اخبار مهماقتصاد و داراییاقتصادیبیمهپول وسرمایهپیشخوان

امکان فراگیری مالی چگونه فراهم می شود؟

جایگاه خاص بیمه ها در فراگیری مالی

اقتصاد ناب_عدالت مالی با بررسی دو مبحث شاخص سازی و سواد مالی؛

امکان فراگیری مالی را می‌توان از طریق رعایت الزامات قانونی و ارائه ابزارهای تحریکی مانند معافیت‌های مالیاتی، تشویقات مالیاتی یا تخفیفات مالیاتی به وجود آورد. این نکات مهم است که نه تنها باید برای بانک‌ها یا شرکت‌های بیمه، بلکه برای همه صنوف اعمال شود./عبداللهی: به نظر من، اولین مرحله در بحث فراگیری مالی باید براساس یک برنامه جامع و ارشد راهبری در سطح ملی و بین المللی انجام شود./بالو نژاد:اصطلاح “سواد مالی” اشاره به یک نوع مهارت است که فرد را قادر می‌سازد تا به‌طور بهینه از منابع مالی خود استفاده کند. این مهارت ممکن است با دانش اقتصادی یا دانش مالی متفاوت باشد.

به گزارش اقتصاد ناب به نقل از بیمه داری نوین دو موضوع اصلی که قرار است در این پنل مورد بحث قرار ‌گیرد عبارتند از: شاخص‌سازی؛ برای تعیین میزان پیشرفت در فرایند و اجرای شمولیت مالی، تعریف شاخص‌های مناسب و باتوجه به اینکه اندازه‌گیری دوره‌ای (سه ماهه، شش ماهه یا سالانه) ضروری است. این اطلاعات و اندازه‌گیری‌ها باید اعلام شده تا تحلیلگران و صاحب‌نظران بتوانند نظرات خود را اعلام کنند که به نقطه مطلوبی برسیم. موضوع دیگر سواد مالی است که قصد داریم نسبت به تعریف دقیق سواد مالی و اهمیت آن اطلاع کسب کرده و در این جلسه درباره نقش اساسی که این موضوع در شمولیت مالی می‌تواند ایفا کند، بپردازیم.

اعضاء حاضر این رویداد را علی عبدالهی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی،، مهران رضوانی، مدیرعامل شرکت بیمه تجارت نو، روزبه بالونژادعضو هیات علمی پژوهشکده وزارت اقتصاد تشکیل دادند.

**********

 

 آقای بالونژاد، با توجه به تجربه و تخصص خود در زمینه شمولیت مالی و طراحی شاخص‌ها، آیا می‌توانید کمی بیشتر در مورد تجربیات و دانش خود در این زمینه توضیح دهید؟

بالونژاد: یکی از موارد حیاتی در اجرا و موفقیت سند ملی شمول مالی یا بهبود شاخص‌های شمول مالی، بحث شاخص‌ها است. همانطور که اشاره شد، این موضوع سه جنبه اصلی دارد که در کشورهای مختلف به شکل‌های متفاوتی ظاهر می‌شود. در زمینه اقتصاد، برای مثال وقتی کمکی از سوی دولت یا نهادهای دیگر صورت می‌گیرد، اهمیت دارد که مشخص شود جامعه هدف این کمک چیست و چقدر کارآمد بوده است. در واقع، برای اندازه‌گیری صحیح شمول مالی و درک بهتر از اثرات سیاست‌ها، لازم است بدانیم تا شاخص‌ها را صحیح اندازه‌گیری کنیم و بفهمیم که چقدر سیاست‌هایمان به هدف خود دست یافته‌اند.

همانطور که می‌بینید، برخی از شاخص‌ها به طور معمول و روزمره استفاده می‌شوند و مانند داشتن حساب‌های بانکی، حالت عمومیت دارند. با این حال، اگر بخواهیم وزن این شاخص را برای مثال مقایسه کنیم، وضعیت آن در کشوری مانند کشور ما کمتر است، در حالی که در کشور دیگری، مانند یک کشور آفریقایی، ممکن است بالاتر باشد. بنابراین، اهمیت دارد که ابتدا درباره شاخص‌ها به توافق برسیم که کدام شاخص‌ها را در نظر می‌گیریم. به عنوان مثال، دسترسی به خدمات مالی در کشور ما خوب است، اما در بازار پول به آن فکر کنیم که می‌توانیم شاخص‌های استانداردی را برای استانداردسازی در بازارهای مالی تولید کنیم و از آنها در شاخص‌گذاری استفاده کنیم.

در اشاره به شاخص‌های کیفیت و سواد مالی، باید توجه داشت که این مسائل بسیار اهمیت دارند و چندین بار بر آنها تاکید شده است. همچنین، تعریف سواد مالی در کشورهای مختلف متفاوت است و نیازمند بازنگری است. به عنوان مثال، وقتی ما بانکی را بیازماییم، تسهیلات بر اساس آن تعیین می‌شود و در بانک‌های دیگر ممکن است سرفصل‌های استاندارد متفاوتی داشته باشد.

برای استفاده مناسب از شاخص‌ها، نیاز داریم تا داده‌ها و بانک‌های اطلاعات خود را بازبینی کنیم. به عنوان مثال، در برپایی قرارداد‌های بانکی که داریم، تسهیلات بر اساس آن پرداخت می‌شود، سرفصل‌های استانداردی دارد. بنابراین، نیاز است که از این جهت نیز تفکیک شود تا بتوانیم شاخص مناسبی را تولید کنیم. مسائلی مانند خطر اخلاقی و انتخابات معکوس که همواره در بازار پول وجود داشته، باید به درستی در سیستم بانکی ما نظارت شود تا بتوانیم از این جنبه‌ها نیز شاخص مناسبی تولید کنیم.

* آقای عبداللهی بفرمایید برای داشتن داده‌های تمیز و قابل اعتماد در حوزه شاخص‌سازی، توجه به چه نکاتی در زیرساخت داده و جمع‌آوری داده نیاز است؟ در کدام مرحله از فرآیند شاخص‌سازی قرار داریم و چه اقداماتی باید انجام دهیم؟

عبداللهی: شاخص‌سازی یک مسئله بسیار اساسی است که اهمیت زیادی دارد. این فرایند از دو زاویه مهم قابل بررسی است: اولاً به کمک آن تضمین می‌شود که برنامه‌های ما اجرایی و عملی باشند و دوماً اینکه ما قادر خواهیم بود اندازه‌گیری‌های صحیح و دقیقی انجام دهیم. ملاحظه دیگری که درباره شاخص‌سازی وجود دارد، این است که شاخص‌ها باید برای رسیدن به اهداف تعیین شده، متناسب باشند. همانطور که در ارائه‌ها توسط آقای دکتر بیان شد، بسیاری از کشورها در صنعت مالی خود اهداف متنوعی را دنبال می‌کنند. به همین دلیل ما نیاز داریم تا برای رسیدن به عدالت مالی، اهداف مشخصی را پیگیری کنیم. این شاخص‌ها باید ناشی از آن اهداف باشند و پروژه‌های ما نیز باید با توجه به شرایط مختلف کشور شکل بگیرد و جمع‌آوری داده‌های ما هم تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.

برای مثال، در کشوری همچون اندونزی، پروژه‌هایی تعریف شده‌اند که با توجه به شرایط خاص کشور، از طریق شاخص‌هایی همچون بی ام پی ال ها یا بعبارتی ساده تر الان بخر، بعدا پرداخت کن یا با بحث اقساط شمولیت مالی را ترویج می‌دهند، زیرا سطح درآمد و رفاه افراد به استناد نمودارهای آماری آن نقاط پایین است. اما در کشوری مانند استرالیا که سطح آگاهی مالی بالا است، شاخص‌هایی همچون فین‌تک بسیار مهم هستند و بیشتر افراد این جامعه از اصول فین‌تک استفاده می‌کنند. آن‌ها از طریق بانک‌های نوین و پرداخت‌های دیجیتال و نسخه‌های جدید بانک‌های نوین به این موضوع می‌پردازند. ما هم به موضوع و مسئله فایننشال تکنولوژی علاقه مند هستیم و آن را دنبال می‌کنیم.

در ابتدا، باید سند موضوع را مشخص و اهداف و شاخص‌ها را تعیین نموده، سپس به تمرکز بر داده‌ها بپردازیم. یک نکته بسیار اساسی که ذکر نمودید این است که زیرساخت‌های داده باید به خوبی شناخته شود. مثلاً باید بدانیم که در حال حاضر افراد جامعه، از جمله افراد حقیقی و حقوقی، به کدامین سطوح مالی دسترسی دارند، درآمدهای آن‌ها کجا قرار دارد، تفاوت‌های آن‌ها کجا پدیدار است و کدام مناطق بیشتر و کدام کمتر از دیگران توانایی دسترسی به منابع مالی را دارند.

این نوع داده‌ها ممکن است در پایگاه اطلاعاتی رفاهی ایرانیان در دسترس باشند و با این موضوع می‌توان تحت عنوان بهینه‌سازی یارانه‌ها، یک سری داده‌ها را جمع‌آوری نمود. همچنین، بحث مغایرت حریم شخصی افراد و مسائل امنیتی و … نیز باید در این مسائل داده‌ها مورد توجه قرار گیرد.

موارد دیگری که ممکن است حائز اهمیت باشند، مربوط به تسهیلات مالی می‌باشند. به عنوان مثال، شاخص‌های ذکر شده در شاخص‌های ثانویه، استفاده از فناوری‌های نو مانند پرداخت‌های دیجیتال و گزارش‌های شاپرک، که بیان می‌کنند الان مردم از کدام منابع بیشتر استفاده می‌کنند، کدام کانال‌ها برای خرید محبوبتر است و موارد مشابه، ممکن است مورد توجه قرار گیرند.

عموماً، وضعیت داده‌ها و زیرساخت‌های داده‌ای در سطح ملی که برای این امور به کار گرفته می‌شوند، هنوز در حال بهبود است و باید توجه ویژه‌تری به آن‌ها شود. این امر هم از لحاظ زیرساخت‌های فنی و هم از لحاظ محتوایی مهم است. باید تلاش کنیم تا به نحو مطلوبی به تحقق اهداف برسیم. واقعیت آنجاست که مهمترین مرحله، مرحله تهیه سند موضوع است و اگر سندی وجود نداشته باشد، هر گروهی به تنهایی داده‌های مورد نیاز خود را جمع‌آوری می‌کند و معمولاً به همانجا محدود می‌شود.

* آقای رضوانی درباره ارتباط بین عدالت مالی و صنعت بیمه صحبت کردید. شاخص‌های مربوط به این صنعت، ممکن است به درستی مورد استفاده قرار نگیرند و داده‌ها گاهی پراکندگی داشته باشند. اهمیت یافتن یک شاخص موثر برای نشان دادن محل حضور بیمه و ارتباط آن با شمولیت مالی و عدالت مالی که بسیار حائز اهمیت است را برای توضیح دهید.

رضوانی: در دنیای بیمه و هر صنعت دیگری شفافیت و کیفیت داده‌ها از شاخص‌های حیاتی است. اغلب در شرکت‌های بیمه، داده‌های زیادی جمع‌آوری می‌شود، اما برخی از این داده‌ها به‌درستی استفاده نمی‌شوند به دلیل استفاده از سیستم‌های متفاوت که موجب کاهش کیفیت داده‌ها می‌شود. اهمیت تطابق داده‌ها و درک نیازمندی‌های استفاده از آن‌ها برای طراحی محصول یا استراتژی‌های بازاریابی بسیار مهم است.

یکی از کاربردهای اصلی داده‌های متقارن، در تحلیل ریسک و مدیریت مشتریان است. اگر داده‌هایمان واقعی و موثر باشند، می‌توانیم بهترین تصمیم‌ها را بگیریم. با داشتن داده‌های تطابقی و شفاف، می‌توانیم مشتریان با ریسک کمتر را تشخیص دهیم و بر این اساس تخفیف‌های مناسب را ارائه دهیم، بدون اینکه به طور ناخواسته خطرات بیشتری را بپذیریم. بنابراین، تقارن داده‌ها به‌عنوان یک شاخص اساسی از اهمیت بالایی برخوردار است که نقش مهمی در بهبود شفافیت داده‌ها ایفا می‌کند.

* آقای بالونژاد با تجربه‌ای که در خصوص سواد مالی دارید درباره سواد مالی دیجیتالی که از آن صحبت می‌کنیم یک توضیح جامع‌تر ارائه بدهید.

بالونژاد: تفاوت در سواد مالی در کشورهای مختلف شاید به دلیل تفاوت در تعاریف و مفاهیم مربوط به این مسئله وجود داشته باشد. به طور کلی، سواد مالی به معنای استفاده بهینه یا بهترین استفاده از منابع مالی موجود برای افراد است. یکی از راه‌های آموزش سواد مالی، آموزش این مهارت به کودکان از سنین کمتر است که بیشتر از پدر و مادر آنها آغاز می‌شود و فرزندان خود نیز این مفهوم را فرا میگیرند. سپس، این آموزش به جامعه منتقل می‌شود و تأثیرات آن در روابط و فرصت‌های فراهم شده برای افراد، گسترش می‌یابد.

اصطلاح “سواد مالی” اشاره به یک نوع مهارت است که فرد را قادر می‌سازد تا به‌طور بهینه از منابع مالی خود استفاده کند. این مهارت ممکن است با دانش اقتصادی یا دانش مالی متفاوت باشد. به عبارت دیگر، یک فرد ممکن است دانش کاملی در زمینه اقتصاد داشته باشد اما بتواند این دانش را در زندگی عملی خود به‌کار ببرد. این تفاوت نشان‌دهنده این است که داشتن دانش تئوریک در زمینه اقتصاد، همواره به معنای داشتن سواد مالی نیست.

در واقع، سواد مالی نشان‌دهنده مهارت‌ها و دانشی است که فرد از آن برای مدیریت منابع مالی خود بهره‌مند است. این مهارت‌ها و دانش‌ها می‌توانند از تجربیات و آموزش‌های کوتاه مدت و بلند مدت به دست آید و باید به طور مداوم بهبود یابند. در صورتی که سواد مالی در کشورهای مختلف، به عنوان یکی از پایه‌های استراتژیک به ویژه در حوزه‌های بازار مالی، از جمله بورس اوراق بهادار مورد تأکید قرار می‌گیرد،. این تأکید اهمیت آموزش و ترویج سواد مالی را برای افراد و جوامع تأیید می‌کند، به ویژه در مقابله با ریسک‌های مالی و بهره‌وری اقتصادی.

* در این مدل‌ها کدام کشورها در توسعه سواد مالی موفق‌تر بودند؟

بالونژاد: شاخص خاصی تاکنون بنده ندیده‌ام ولی در نمونه‌هایی می‌توان عنوان کرد که سواد مالی یکی از عوامل کلیدی در توسعه اقتصادی و رشد پایدار کشورها است. کشورهایی که به خوبی سیاست‌ها و برنامه‌های سواد مالی خود را اجرا کرده‌اند، معمولاً در حوزه مالی و اقتصادی موفق‌تر عمل کرده و بهبود قابل ملاحظه‌ای را تجربه کرده‌اند.

نگاه کردن به نتایج و اثرات اجرای سیاست‌ها و برنامه‌های سواد مالی می‌تواند به ما کمک کند تا بفهمیم کدام روش‌ها و استراتژی‌ها موثرتر بوده‌اند و چگونه می‌توانیم از آنها برای بهبود وضعیت مالی جامعه استفاده کنیم.

* آقای عبداللهی با توجه به تجربه شما در شرکت ملی بفرمایید که چگونه سواد مالی می‌تواند به ارزش‌آفرینی کمک کند؟ چه راهکارهایی برای انتقال سواد مالی و گسترش آن در جامعه ایرانی پیشنهاد می‌دهید؟

عبداللهی: به نظرم، آموزش‌های مالی از نیمچه‌اکادمیکی در مقاطع ابتدایی به کودکان شروع کنید و ادامه دهید. برای مثال، مانند آنچه که مرکز اطلاع‌رسانی بازار سرمایه انجام می‌دهد، می‌توانید به کودکان درباره پس‌انداز، مفهوم پول، استفاده از پول در مبادلات و غیره آموزش دهید. این مفاهیم می‌توانند از سطح ابتدایی شروع شده و تا سطوح پیشرفته ادامه داشته و از ابزار‌های جدید آی‌تی برای آموزش بهره گرفته شود. مثالی موفق از این روند استفاده در مرکز اطلاع‌رسانی بازار سرمایه به نام آیر‌رکس که افراد می‌توانند به شبیه‌سازی‌های مالی بپردازند و این آموزش‌ها را در صنایع مختلف نیز گسترش دهیم. این ابزارها می‌توانند از نظریه‌گری تا شبیه‌سازی و بحث و گفتگوهای تعاملی شامل همه درجات سنی، از کودکان تا افراد مسن، استفاده شوند. این پروژه‌ها نمونه‌های خوبی از یک شیوه موفق برای آموزش در حوزه‌های مالی ایران هستند که می‌توانند الگویی برای سایر صنایع نیز باشند. البته نمونه‌هایی در کشورهای دیگر که عرض کردم مانند استرالیا نیز وجود دارد.

* چقدر از ظرفیت‌های موجود در حوزه بانکی ایران، مانند انتشار کارت‌های بانکی به تعداد زیاد، افزایش استفاده از موبایل و ابزارهای ارتباطی برای ارسال پیامک، برای افزایش سواد مالی جامعه استفاده شده است؟

عبداللهی: به نظر من، تاکنون از قابلیت‌های شبکه بانکی به نحو احسن استفاده نشده است. معمولاً پیامک‌ها صرفاً برای ارسال اطلاعیه‌های ساده مانند برداشت و واریز و پیشگیری از کلاهبرداری‌ها به کار می‌روند. برای بهره‌برداری بهینه از این ظرفیت، نهادهای نظارتی نیز باید فضایی برای نوآوری‌های مختلف فراهم کنند.

اما به نظر من این قابلیت‌ها می‌توانند به صورت گسترده‌تری مورد استفاده قرار بگیرند، نه تنها از طریق پیامک بلکه از طریق ابزارهای بازی‌افکندگی و فیکیشنال نیز. برخی مجموعه‌ها مانند سایر ارگان‌ها و بانک‌ها هنوز از این توانایی به طور کامل استفاده نکرده‌اند، در حالی که بانک‌های خصوصی نیز می‌توانند نقش مهمی را در این زمینه ایفا کنند.

اخیراً، بانک‌های خصوصی هم کارهای خوبی انجام داده‌اند؛ به عنوان مثال یکی از بانک‌ها اپلیکیشنی راه اندازی کرده است که با رویکرد آموزشی برای کودکان، ابتدا بازار جوانان را هدف قرار داده و از آنجا کار خود را شروع می‌کند. این نوع ابزارها باید برای جوانان جذاب و آموزنده باشند تا آنها بتوانند به طور جذاب و مفید سواد مالی خود را تقویت کنند.

به نظر من، نئو بانک‌ها می‌توانند به عنوان حلقه‌های واسطه، در توسعه داده‌ها و ایجاد ارتباطی موثر بین کاربران سهیم باشند. در نهایت، نقش رسانه‌های اطلاع‌رسانی نیز در این زمینه بسیار مهم است. البته ممکن است تفاوت نظر داشته باشم، اما به عنوان یک بیننده که برنامه‌ها را دنبال می‌کردم صدا و سیما در این زمینه کمرنگ ظاهر شد که این موضوع مهم به نظر می‌رسد.

* آقای رضوانی، درباره ابزارها و روش‌هایی که می‌توانند به افزایش سواد مالی و تبدیل آن به یک ضرورت برای آحاد مردم کمک کنند، توضیح دهید؟

رضوانی: همانطور که در ارائه و صحبت‌های قبل گفتم ما باید ببینیم از نگاه فرصتی که قصد ایجاد آن را داریم باید رویکرد فرصت و نوآوری را مدنظر قرار دهیم. برای مثال، در صنعت بانک و بیمه، می‌توان با ایجاد ابزارها و فرصت‌های مالی سهل‌الوصول و ارزان، استفاده از یک سبد محصول یا خدمت را ترویج داد. مثلا می‌توان از ظرفیت بانک‌های قرض‌الحسنه برای فروش اقساطی بیمه استفاده کرد. این کار می‌تواند فرآیند خرید بیمه را آسان‌تر کند و بیمه‌گذار را به محصولات بیمه‌ای دیگر هم جلب کند.

همچنین، می‌توانید از روش‌های طراحی محصولات مانند بیمه اجباری به بیمه‌های اختیاری هم سوق دهید. به طور مثال، می‌توانید بیمه‌نامه‌های با پوشش محدود را به عنوان هدایا برای رویدادهایی مانند تولد یا ازدواج معرفی کنید. همچنین، با همکاری خیرین و حامیان مجموعه‌های غیرانتفاعی، می‌توانید آن‌ها را تشویق کنید که علاوه بر کمک‌های مالی، بیمه‌نامه‌ای برای بچه‌ها نیز بگیرند. این اقدام می‌تواند آینده و حمایت این بچه‌ها را بیشتر کند.

فکر می‌کنم می‌توان یک بخشی را به فرصت‌های اجتماعی یا مالی اختصاص داد. بطور مثال، حس انسان‌دوستانه و خیرخواهانه از جمله ارزش‌هایی هستند که ما داریم. این موارد می‌تواند یک بخش از رویکرد و نگرش ما باشد. در کنار این، ابزارهایی وجود دارند که می‌توانند به عنوان نوآوری‌ها یا فرصت‌های کسب و کاری مورد استفاده قرار بگیرند. این ابزارها و نوآوری‌ها باید طراحی شوند تا ماندگاری و تأثیر بلندمدت را ایجاد کنند. فکر می‌کنم این نگرش می‌تواند به طور موثری تأثیرگذار باشد.

 

* آقای رضوانی لطفا صحبت های خود را جمع بندی بفرمایید.

رضوانی: با توجه به محتوای گفتگوی امروز و نگرشی که به نشست دارید، به نظر می‌رسد هر فعالیتی به یک مالک اصلی نیاز دارد که مسئولیت بر عهده دارد. در اینجا، می‌توانیم یک بخش از بدنه دولت را در نظر بگیریم که بتواند برخی از مسائل را با رعایت الزامات قانونی پیش ببرد. بازیگران کلیدی در این پازل فراگیر مالی شامل مالی یا پلتفرم‌ها می‌شوند که نتیجه نهایی آن میوه‌ای است که به دست می‌آید. امکان فراگیری مالی را می‌توان از طریق رعایت الزامات قانونی و ارائه ابزارهای تحریکی مانند معافیت‌های مالیاتی، تشویقات مالیاتی یا تخفیفات مالیاتی به وجود آورد. این نکات مهم است که نه تنها باید برای بانک‌ها یا شرکت‌های بیمه، بلکه برای همه صنوف اعمال شود. با فرض داشتن چنین امکاناتی، می‌توانیم به احتمال امکان بررسی کاربردهای آنها فکر کنیم.

* آقای عبداللهی شما نیز لطفا صحبت های خود را جمع بندی بفرمایید.

عبداللهی: به نظر من، اولین مرحله در بحث فراگیری مالی باید براساس یک برنامه جامع و ارشد راهبری در سطح ملی و بین المللی انجام شود. این برنامه نیازمند هماهنگی بین نهادهای مختلف است؛ بخشی از آن به قوه قانون گذار تعلق دارد که نیازمند قوانین مناسب است، بخشی دیگر به قوه قضاییه که بررسی موراد مالی ضروری است، بخش دیگر به بخش دولت برمی‌گردد که مسئولیت تنظیم معافیت‌های مالی و دیگر امور مالی را دارد. همچنین نیاز به هماهنگی با رسانه‌ها برای آموزش و ایجاد فرهنگ راهبردی است. بخش خصوصی نیز نقش مهمی دارد و باید در زمینه آموزش و سایر موارد همکاری کند. این اهداف باید معلوم و مشخص شوند تا پروژه‌ها و اقدامات طراحی شده، اثربخش باشند. تفکیک وظایف و تعیین دقیق نقش‌ها امری حیاتی است که باعث پیشرفت مسیر می‌شود. در غیر اینصورت، بدون این تنظیمات، ممکن است پروژه‌ها به هم تنیده شده و به سمت یک الگوی معین پیش نروند.

* آقای بالونژاد لطفا صحبت های خود را جمع بندی بفرمایید.

بالونژاد: با توجه به اهمیت موضوع، باید یک چارچوب فکری یکپارچه برای برنامه‌ریزی اقتصادی و سازمانی خودمان ایجاد کنیم، تا همه بردارها به یک هدف مشترک هدایت شوند، همچون یک شرکت که به دنبال دستیابی به اهدافش است. در حوزه شمول مالی، ظرفیت‌های بسیاری در بخش‌های مختلف کشور وجود دارد که باید همگام شوند. این شمول مالی ملی به هم‌جهتی بردارها کمک می‌کند و در غیر اینصورت، اهداف مدنظر ممکن است دستیافت نشود. با صرف منابع و زیرساخت‌ها، باید اهداف و راهبرد یکپارچه برای دستیابی به یک هدف خاص مشخص شود.

همچنین، درباره سواد مالی می‌خواهم تاکید کنم که سواد مالی می‌تواند به‌عنوان یک فرصت مثمرثمر برای هر دو طرف، به تهیه‌کنندگان و مصرف‌کنندگان، خدمت کند. افزایش سواد مالی می‌تواند منجر به افزایش احتمال بازپرداخت تسهیلات مالی شود. این امر در کنار افزایش شمول مالی می‌تواند با ارتقای سواد مالی از دوران کودکی تا بزرگسالی، به پایداری سیستم مالی کمک کند.

با تقویت توانایی‌ها در بخش تقاضا، به‌طور همزمان با تثبیت و پایداری در بخش ارائه دهنده خدمات مالی، امکان افزایش و پایداری در حوزه شمول مالی وجود دارد. بنابراین، تمام این اقدامات به همراه یکدیگر می‌توانند به فراگیری مفهوم شمول مالی به شکلی کامل و موثر کمک کنند.

نمایش بیشتر

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا