چرا اخلاق باید در طراحی و توسعه کسبوکارها به یک اصل اساسی تبدیل شود؟
دکتر سمیه حیدری – پژوهشگر توسعه اقتصادی و علوم شناختی

اقتصادناب_در گذشته، اخلاق و انصاف بیشتر به حوزه باورهای شخصی و ارزشهای فردی محدود میشد و نقش آن در تصمیمات اقتصادی کمرنگ بود. کسبوکارها میتوانستند با رفتارهای غیراخلاقی سودآوری کنند، چراکه اطلاعات بهکندی منتشر میشد و مصرفکنندگان ابزارهای کافی برای ارزیابی و افشای این رفتارها نداشتند. اما این معادله در دنیای امروز بهکلی تغییر کرده است. ظهور هوش مصنوعی، شبکههای اجتماعی و اقتصاد دیجیتال، اخلاقمداری را از یک انتخاب فردی به یک ضرورت راهبردی تبدیل کرده است. امروز، انصاف و صداقت نهتنها یک ارزش اجتماعی، بلکه یک استراتژی اقتصادی برای حفظ مزیت رقابتی و کسب سود پایدار است.
اقتصاد شناختی و علوم رفتاری نشان دادهاند که انصاف و اعتماد، اجزای اساسی در فرآیندهای تصمیمگیری انسانها هستند. در دنیای امروز، که اطلاعات بهراحتی و بهسرعت در دسترس است، مشتریان و دیگر ذینفعان بهطور فزایندهای به شاخصهای اخلاقی و انصاف در کسبوکارها توجه میکنند. از منظر علوم شناختی، اخلاق و انصاف در ذات انسانها قرار دارد و آنها بهطور غریزی و سریع به ارزیابی رفتارهای یک سازمان میپردازند. در چنین محیطی، دیگر نمیتوان رفتارهای غیراخلاقی را پنهان کرد یا از آنها بهرهبرداری کرد، چراکه اینگونه رفتارها بهسرعت افشا میشوند و به کاهش اعتبار و از دست رفتن مشتریان و سرمایهگذاران منجر میگردند.
نظریه بازیها نیز نشان میدهد که در محیطهایی که اطلاعات بهسرعت منتشر شده و تعاملات مداوم وجود دارد، انتخابهای غیراخلاقی ریسک بالایی دارند. در گذشته، ممکن بود یک شرکت با قیمتگذاری غیرمنصفانه یا وعدههای فریبنده سود کوتاهمدت کسب کند، اما امروزه چنین رفتارهایی بهسرعت در فضای عمومی آشکار شده و به از دست رفتن اعتبار و کاهش ارزش بازار منجر میشوند. در نتیجه، شرکتهایی که انصاف و اخلاق را در فرآیندهای تجاری خود جای میدهند، نهتنها ریسکهای اعتباری خود را کاهش میدهند، بلکه در بلندمدت از مزیتهای رقابتی قابلتوجهی برخوردار میشوند.
اقتصاد رفتاری همچنین تأکید دارد که اعتماد و انصاف بهعنوان عوامل اصلی در روابط اقتصادی، بر سودآوری و عملکرد بلندمدت کسبوکارها تأثیر بسزایی دارند. بهویژه در محیطهای شفاف و رقابتی که تعاملات بیشتری بین کسبوکارها و مشتریان وجود دارد، رفتار منصفانه نهتنها موجب افزایش وفاداری مشتریان و سرمایهگذاران میشود، بلکه به بهبود عملکرد کارمندان نیز کمک میکند. در این راستا، شفافیت و صداقت بهعنوان اصلیترین ارزشها در فضای کاری میتوانند به تقویت انگیزه و کارآیی نیروی انسانی منجر شوند.
ظهور سیستمهای امتیازدهی، نظرات کاربران و الگوریتمهای یادگیری ماشین، ساختار بازار را بهشدت تغییر داده است. دیگر نمیتوان بهراحتی از ضعفهای عملکردی، رفتارهای انحصارطلبانه یا عدم تعهد به وعدهها چشمپوشی کرد. شرکتهایی که اخلاق، انصاف و شفافیت را در سیاستهای خود نهادینه میکنند، نهتنها ریسکهای اعتبار خود را کاهش میدهند، بلکه در بلندمدت از مزایای رقابتی برخوردار میشوند. تحقیقات در زمینه اقتصاد رفتاری نیز تأکید دارند که رفتار منصفانه در مذاکرات تجاری و قراردادهای بلندمدت منجر به افزایش همکاری و بهبود نتایج برای همه طرفین میشود.
این تغییرات نهتنها در سطح شرکتها، بلکه در سطح دولتها و نهادهای نظارتی نیز مشهود است. دولتها تحتفشار افکار عمومی و پیشرفت فناوریهای نظارتی، قوانین سختگیرانهتری برای مقابله با رفتارهای غیراخلاقی وضع کردهاند. قوانینی همچون حفاظت از دادههای شخصی، شفافیت مالی و مسئولیت اجتماعی شرکتها، نشاندهنده تغییرات عمدهای در نگرش اقتصادی و اجتماعی جهانی است. در این محیط جدید، موفقیت اقتصادی دیگر تنها به استراتژیهای مالی و بازاریابی وابسته نیست، بلکه به میزان اعتماد عمومی و پایبندی به اصول اخلاقی بستگی دارد.
قاعده بازی بهطور کلی تغییر کرده است. در دنیای امروز، که اقتصاد دیجیتال با علوم شناختی گره خورده است، تنها شرکتهایی که انصاف، شفافیت و مسئولیتپذیری را در DNA سازمانی خود بگنجانند، قادر خواهند بود به رشد پایدار و سودآوری بلندمدت دست یابند. در این عصر جدید، تنها راه سودمند بودن، هوشمند بودن است و اخلاق از پایههای اساسی هوشمندی در این عصر بهشمار میرود.