاه اصفهان و پالایشگاه آناهیتا. سرمایهگذاریهایی کردهایم که نیمه تمام هستند و بلا استفاده ماندهاند و تحت ریسکهایی از جمله حوادث طبیعی هستند. تبعات کمبود سرمایه موجب شد پروژهها معلق شود. وقتی پروژهای متوقف میشود از برخی جهات ریسکش بیشتر از وقتی است که شما حاضر و مراقب پروژه هستید .
مساله مهمتر اینکه الگوی فروش بیمهنامه در مواردی مشخص نیست. ما بیمهنامههایی داریم که صادر شده و پرداخت آن به یوآن چین است آن هم در خارج از کشور. یعنی غیر از عملیات بیمهگری باید وارد مبادله نقد کردن پول هم شویم این در حالی است که اصل برجام تسهیل در انتقال پول بود.
فرنام: به نکات مفیدی اشاره شد. در تکمیل صحبتها میتوان گفت سرمایهگذاری در بخش صنعت حفاری نفت در سال ۲۰۱۷ در کل دنیا ۴۰۰ میلیارد دلار بود. این مسئله در جلسه اجلاس اخیر اپک در ژوئن مطرح شد. بحثی که ارائه شد نیاز به ۱۹۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در ایران بود که مقایسه ایران با جهان میتواند مسیر پیش رو را مشخصتر کند. نیاز به ۱۰۰۰ دلار سرمایهگذاری در دنیا وجود دارد. آنچه در سال گذشته در دنیا رخ داده ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری بوده است . تا سال ۹۹ باید اقداماتی انجام داد. مثلا ۵۱ میلیارد به پتروشیمی اختصاص دارد. لازم است کارها و اقداماتی در این حوزه صورت گیرد و سرمایهگذاری انجام شود. در سیراف ۸ پلنت ۶۰ میلیون دلاری تعریف شده است و این ریز کردن پروژه را نابود کرد. سود سرمایهگذار را از بین بردند. دیگر هیچ کس سودش را نمیبیند. گاهی نمیتوان پروژه را کوچک کرد. زیرا سود از بین میرود.
در این راستا کوچک کردن شرکتها موجب از بین رفتن سود شد.
در پیمانهای پولی دو جانبه بین کشورها نیز باید اشاره کرد که آنچه بین کشورها مطرح شده « پول رمزدار» است. یعنی لزوما پول روسیه یا پول هند مد نظر قرار نمیگیرد. این سازوکار پول رمزی را شبیه بیت کوین کرده است. یک واحد مشترک تعریف میشود که مبنای آن دلار، ریال و روپیه نیست. این مسئله به صورت رمز دار تعریف میشود. به نحوی که این پول جدید جایگزین دلار میشود
*کل ارزش بیت کوین ۲۲۶ میلیارد دلار است. به نظر شما میشود ظرفیت بلاکچین را راه انداخت و ارز رمزها را تعریف کرد؟
فرنام: بانکهای مرکزی در تلاشاند یک حالت رمزداری را ایجاد کنند؛ نه لزوما یک نوع پولی که قابل تبدیل به ریال باشد.
*نکته مهم این است که ایران جایگزین دارد؛ ولی آمریکا برای اروپا جایگزینی ندارد. ممکن است مرکل یا افراد مشابه از برجام حمایت کنند؛ اما مذاکراتشان را با ترامپ یا همتای اسرائیلیشان انجام میدهند.
فرنام: آقای روحانی پیمانهای منطقهای را توسعه داد. زیرا میدانست نان ما در منطقه آسیا است. نه تنها ایران بلکه در تمام کشورهای دنیا همین گونه است. کشورهای جنوب شرقی آسیا را ببینید با هم روابط دو جانبه دارند. کشورهای همسایه در طی این دیدارها به ما بسیار نزدیک شدند. زیرا آقای روحانی دیدارهای بسیاری با همتایان خود در کشورهای همسایه داشت. علت این توجهات توسعه روابط در سطح منطقه بود.
*این پیمانها خوب است؛ اما عملکرد ما در این زمینه هم موفق نبوده است. بسیاری از رئیس جمهورهای قبلی هم ملاقاتهایی با کشورهای خارجی داشتند؛ اما نتیجه مثبتی حاصل نشده است.
فرنام: برای ما منطقه مهمتر از اروپا بود. اینگونه نباید حساب کرد. باید تبادلات اقتصادی را سنجید. ما با کشورهای همسایه دوست هستیم. در دوران ابتدایی برجام ما نتوانستیم تبادلات اقتصادی مناسب با کشورها داشته باشیم. اثر شک باید برود.
*چه راهکارهایی در شرایط داریم؟
فرنام: نسبت به ساختار و راهکاری که میتوان ارائه داد ایجاد تفاهمنامه و معاهدههای بین کشوری است. بحث EPCما بیشتر از صنعت نفت تامین میشود. در بخش نفت دو مورد وجود دارد. اول بخش فروش نفت و دوم تامین تجهیرات نفتی است. بخشی از درامد حاصله از فروش نفت باید در حوزه نفت خرج شود و در تجهیزات نفتی مورد استفاده قرار گیرد. تجهیزات ما عمدتا از چین تامین میشود. کشورهای دیگر و اروپا را هم باید در نظر گرفت؛ ولی بیشتر واردات تجهیزاتی ما از چین است. اما اقدامی که باید صورت گیرد بستن پیمان مالی است که در قبال فروش نفت بتوانیم واردات کالاهای سرمایهای را انجام دهیم. این معامله دو سر سود است. یعنی هم چین به فروش تجهیزاتش میرسد و ما هم به تجهیزاتمان میرسیم و نفتمان را میفروشیم. اروپا ۱۷ هزار میلیارد GDPدارد. روسیه ۱.۵، هند ۲ الی ۳ و چین ۱۴ تا است. این سه تا تقریبا با آمریکا برابری میکند. خود آمریکا ۲۳ هزار تاست. برای ایران حدود ۵۰۰ هزار میلیارد دلار است. بعد از تقویت این حوزهها بسیاری از مشکلات ما حل میشود و در مسیر درست پیش میرود. باید به تجارتمان در سالهای گذشته توجه کنیم. در اوج تحریمهای جهانی ۵۰ میلیون تن صادرات از بنادر جنوب داشتیم.
*نظر شما در این زمینه چیست.
رحیمی: پس از برجام رفت و آمد ما زیاد شد و بازار بکری در بیمه شکل گرفت که بیسابقه بود. بازار عظیمی در خاورمیانه با ۸۰میلیون جمعیت و با ضریب نفوذ پایین بیمه شرکتهای بزرگ را ترغیب میکرد. ولی خروجی چه بود؟ اتفاقی که افتاد خروجی آن قراردادهایی بود که استحکام نداشت. و بیمهنامههایی که با همکاری خارجیها صادر شد بیشتر در حوزه بیمه اشخاص بود.
*پس از برجام ادامه پیدا کرد؟
رحیمی: خیر، پس از ترامپ قراردادی بسته نشد تا ببینند در آمریکا چه اتفاقی میافتد. قراردادهایی هم که بعدا بسته شد محتاطانه بود. در بخش بیمههای اموال به ویژه کشتیرانی، انرژی و هواپیما احتیاج به بیمه داشتیم، اما نشد و مجبور شدیم برای ورود به این صنعت گام به گام پیش برویم. اما پس از انتخاب ترامپ تقریباً کلیه قراردادها لغو شد.
برجام امیدهایی را ایجاد کرد؛ اما سریع از بین رفت این در حالی است که ما حجم زیادی برای اتکایی قبل از تحریمها داشتیم. ۷۰ درصد بیمههای اتکایی قبل از تحریمها از بازار بیمه بینالمللی تهیه میشد.
اما پس از تحریمها حبس ریسک بزرگی در کشور ایجاد شد، آخرین آمار رسمی بیمه مرکزی در سالنامه ۹۵ است که ۲۸۰۰۰ میلیارد تومان حق بیمه تولیدی ما بوده و از این آمار ۱۷۸ میلیارد تومان برای انرژی بوده است. این اعداد و ارقام نشانگر آن است که کمتر از یک درصد بوده است. این آمار خیلی صحیح نیست. بیمه ایران و آسیا سهم خود را در انرژی به دلایلی در رشته انرژی اعلام نمیکنند. این ایرادی است که به بیمه مرکزی وارد است.. حق بیمه شرکتهای بیمه ایران، آسیا و کارآفرین برای مثال در فیلد انرژی در سالنامه ۹۵ صفر هستند. سازوکارهای نرمافزاری و زیرساختی باید ایجاد شود و این فضاها از هم مجزا شود. ما تعریف بیمه انرژی را در آییننامه شفاف داریم؛ ولی هنوز در عمل از بخش مهندسی و آتشسوزی مجزا نشده است. دغدغههایی است مثلاً کارمزدها در بخش مهندسی و آتشسوزی بالاتر است و واسطههای بیمه تمایل دارند بیشتر به شکل مهندسی و آتشسوزی ببینند.
* در حال حاضر وضعیت بیمه انرژی در شرکتهای بیمه چگونه است و چند شرکت بیمه در حوزه انرژی فعالترند؟
رحیمی: همه ۳۲ شرکت میتوانند در این حوزه کار کنند اما شرکتهای بزرگتر سهم بیشتری دارند.
در بیمههای انرژی، بیمهگذارها هوشمندتر و بزرگترند. بیمهگذارها مشاور، وکیل، واحد حقوقی و واحد مناقصهای دارد و سرمایههای میلیون دلاری خود را به کسی که بیمهاش در رنکینگ ۱۵ هم باشد نمیسپارند.
رویه صنعت بیمه برای مقابله با تحریمها در حوزه انرژی چه بود؟
رحیمی: ریسکهای حوزه انرژی از منظر خطرپذیری متفاوت هستند. معمولا حفاری پر ریسکترین کار ما در انرژی است. بعد از حفاری، تولید، صنایع پالایشی و پتروشیمیها و در آخر هم حوزه انتقال است. حمل مواد سوختی با کشتی در بخش بیمههای باربری دستهبندی میشود و این جز کم ریسکترین و ایمنترین صنایع ماست مثل صنعت هوایی. اما مساله اینجاست که در این حوزه اگر چه تواتر ریسک کم است اما شدت ریسک بالاست.
در دورهای که تحریم نبودیم اینگونه بود که اگر پیشنهاد پروژهای به شرکت بیمه مطرح میشد شرکت بیمه به کمک بروکر خارجی از شرکتهای بزرگ دنیا نرخ و شرایط میگرفت. نرخ و شرایط براساس دیتا بیس جهانی بود؛ ولی با ایجاد تحریمها ما به دیتا بیس جهانی دسترسی نداریم. ما از دیتا بیس کوچکتر خود نرخ تعیین میکنیم. دیتا بیس کوچکتر در اصطلاح آماری یعنی نرخها سطح اطمینان پایینتری دارد. نرخهای ما ممکن است واقعا خیلی دقیق نباشد
در خصوص تعیین نرخ بیشتر توضیح دهید؟و در حال حاضر نرخها در بازار انرژی چگونه تعیین میشود؟
به نظر بنده پارامتری که در حال حاضر در تعیین نرخها نقش مهمی بازی میکند تجربه است و ما کمتر از ابزارهای تحلیلی منسجم و قوی برخورداریم.
. بیمه مرکزی هم الان از سابقه خودش در بازار نرخ توزیع میکند. برای ریسکهایی که از ۱۰۰۰میلیارد تومان تعهد بالاتر باشد بیمه مرکزی نرخ میدهد. یعنی تقریبا اغلب پتروشیمیها، میادین نفتی، همه سکوها و به طور کلی ۷۰ الی ۸۰ درصد ریسکهای بزرگ انرژی ما را بیمه مرکزی نرخ و شرایط میدهد؛ به عبارتی شرکتها رقابتی در این قضیه ندارند. متدهای نرخ دادن و عددهای ارائه شده در این زمینه مربوط به سالهای پیش است. ما از متد روز دنیا محروم هستیم. همچنین ما در صنعت بیمه تا حدی محتاط هستیم.مثلاً بحث بیمه عدم نفع در دنیا سابقه ۳۰ و ۴۰ ساله باید داشته باشند اما ما در ایران هنوز به صورت جدی نتوانستهایم این شاخه از بیمه را ارائه دهیم.قبل از تحریمها متدهایی داشت ارائه میشد که تحریمها تصویب شد و اجازه ورود نداد.
میزان حوادث صورت گرفته نیز در تعیین نرخ موثر است؟
رحیمی: . بله سوابق خسارت تاثیر زیادی بر تعیین نرخ دارد. ترند نرخهای بازار انرژی در دنیا در سالهای گذشته در حال کاهش بوده است. غیر از سال گذشته که نرخها تفاوتی نداشتند. نرخهای بازار انرژی ایران نیز دارای ترند کاهشی بوده اما بعد از حادثه رگ سفید در حفاری و حادثه بوعلی در پتروشیمی نرخهای مربوطه افزایشی شد. حوادث ما را سوق میدهند که نرخ را چگونه ببندیم. ضریب خسارت بیمههای انرژی در سالنامه ۹۵ ۶۸ درصد عنوان شده؛ یعنی ۶۸ درصد از دریافتی را به عنوان خسارت پرداخت کردهایم. در مقابل بیمههای ثالث و درمان صنعت بیمه ضرر ده هستند، در کل ضریب خسارت صنعت بیمه در سال ۹۵ حدود ۸۰ درصد بوده است؛ اما در هر صورت کل ضریب خسارت را در بیمههای انرژی باید دورهای دید. زیرا ممکن است ده سال هیچ حادثهای نداشته باشیم؛ مثلا در صنعت حفاری هر ۵ سال انتظار داریم یک حادثه اتفاق بیفتد. مثلا فوران چاه رخ دهد. یا در پتروشیمیها هر ۲ سال یک حادثه بزرگ داشتهایم.
فرنام: در واقع پیشبینیها در خصوص زمان وقوع حوادث در صنعت بیمه به نوعی به گذشته نگاه میکنند و هر که دادههایش بیشتر است بهتر میتواند پیشبینی کند. این مسئله در بورس هم رخ میدهد. مثلا بر اساس تحلیلهای شبکه عصبی شاید بتوان گفت هر ۱۰ سال یکبار جنگی اتفاق افتاده است، پس در ده سال آینده هم جنگی رخ خواهد داد. چنین مطرح میشود که کاری ندارد که جنگ در کجا اتفاق خواهد افتاد؛ مثلا در یک بازه باید حتما جنگ اتفاق بیفتد. بحث تکنیکال هم به شبکههای عصبی برمیگردد. بخشی از اثرات تحریم خواهد ماند و البته یک چشم انداز مثبت هم خواهیم داشت. البته به این نکته هم بر میگردد که ما یک برنامهریزی خوب در بحث انرژی داشته باشیم. در زمینههایی ضعف داریم و مشکلاتی در بخش انرژی ما وجود دارد که ما را با مخاطراتی مواجه خواهد کرد.
رحیمی: به طور خلاصه راهکار اصلی این است که در ماههای آتی سیستم فکری گذشته را تغییر دهید و با نوآوری به تدریج خود را به صنعت بیمه دنیا برسانیم و روابط درستی برای خودمان ایجاد کنیم. ما احتیاج به روابط داریم.
*صنعت بیمه چه اقداماتی را در حوزه نفت، گاز و انرژی انجام خواهند داد؟
رحیمی: فکرهایی در این زمینه صورت گرفته است که نیاز است تا به ویژه در حوزه اتکائی به یک برنامه منسجم و مدون تبدیل شود. نیازمند برنامه برای حوادث فاجعه بار مانند زلزله در مناطق متمرکز نفتی مانند عسلویه و ماهشهر هستیم که واقعاً خطر بزرگی است. نیاز به حفظ و توسعه روابط بیمهای با سایر کشورها داریم. رفتوآمدهای ما با روسیه، کشورهای منطقه و چین بیشتر شده است و امیدوارم راهگشا باشد. البته درسی که از گذشته در این زمینه گرفتیم مهم است.
البته به نظر بنده در شرایط تحریم که بسیاری از پروژهها متوقف هستند و تعهدات بیمهای کاهش یافته شاید به اندازه گذشته نیازمند اتکایی نیستیم.