نمائی از وضعیت پژوهش در صنعت بیمه در یک میزگرد(قسمت اول)
مثلث شکسته!
رضائی :عملا در صنعت بیمه، کوه یخی از دانش است که ۸۰ درصد آن زیر آب است باید به سمتی برویم و از این ۸۰ درصد استفاده کنیم ./ کردبچه :متاسفانه حال پژوهش در کشور خوب نیست با وجود این که متوسط جهانی نسبت مخارج تحقیق و توسعه به GDP در سال ۲۰۱۸ حدود ۲.۳ درصد بوده است و این نسبت در کشورهای پیشرفته ارقام بالای ۴ درصد را شامل میشود، مثلا کره جنوبی ۴،۶ درصد بوده، سهم پژوهش از GDP در کشور حدود نیم درصد است. / اسدنژاد: اکوسیستمی که در صنعت بیمه حاکم است نیاز به پژوهش را کمرنگ می کند تا وقتی ثالث برای نماینده جذاب است هزار ساعت هم آموزش دهید نماینده ثالث میفروشد. /بختیاری: ما با غول بی شاخ و دمی به نام توسعه سر و کار داریم بنابراین صنعت بیمه کشور باید بین این دو یکی را انتخاب کند: میخواهد وضع موجود را به همین صورت اداره کند و یا میخواهد گل جدید بزند . /مظلومی: در حال حاضر دیتاها توسط سنهاب در بیمه مرکزی جمع آوری میشود، بارها قول داده شده که به شرکتهای بیمه سوییچ بدهند و تا این لحظه که صحبت میکنیم، محقق نشده است. / سوری:یکی از مشکلات اصلی در خصوص پژوهش ، فقدان زنجیره پژوهش است.
به گزارش افتصادناب آیا در بحث پژوهش ،آموزش و مهارت چالش اصلی فقدان تقاضا است؟ آیا ریشه آن بر میگردد به نبود رقابت در صنعت بیمه کشور؟ آیا یکی از دلایل نبود تقاضا کاربردی نبودن پژوهشهاست؟ آیا تعاریف و سازماندهی مشخص برای امور پژوهشی در صنعت بیمه وجود ندارد تا فعالیتهای پژوهشی بخشی از حلقههای فعالیتهای صنعت بدل شود؟
طبعا وقتی پژوهش تقاضا نداشته باشد آموزش نیز نمیتواند به خوبی شکل گیرد.طبیعتا مهارتها نیز آن چیزی نخواهد بود که بتواند به موتور محرکه صنعت تبدیل شود.
در میزگرد پیش رو با عنوان « تولید، توزیع و پذیرش دانش در صنعت بیمه» همراه با محمد رضایی، مدیرعامل بیمه ایران، حمید کردبچه، رئیس پژوهشکده بیمه، سیدمجید بختیاری، مدیرعامل بیمه رازی، یونس مظلومی، مدیرعامل بیمه تعاون، بهروز اسدنژاد، رئیس هیئتمدیره بیمه ملت و علی سوری، استاد دانشگاه تهران چالش های پژوهش در صنعت بیمه ایران را مرور می کنیم.
متن میزگرد را با هم می خوانیم:
*پژوهش در صنعت بیمه دارای جایگاه درخور نیست. دلایل متعدد در این خصوص سهم دارند که باید هر کدام در جای خود مورد بحث و ریشهیابی قرار گیرند. در بخش اول صحبتها به مدلهای پژوهش در صنعت بیمه میپردازیم.آقای دکتر رضایی لطفا چه مدلهای پژوهشی در صنعت بیمه بیشتر میتواند بهکار بیاید؟
رضایی: مدلهای پژوهشی متعددی در صنعت بیمه قابل پیاده سازی است از جمله مدلهای قیاسی ، ریاضی، علت و معلول یا مدلهای کلامی و تشریحی و …
عملا در صنعت بیمه بیشتر مدلهای قیاسی و ریاضی استفاده میشود. از طرفی کاربرد تحلیل در صنعت بیمه با اتکاء بر تجزیه و واکاوی دادهها بسیار اهمیت دارد. متاسفانه در صنعت بیمه ایران از بیگ دیتاها استفاده بهینه نمیشود، این در حالی است که تجزیه تحلیل ریسک با استفاده از دادهها بخصوص در بیمه ثالث بسیار مهم است.
در سوال شما بر سه مقوله پژوهش ، آموزش و مهارت تاکید شده است، آموزش بخش فنی یا آموزشهایی که در حوزه فنی به همکاران و نمایندگان داده میشود مهارت آموزی است. چون کار بیمه گری کار حرفهای است وfull skill .
در بیمه ایران اقدامات بسیار خوبی در حوزه پیش بینی صورت گرفته، کمیته تشکیل شده و کلیه پژوهشهای کاربردی را بررسی میکند. اگر نیاز به اصلاح داشته باشد دستور اصلاح و اگر تایید شده باشد برای اخذ مجوزهای لازم برای اجرا ارجاع داده میشود و اگر طرح کاربردی مورد تایید نباشد رد میشود و در حوزهR&D با پژوهشکده تفاهم نامه تنظیم کردیم و جلسات بسیار خوبی برای اجرایی شدن تفاهم نامه برگزار شده است. جلساتی در سطح مدیریت و ریاست پژوهشکده و معاون برنامه ریزی و نواوری با مدیریت محترم پژوهشکده داشته ایم و جلسات کارشناسی خوبی برای اجرا برگزار شده است. ۲۷ موضوع پژوهشی را تبیین کردیم و اطلاع رسانی شده و اعلام کردیم از رسالههای دکتری که کمک کند به نیازهای پژوهشی بیمه ایران و در آن راستا باشد حمایت میکنیم ولی باید در کمیته پژوهش شرکت تایید شود.
متاسفانه در صنعت بیمه این سه موضوع با یکدیگر هماهنگ نیستند و استفاده خاصی از این سه مورد نمیشود. به عبارتی آموزشی که همراه با مهارت باشد نداریم یا پژوهشی که همراه با آموزش خاص آن مجموعه باشد نداریم ،اینها نواقصی هستند که باید برای حل ان راهکارهای بهینه استخراج کرد . اولا آموزش مهارتها باید کافی باشد، ثانیا هنگام آموزش باید مهارتها را تجزیه کرد، ثالثا مهارتها در آموزش باید ترتیب منطقی داشته باشد.
کردبچه: الگو، ماهیت و وضعیت پژوهش در صنعت بیمه و پژوهشکده بیمه ا از الگو و وضعیت پژوهش در کشور متفاوت نیست . پژوهش در کشور اگر چه بر اساس شاخصهای جهانی مانند مقالات علمی و پر استناد، رتبههای بسیار افتخار آمیزی دارد، اما متاسفانه حال پژوهش در کشور خوب نیست. با وجود این که متوسط جهانی نسبت مخارج تحقیق و توسعه به GDP در سال ۲۰۱۸ حدود ۲.۳ درصد بوده است و این نسبت در کشورهای پیشرفته ارقام بالای ۴ درصد را شامل میشود، مثلا کره جنوبی ۴،۶ درصد بوده، سهم پژوهش از GDP در کشور حدود نیم درصد است. علاوه بر این پژوهشهای موجود نیز یا از کیفیت مناسب برای پاسخگویی به نیازهای داخلی برخوردار نیستند و هدفگذاری آنها عموما معطوف به پاسخگویی به این نیازها نیست و بدنبال تامین ارتقا علمی محققین و یا رتبه علمی سازمانهای متبوع آنها هستند. اما مشکل این الگوی پژوهشی مسلط در کشور چیست. در بازار کار ماهیت عرضه را تقاضا مشخص میکند. بر این اساس، چون، مدیریت اقتصاد کشور نیازمند محصول پژوهشی در تخصیصها ، تصمیمها و سیاست گذاریها نیست و بطور سنتی دلارهای نفتی راه حل معضلات و مشکلات هستند نه پژوهش و محصولات آنها، پژوهش به وضعیت امروز رسیده است. اصولا تحقیق و توسعه در اقتصاد مولود رقابت است. بهمبن دلیل بزرگترین سرمایه گذاریها در تحقیق و توسعه در بازارهایی که شدت رقابت در آنها بیشتر است یعنی بازارهای انحصار چند جانبه شکل میگیرد. در اقتصاد ایران بخش عمده اقتصاد در اختیار دولتی است که وابسته به منابع حاصل از نفت است و در آن رقابتی وجود ندارد و اگر رقابت باشد برای جذب بیشتر منابع بودجه وابسته به نفت است. در این چارچوب اصولا به پژوهش از منظر ابزاری برای حل مشکلات و پاسخ گویی به نیازها نگاه نمیشود.. درست به همین دلیل در بخشها و صنایعی که این نگاه وجود داشته مانند صنایع نظامی ماهیت و کارکرد پژوهش تا اندازه زیادی متفاوت و بهتر بوده است.
*دکتر سوری شما از سمت دانشگاه به موضوع اشاره کنید
سوری: هر نهاد پژوهشی که در کشور فعالیت میکند جدای از چهارچوب کلی کشور نیست و پژوهش در صنعت بیمه نیز از این چارچوب مستثنی نیست .
در این راستا اینکه گفته میشود سهم ما از تحقیقات در GDP پایین است معتقدم حتی اگر به دو درصد هم برسانیم مشکلی حل نمیشود چون خود GDP پایین است. اگر سرانه این شاخص را حساب کنیم، در سی کشور برتر بالای هزار دلار است و در ایران نزدیک به ۲۰ دلار است پس فاصله خیلی زیاد است.
این در حالی است که در آمارهایی که برای تولید علم ارایه میدهیم در رتبههای ۱۶ و ۱۷ دنیا قرار داریم. اما تولید علم موقعی معنا پیدا میکند که تبدیل به محصولی شود که در زندگی مردم بکار بیاید. جایگاهی که برای ما در حوزه تولید علم اعلام میشود فقط در حوزه نوشتار است ودر حوزه عمل و بازدهی، عایدی خاصی ندارد. حتی در بررسی مثلا مقالات پرارجاع نیز که ما جایگاه خوبی داریم، اگر وارد جزئیات شویم میبینیم که عمده ارجاعات یک مقاله ایرانی به منابع داخلی است که این نیز دلایل خاص خود دارد.
بنابراین وقتی تولید علم ما عایدی ندارد ، نه پژوهشگر جایگاه دارد و نه با سرانه بودجههای پژوهشی همخوانی دارد. فقط عددی است که میتوانیم با آن در حوزه نوشتار مقایسه کنیم و به رتبه بالایی که کسب میکنیم افتخار کنیم. بدیهی است که از خیلی کشورها بالاتریم ولی در دستاوردهای پژوهشی با فاصله زیادی، پایین هستیم.
پیامدهای این وضعیت، نداشتن جایگاه واقعی پژوهشگر و مهاجرت نخبهها است. این نیز عمدتا ناشی از دولتی بودن اغلب سازمانها و بنگاهها است که موجب شده تا نیازهای پژوهشی آنها، تقاضا محور. همچنین وقتی بخش خصوص در بازاری فعالیت میکند که با انواع محدودیتها برای متقاضی مواجه است و متقاضیان برای خرید محصولات آن صف میبندد، آن هم نیازی به تحقیق و توسعه نمیبیند.
به نمونه، تعداد طرحهای پژوهشی تایید شده در کشور طبق گزارش مرکز آمار ایران، در سال ۹۴ الی ۹۶ تغییر زیادی نکرده است. سال ۹۴ ، ۱۹۳۳ طرح بوده و سال ۹۶ تقریبا به دو هزار طرح رسیده است. ولی اگر این را با میزان اعتباری که به اینها دادهاند مقایسه کنید، اعتبار هر طرح تحقیقاتی در سال ۹۴ حدود ۴۴ میلیون تومان بوده که در سال ۹۶ به ۱۰ میلیون تومان تقلیل یافته است. گویی تعهد کردهایم که حدود ۲۰۰۰ پروژه تحقیقاتی هر سال انجام دهیم. حال اینکه با چه مقدار پول و چه کیفیتی انجام دهیم، اهمیتی ندارد. برداشتی که از این دادهها میشود این است که طرح تحقیقاتی را هر چند به هیچ دردی نخورد باید انجام دهیم. واضح است که محققی که آن را انجام میدهد کیفیت کار خود را پایین اورده، چون دریافتی وی کاهش یافته و اگر اثر تورم را نیز لحاظ کنیم بسیار بدتر خواهد بود.
*جناب مهندس بختیاری لطفا از زاویه مدیر عامل شرکت بیمه که به طرحهای پژوهشی نگاه کاربردی دارید وارد شوید
بختیاری: معتقدم مشکل اصلی در رویکردهای کلان کشور است. به عبارتی اگر در ابعاد ملی ، حاکمیتی ، نظارتی و بنگاههای تجاری نگاه توسعه گرا وجود داشته باشد حرکت به سمت پژوهش ناگزیر است . اگر در صنعت بیمه هم که جزئی از اقتصاد کلان است نگاه توسعه گرا وجود داسته باشد مدیران در مییابند که پژوهش به روند و پیشرفت انها کمک میکنددر نتیجه بابت آن سرمایه گذاری میکنند.
*چقدر تا به حال از پژوهشکده طرح خریده اید؟
بختیاری : ما همکاری خوبی با پژوهشکده داشتهایم . من یادم است با پژوهشکده کارهای زیادی انجام دادهایم ولی اینکه مستقیما با پژوهشکده هزینهای کرده باشیم خیر.
چون سوال شخصی پرسیدید عرض میکنم به عنوان مدیری که در شرکتهای بیمه فعالیت داشته ام و حتی مدیر میانی بوده ام روی پژوهش کار کرده ام و یک به یک میتوانم به همراه هزینه هایش نام ببرم. با پژوهشکده هم همکاری داشته ام هم دوره فعلی و هم دوره قبلی.
*فرمودید مدیر باید توسعه گرا باشد. چطور میتوان توسعه گرایی را به پژوهش متصل کرد؟
بختیاری : اول باید ذهن مدیر توسعه گرا باشد و بعد آن را تبدیل به سند کند. سپس سند باید به پروژه و طرح تبدیل شود که همه اینها نیازمند پژوهش است.
اما نکته اساسی این است که عرضه و تقاضا در پژوهش کاربرد دارد ، وقتی شرکت بیمه احساس میکند پژوهشها مساله انها را حل نمیکند پس به دنبال ان نمیرود. اما در نهایت مهارت حاصل از تجربه کاری با استفاده از نظام مدیریت دانش استحراج و مستند سازی میگردد که عموما وظیفه شرکتها است
اما یکی از مشکلات پژوهش در ایران این است که تحقیقات مستند شده زیادی داریم. به عبارتی ما پژوهشهای زیادی را انجام دادهایم ولی بیشتر مستند شدهاند و در بایگانیها خاک میخورند اما هیچ کدام مستند سازی و به اجرا نرسیده اند.
مسئله بعدی اینکه اگر پژوهش را قبول داشته باشیم باید به یک مدل بلوغ در آن برسیم و این چرخه بچرخد. اما من در نهایت تاکیدم روی سرمایه گذاری است به عبارتی بیمه گران باید برای پژوهش سرمایه گذاری کافی داشته باشند.
*آقای دکتر مظلومی لطفا در قالب دسته بندی بخش فروش، بخش شعبه یا صف و ستاد به محور میزگرد بپردازید.
مظلومی: در ایتدا عرض کنم ، همیشه در صنعت بیمه با این سوال مواجه بودهایم که اصولا بیمه علم است یا فن؟ برخی میگویند بیمه فن است به خاطر همین است که میگویند صنعت بیمه. برخی دیگر میگویند بیمه ترکیبی از مجموعه علوم یعنی ریاضی، علوم داده و آمار و … است از طرفی به اعتقاد من،پژوهشهای شرکتهای بیمه در کل دنیا از نوع پژوهشهایی که اصطلاحا R&D شرکتها و بنگاهها انجام میدهند است نه از نوع پژوهشهای آکادمیک ، اصولا در صنعت بیمه یک سری از شرکتهای بیمه هستند که هزینههای R&D انجام میدهند و شرکتهای ببمه در جهان از جمله ایران از آن استفاده میکنند. یعنی نتیجه دانشی که به واسطه پژوهشهایی تولید شده و به مرحله بهره برداری رسیده مورد استفاده کل جهان قرار میگیرد ما نیز در ایران این دانش را دریافت و پیاده سازی کرده ایم.
ولی از طرف دیگر مسائل دیگری است که خاص کشورمان است به عبارتی ما در سطح بنگاه هایمان یک سری نیازهای پژوهشی داریم. برای پاسخگویی به این نیازهای پژوهشی لازم هست بین پژوهشکده و شرکتهای بیمه ارتباط مستمری وجود داشته باشد این ارتباط حداقل تا قبل از آمدن آقای دکتر کردبچه قطع بود. الان این ارتباط ایجاد شده است. ما در شرکت بیمه تعاون حدود ۴-۵ نیاز پژوهشی را کتبا به پژوهشکده اعلام کردیم و قبل از آن خودم شاید ۸-۹ کار پژوهشی به موسساتی داده ام که پژوهش انجام داده اند.
. نتیجه عرضم این است که برای اینکه این پژوهشها برای ما کاربردی باشد شاید کارهایی که الان شروع شده باید زودتر انجام میشد به طوریکه اگر یک دانشجوی دکترا بخواهد پژوهشی انجام دهد بتواند بایک شرکت بیمه تعامل و مذاکره کند یعنی این پژوهش در شرکت بیمه بر اساس نیاز آنها انجام شود. اگر بر اساس نیاز ما باشد حتی حاضریم اسپانسر شویم و سرمایه گذاری کنیم که هم تولید دانش اتفاق بیافتد و هم اینکه ما از آن استفاده کنیم. ولی تا الان اینطور نبوده است.
*آقای اسدنژاد، شما سالها در طرح و برنامه بوده اید در این راستا هم به عنوان مدیر و هم پژوهشگر مدلهای موجود را که در صنعت بیمه بوده تشریح کنید.
اسدنژاد:.نکته اول اینکه نباید این گونه تصور شود که چون پژوهشکده بیمه وجود دارد پس همه پژوهشهایی که از پژوهشکده میخواهیم صرفا نامش پژوهش است بعبارت دیگر پژوهش منحصر و محدود به آمار پژوهشهای انجام شده در پژوهشکده نمیشود و ای بسا شرکتهای بیمه با دانشگاهها یا سایر مراکز پژوهشی هم کارهایی کرده باشند یا میکنند .نکته دوم اینکه به نظر میرسد میبایست به تعریف مشترکی از امر پژوهش در صنعت بیمه بعنوان یک ” خدمت” برسیم . به باور من عمده پژوهشهای متناسب با این صنعت از جنس کاربردی و پراتیک و حل مسئله Problem -Solving است پس به زعم من تحقیقات بازاریابی (Marketing Research) ، تحقیقات بازار(Market Research) ، برنامه ریزی استراتژیک و سایر متدها و ابزارهایی که گره از کار فرو بسته شرکتهای بیمه در عرصههای فنی ( بیمه گری) ، فناوری اطلاعات ، ساختار و بافتار سازمانی و … بگشاید هم یک پژوهش هستند . در این راستا باید تاکید کنم شرکتهای بیمه خیلی هزینه کرده اند منتهی با تعریف محدود و منحصر به پژوهشهای کتابخانه ای و آکادمیک و مرسوم آنها از دایره پژوهش خارج مانده اند و طبیعتا وقتی به عملکرد پژوهشی شرکتها و صنعت بیمه نگاه میکنیم کارنامه درخشانی را شاهد نیستیم
نکته سوم اینکه به نظر میرسد تفاوتی بین ایدئولوژی و متدولوژی وجود دارد. ایدئولوژی معتقد است که از قبل پاسخ سوالات شما را دارد و لذا نیاز به تحقیق ندارد. متدولوژی میگوید من باید تحقیق کنم تا به جواب سوال برسم. پژوهشگر از قبل جواب سوالات را ندارد. بنابراین باید این پارادایمی که در آن هستیم – از حاکمیت تا ملت –که همه ، پاسخ همه سوالات را دارند و خود را بی نیاز از تحقیق میدانندرا در عدم اقبال موثر و مفید به پژوهش را دست کم نگیریم.
به اقتصاد پژوهش یعنی همان عرضه و تقاضا اشاره شد. در این زمینه باید بگویم اکوسیستمی که در صنعت بیمه حاکم است نیاز به پژوهش را کم رنگ میکند. وقتی نگاهی به مسائل صنعت ۸۵ در این سال بیندازیم میبینیم مسائل و مصائب آن غالبا بی پاسخ مانده است و آنوقت این سئوال پیش میآید آیا این خاک اساسا مستعد بذر پژوهش هست؟ چه علتها و دلایلی وجود دارد که صنعت بیمه نتوانسته فی المثل در این ۸۵ سال از اتکاء به ثالث بکاهد؟ آمار صنعت بیمه در سال چهل و هفت ، ۶۰ درصد ثالث و ۵ درصد عمر بوده است الان که سال ۹۹ هستیم سهم ثالث بیشتر هم شده و عمر رشد اندکی کرده است. من ( صنعت بیمه یا شرکتها) زمانی به پژوهش روی میآورم که نظام رقابتی باشد و مزیتی رقابتی در پژوهش و آوردن نو آوری و خلق محصول جدید باشد.
ضمن اینکه مسیر خلق محصول در کشور ما عمدتا بالا به پایین است. یعنی من از کجا میدانم که مشتریانم راضی هستند؟پس باید تحقیقات بازاریابی کنم. از کجا میدانم مشتری من چه میخواهد؟ پس باید از وی بپرسم چه میخواهد؟ چه نیازهایی دارد که برایش خلق محصول کنم؟ و … به عبارتی در اتاق در بسته مینشینیم و برای ۸۰ میلیون نفر تصمیم میگیریم .. اساسا این اکوسیستم و فرایند، غالبا من را از پژوهش بی نیاز میکند.
نکته چهارم عدم وجود نظام اجرایی قوی در کلیه حوزهها و بطور خاص در صنعت بیمه کشور است. کتابی را اخیرا به توصیه دوستانم مطالعه کردم بنام توانمندسازی حکومت، شواهد ، تحلیل ، عمل اثر مت اندروز و همکاران که آقای دکتر جعفر خیرخواهان ترجمه کرده است. ایشان میگوید معضل کشورهای جهان سوم، زدن حرفهای قشنگ مانند دمکراسی و توسعه و رشد نیست. این کشورها موفق نمیشوند چون نظام اجرایی آنها ضعیف است. نمیتوانند نظام عملیاتی و اجرایی مناسب و متناسب با فضای فکری و فرهنگی و سیاسی کشور خودشان طراحی کنند لذا رو به کپی برداری از نظامات اجرایی سایر کشورها میآورند و در نهایت نا کآرامد میشوند
و نکته آخر اینکه در صنعت سیاست گذاری یا استراتژی مشخص و ملموسی نداریم تا ذیل آن استراتژی پژوهشی ما مشخص شود. نیازها و مطالبات در غالب اوقات در سیاست گذاری باید دیده شود. از دوستان سوال میکنم و پاسخش را نمیخواهم. استراتژی کلان ما چیست؟ قرار است چه قلهای را فتح کنیم؟ قرار است کجا برویم؟. استراتژی تعیین میکند که چه ابزاری را استفاده کنم یادمان نرود پژوهش، ابزار است نه هدف. اتفاقی که در نظام آموزشی و تحقیقاتی ما افتاد این بود که گفتند پژوهش هدف است لذا کمیت تحقیقات را بالا بردیم ولی مسائل مملکت ما حل نشد.
*اقای رضائی شما از مقام اجرا و به عنوان بزرگترین شرکت صنعت بیمه نظرتان چیست؟
رضایی: در ابتدا آمار دقیق تعداد طرحهای پژوهشی صنعت بیمه از سال ۸۹ تا به امروز را عنوان میکنم .سال ۸۹ کل طرحهای پژوهشی در صنعت بیمه ۶ مورد ،سال ۹۰ ،۹ مورد ، سال ۹۱ ، ۱۰ مورد و ۹۲ ، ۸ مورد شده است.
در سال ۹۶ تعداد کل طرحهای پژوهشی ۳۲ مورد بوده و در سال ۹۷ به ۱۶ رسیده است. در خصوص موضوعات مورد بررسی طرحهای پژوهشی حدود ۳۱ درصد در خصوص مارکتینگ و تقریبا در بخش خدمات بوده است. این در حالی است که در مقوله تقلبات که اعتقاد داریم یک درصد عظیمی از خسارتها ناشی از آن است تنها سه درصد پژوهش انجام شده است. در بخش اتومبیل که بیش از ۷۰ درصد پرتفوی صنعت بیمه را تشکیل میدهد، تنها ۷ درصد ، در بخش ریسک که پایه گذاری بیمه بر اساس آن است ۲۹ درصد و حوزه بیمه عمر ۱۶ درصد بوده است. اگر بخواهیم در صنعت بیمه مقایسه کنیم، ۴۴ درصد کل پژوهشهای صنعت بیمه توسط بیمه ایران انجام داده است ، بیمه آسیا ۱۱ درصد و بیمه پارسیان ۷ درصد و سایر بیمهها ۲۶ درصد .
برررسیهای ما نشان میدهد حتی روند تولید مقالات هم نزولی بوده است. در سال ۹۶، ۱۷۶ مقاله در صنعت بیمه ارائه شده، در سال ۹۷ ،۱۲۸ مورد و در سال ۹۸ ، ۷۹ مورد !
با توجه به انچه گذشت معتقدم، در صنعت بیمه برنامه خاصی در حوزه پژوهش نداریم . یکی از بندهای هر سال بخش بازرس یا حسابرس این است که چرا یک درصد سهم بودجه پژوهش را استفاده نکرده اید؛ بنابراین باید برای سرمایه گذاری در پژوهش اعتقاد راسخ وجود داشته باشد. اینکه تعداد پژوهشها کم است به این خاطر است که صنعت به امر پژوهش اعتقاد ندارد.
یک مساله مهمی دیگری که در مقوله پژوهش در صنعت بیمه مغفول مانده عدم توجه به تجارب و تبدیل آنها به طرح و پژوهش و در نهایت تولید محصول است. به عبارتی دو نوع دانش داریم : دانش آشکار و دانش ضمنی. ۲۰ درصد دانشهای موجود آشکار و ۸۰ درصد دانش ضمنی است. دانش آشکار مطالعه و بررسی از طرق کتب و … است در حالیکه دانش ضمنی از طریق توجه به تجربیات و تفکرات حاصل میشود . به عنوان مثال من در طول سالها مدیریت در واحد اتش سوزی بیمه ایران، ۷۰ درصد کارخانههای کشور را بازدید کرده ام و یا سایر مدیران که تجاربی در واحدهای مختلف داشته اند به تجاربی در این زمینه رسیده اند که نتوانسته اند مدیریت دانش کنند و در قالب کتاب و مقاله و طرحهای پژوهشی این دانش ضمنی را وارد بازار کنند و.عملا در صنعت بیمه، کوه یخی از دانش است که ۸۰ درصد ان زیر آب است. پس باید به سمتی برویم و از این ۸۰ درصد استفاده کنیم .متاسفانه در صنعت بیمه مدیریت دانش نداریم و باید بتوانیم از طریق مدیریت دانش، تجارب را انتقال دهیم.
*نقش فناوری اطلاعات در تکمیل پروژههای تحقیقاتی چگونه است؟
کردبچه: بخش بیمه مانند مانند بخشهای دیگر مالی جزو بخشهای خدمات مبتنی بر پیچیدگی شناخته میشود که به شدت مبتنی بر فن آوری اطلاعات است. علم داده و داده کاوی، یادگیری ماشین و هوش مصنوعی امروزه درحوزه طرحهای پژوهشی صنعت بیمه در سطح جهانی در حال کسب جایگاه مهمی است . به سبب اینکه به هر حال در این صنایع معمولا با حجم قابل توجهی داده مواجه هستیم، این صنعت زمینه خوبی برای استفاده از این نوع فن آوریها در هم در بیمه گری هم در نظارت و هم در پژوهش هاست. حوزههای کاربرد این فن اوریها هم متعدد است از کشف تقلب و تخلف شروع میشود تا ذخیره گیری، قیمت گذاری و بازاریابی را شامل میشود. .مثلا روش سنتی قیمت گذاری ما در صنعت بیمه روشهای مبتنی بر اکچوئری است که گذشته را میبینیم و نرخی را بر اساس احتمال زیان تعریف میکنیم. با فن اوریهای نوین و علم داده، هم اکنون استفاده از روشهای جایگزین در قیمت گذاری که قیمت گذاری بهینه (Pricing optimization) نامیده میشود در حال گسترش است که از تمام اطلاعات، هم اطلاعات گذشته و احتمال زیان و هم اطلاعات مرتبط با بیمه گذاران استفاده میشود. اساس این قیمت گذاری استفاده از علم داده برای شناخت ویژگیهای بیمه گذاران و تعیین قیمت تبعیضانه بر اساس این ویژگیها است. این کاربرد به سبب ویژگی منحصربفرد قیمت گذاری در صنعت بیمه است که در تمام جهان قانونگذاران به بیمهگران اجازه میدهند بر مبنای تفاوت ریسک مشتری، قیمت متفاوتی برای ارائه خدمات یکسان ارائه نماید، این مجوز در حال حاظر در کشورهای پیشرفته به سرعت مبنایی شده برای ارائه قیمتها متفاوت به مشتریانی که ریسک یکسان دارند، که اصلاحا به ان قیمت گذاری ناکنشی (Inertia pricing) هم میگویند. اخیرا پژوهشکده هم به این حوزهها ورود خوبی کرده و ما دو میز تخصصی با مشارکت خبرگان کشور در این حوزه تعریف کردهایم . سه پروژه هم با استفاده از این روشها در کشف تقلب و تخلف نیز در حال اجرا است .
*اقای دکتر سوری فضای فعلی حاکم بر ارایه طرحهای پژوهشی در پژوهشکده بیمه چگونه است و چه شاخصهایی مورد توجه قرار گرفته است؟
سوری: چالشها و مشکلاتی که اشاره شد در چهارچوب کلان کشور و در فضای تحقیقاتی حاکم است و همکاران به نحوی به آن اشاره کردند. ولی مزیتی که صنعت بیمه دارد که شاید در بخشهای دیگر کمتر مشاهده کنیم این است که چارچوب جمع جور تری نسبت به بقیه بخشها دارد. پژوهشکده میتواند خیلی راحت با شرکتهای بیمه ارتباط برقرار کند. بیمه مرکزی هم همینطور. به عبارتی چارچوب بسیار بزرگی نیست که امکان برقراری ارتباط سخت باشد؛ بنابراین امکان ایجاد پژوهش تقاضامحور بیشتر فراهم است زیرا با ایجاد فضای گفتگو و ارتباطات امکان پذیر است.
نکته مهم دیگر که باید مورد توجه قرار گیرد ، بحث هدفگذاری و زنجیره پژوهش است. پژوهش انجام یک کار و کنار گذاشتن آن نیست. یک زنجیره است که باید تا رسیدن به هدف تداوم یابد . یکی از مشکلات اصلی که در خصوص پژوهش چه در صنعت بیمه و چه صنایع دیگر وجود دارد فقدان زنجیره پژوهش است.
خوشبختانه در حال حاضر و در مدیریت فعلی پژوهشکده بیمه، شکل گیری این زنجیره را در پژوهشکده بیمه احساس میکنم. به عنوان مثال طرحهای بزرگ یا طرحهایی که نیاز به تداوم دارند، به صورت زنجیره ای تعریف میشوند و در فازهای چند مرحله در دستور کار قرار میگیرند و سپس طبق برنامه ریزیهای انجام شده ابتدا فاز ۱ و بعد از و در صورت موفقیت، فاز دو و سه آن هم مشخص میگردد تا معلوم شود که طرح به کجا قرار است برود . تعریف مرحله به مرحله طرح نشان دهنده این است که سازمان میداند هدفش چیست و به کجا میخواهد برسد . حال ممکن است یک پژوهشگر فاز یک و پژوهشگر دیگری فاز دو را انجام دهد. این زنجیره پژوهش که یکی از نیازهای اصلی است، احساس میکنم در پژوهشکده بیمه شکل گرفته است.
لازم بذکر است، با مدیریت جدید پژوهشکده میزهای جدیدی تعریف شده است تحت عنوان میز نظامهای بیمه ای کشورها در این راستا قدم به قدم و به صورت کارهای دو تا شش ماهه تعریف میشود. وقتی یک مرحله به اتمام رسید با بررسی نقاط و قوت آن، مرحله بعد شروع میشود و چون اینها دنبال هم هستند قطعا میتواند هم ایراد مراحل قبل را بر طرف کند و هم اهداف مورد نظر را تامین نماید.
کردبچه : در تکمیل سخنان اقای دکتر سوری باید بگویم تحول به سبب ارتباطی است که بین صنعت و پوهشکده برقرار شده و سعی میشود در راستای نیازهای صنعت و با نگاه کاربردی بودن پروژهها تعریف و تکمیل شوند.
*نقش فناوری اطلاعات و دادهها در تکمیل پروژههای تحقیقاتی چگونه است؟
بختیاری: بدون شک اگر قرار است تصمیمی در صنعت و بنگاه گرفته شود هر تصمیمی باید مبتنی بر دادهها و صحت اطلاعات باشد. اگر قرار است مثلا در بحث مدیریت ریسک و آکچوئری و… صحبت کنیم، نیاز داریم که دادههای ثبتی داخل صنعت و دادههای غیر ثبتی (مانند آمار مرگ و میر پزشکی قانونی ، تصادفات ، میزان بیمارها ، زاد و ولدهایی که ثبت احوال ثبت میکند ، میزان تولید خودرو و…) تجمیع شود.
از طرفی صنعت بیمه هم از طریق سنهاب امار و دادههای فراوانی دارد . در این راستا ترندهای آی تی مانند بیگ دیتا و دیتا ماینینگ این امکان را میدهد که بتوانیم این دادههای عظیم را واکاوی کنیم. بنابر این زیر ساختهای الکترونیک در ثبت و جمع اوری دادهها و اندازه گیری انها نقش اساسی دارند.
اما چالش اینجاست که در حوزه فناوری اطلاعات و بحث محتوا در صنعت بیمه با آشفتگی و افزونگی مواجهیم. یعنی حجم محتوایی که الان وجود دارد زیاد است اما این دادهها طبقه بندی نشده اند تا مطابق با نیاز صنعت واکاوی شوند. از طرفی در حیطههای مدیریتی و بازار یابی عمدتا دادههای یک نمونه در چند برهه از زمان جمع اوری میشوند که پژوهشهای طولی و روندی گفته میشوند که در ایران بسیار نادر است زیرا عمدتا زیر ساختهای فناورانه مهیا نیست ؛اما به هر جال ما باید از ظرفیت فعلی دادههای موجود در صنعت بیمه برای پژوهش بهره بریم و این کار مستلزم لینک شدن با سایر دستگاههای مرتبط است که اشاره شد.
اما همانطور که گفتم ما با غول بی شاخ و دمی به نام توسعه سر و کار داریم بنابراین صنعت بیمه کشور باید بین این دو یکی را انتخاب کند: میخواهد وضع موجود را به همین صورت اداره کند و یا میخواهد گل جدید بزند و کار جدید کند. همین الان صنعت بیمه جزو کم بازده ترین صنایع کشور است. کسی علاقه به سرمایه گذاری در آن را ندارد. مدیران برای اینکه صاحب سهم را متقاعد کنند که در آن سرمایه گذاری کند باید خسته شوند. یکی از علتها این است که در استاد بالادستی و دل حاکمیت این صنعت را خیلی تحویل نمیگیرند.
*چرا صنعت بیمه برای برون رفت از مشکلاتش به دنیال پژوهش نمیرود مثلا سالهاست گفته میشوئ ضریب خسارت ثالث بالاست ف تصادفات زیاد است و … ایا صنعت بیمه تلاش کرده از روشی استفاده کند که ضریب خسارت را کاهش دهد یا نقاط حادثه خیز را مدیریت کند؟
بختیاری : اولا اینکه رشته ثالث در اختیار صنعت بیمه نیست چون قوه قضائیه و سایر دستگاههای ذیربط در ان دخیل هستند. دوما وقتی دیتا را کنار هم میگذارید تا ضریب خسارت ثالث را محاسبه کنید حتما باید قضاوت ۵ ساله روی دیتا داشته باشید. در شرکتهای بیمه، صرفنظر از کیفیت و سبک مدیریت وقتی نتیجه عملکرد ثالث را نگاه میکنید تفاوتهای با اهمیتی ندارد چون همان طور که گفتم قوه قضاییه میگوید نرخ دیه این مقدار است و دولت هم میگوید از این قیمت نمیتوانید بیشتر داشته باشید.
اما همان طور که قبلا هم اشاره کردم به نظر میرسد رویکرد توسعه در کشور نداریم چرا که بیمه باید در سندهای توسعه بالادستی مورد توجه قرار گیرد.
*اقای مظلومی نظر شما چیست؟
مظلومی: سال گذشته در سمینار بیمه و توسعه یکی از پنلها با موضوع اکچوئری برگزار شد که عضو پنل بودم و کسانی که شرکت کرده بودند اکثرا اکچوئرها بودند . با تک تک این افراد که صحبت میکردم که چرا از این دانش در صنعت بیمه استفاده نمیکنید بلا استثنا پاسخ همگی این بود که داده یا دیتای مورد نیاز برای استفاده در دانش اکچوئری در صنعت بیمه وجود ندارد. این در حالی است که الان بیمه مرکزی دادههای بسیار زیادی را جمع آوری میکند ولی این دادهها اصطلاحا تبدیل به دانش نمیشود. یعنی وقتی روی داده تحلیل انجام میدهیم اول بهinformation و سپس به KNOWLEDGEتبدیل میشود. ولی متاسفانه در شرایط فعلی دادههای صنعت بیمه به دانش تبدیل نمیشوند و اکچوئرها نمیتوانند از این دادهها استفاده کنند .
از طرفی مدل تحلیل دیتا با استفاده از بررسی رویدادهای گذشته یکی از راهکارهاست به طوریکه بتوانیم از دیتاهای گذشته برای اهداف مختلف از جمله قیمت گذاری صحیح و منطقی استفاده کنیم که واقعا همین را هم نتوانسته ایم در صنعت بیمه استفاده کنیم .یکی از اشکالات اساسی در بخش تحلیل دیتا در صنعت بیمه ایران این است که در حال حاضر این دیتاها توسط سامانه سنهاب در بیمه مرکزی جمع آوری میشود بنابراین بیمه مرکزی ایران طبیعی است که این دیتاها را به منظور اهداف خودش جمع آوری کند. یعنی شاید اولویت دوم و یا سومش شرکتهای بیمه باشد که از این دیتا استفاده میکنند.در این راستا اشکالی که در این حوزه داریم این است که به دیتاها دسترسی نداریم و بارها قول داده شده که به ما سوییچ بدهند و تا این لحظه که صحبت میکنیم سوییچی که قرار بوده به شرکتها دسترسی دهد محقق نشده است. در استفاده از فناوری اطلاعات در صنعت بیمه تحولات زیادی در دنیا اتفاق افتاده. مانند استفاده از بلاکچین. پژوهشکده در همین زمینه کارهایی کرده ولی فعلا در ابتدای راه هستیم. همچنین استفاده از هوش مصنوعی ، استفاده از اینترنت اشیا مقولههای دیگر فناوری است که در صنعت بیمه در جهان استفاده میشود. برای مثال استفاده از زنجیره بلوک یا بلاکچین برای بیمههای پارامتریک به شدت در دنیا در حال رشد است. نمونه دیگر فناوریهای مالی حوزه بیمه یا همان اینشورتکها هستند که تحولات زیادی در دنیای بیمه رقم زده اند. . در ایران در حوزه تحولات دیجیتال فعلا در حد مراحل اولیه هستیم اما در بحث بیمه الکترونیک گامهای بهتری برداشته شده است. امیدواریم گامهای مطلوبتری در آینده برداریم.
اسد نژاد: بیگ دیتا خودش فی نفسه امر مهمی است ولی مهمتر از آن کاربردش است. اینکه صرفا درباره بیگ دیتا و ویژگی هایش صحبت کنیم به نظرم میزگرد را تبدیل به مقاله حضوری میکند، اینجا نمیخواهیم مبانی نظری و تعاریف آن را بگوییم. اینکه چرا کاربردش اتفاق نمیافتد؟ یک سری دلایل را دوستان گفتند و در عرایض قبلی عرض کردم که این صنعت با این اکوسیستمی که دارد نیازی ندارد سراغ بیگ دیتا برود چون درآمدش را از طرق مرسوم و معمول کسب میکند. اگر میخواهیم آن را تغییر دهیم باید آیین نامهها و سیاست گذاری هایمان را تغییر دهیم. تا وقتی ثالث برای نماینده جذاب است هزار ساعت هم آموزش دهید نماینده ثالث میفروشد. نظام سیاست گذاری و اسناد سیاستی ما باید عوض شود. اگر میخواهیم بگوییم خود شرکتهای بیمه مسائلشان را حل کنند ما هم اینجا کار خود را میکنیم و آیین نامه تولید میکنیم بحثی علی حده است. اگر میخواهیم رفتار عوض شود با صرف آموزش که در بهترین حالت ۱۲ درصد تاثیر در تغییر رفتار دارد نمیشود . چون همه چیز آموزش نیست. خیلی از مولفهها مانند بحثهای درونی و محیطی وجود دارد و آموزش در کنار اینها برای شما میتواند اتفاقی رقم بزند.
نکته دوم در خصوص عدم کاربرد بیگ دیتا در صنعت بیمه ایران اینکه که ریسک پذیری استفاده از این ابزارها را در صنعت نداریم. چون مدیریتها کوتاه مدت است ، سهامداران هم چیز دیگری میخواهند، در حالیکه این پروژهها بلند مدت هستند و از طرفی مدیران ما عجول . به عبارتی شخص منتخب برای مدیر عاملی حداقل ۵ سال کارهای توسعهای نیاز دارد. اگر قرار باشد یک سال فقط مدیر عامل باشد، کارهای معمولی و رایج انجام میدهد و دچار روزمرگی میشود .
نکته سوم اینکه اگر نظام رتبه بندی در صنعت بیمه از بخش توانگری مالی فراتر رود و یک نظام تعالی برای صنعت بیمه تعریف شود میتواند شرکتهای بیمه را دچار تحول کند . به عبارتی مدیران در نظام فعلی صنعت بیمه ، بعضا از خود میپرسند برای انجام کارهای توسعه ای و فرایندهای تحول گرایانه قرار است چه امتیازی بگیرم ؟ پرداختن به چنین موضوعاتی چه تاثیری در نظام رتبه بندی شرکتهای بیمه خواهد داشت؟بنابراین به نظر میرسد باید یک نظام تعالی تعریف شود و به استفاده از راهکارهای فناورانه و توسعه ای امتیاز تعلق گیردکه هم امر ایجابی به تحقق یک کار کمک میکند و هم کارهای سلبی.
نکته بعدی اینکه ما جزایر اطلاعاتی داریم. آقای دکتر مظلومی و آقای بختیاری اشاره کردند که نیروی انتظامی باید به من اطلاعات دهد وگرنه بدون اطلاعات تصمیمات غلط میگیرم پس به اشتراک گذاری دادهها اهمیت دارد .
فی المثل تله ماتیکس ابزاری است که حتی سازنده خودرو میتواند روی قیمت تمام شده خودرو بیاورد و روی ماشین بگذارد تا ۱۷ هزار کشته نداشته باشیم. ۳۰۰ هزار نفر تلفات مجروح و مصدوم و قطع نخاعی نداشته باشیم که هزینه آن را صنعت بیمه بدهد. چرا چنین ابزار سادهای استفاده نمیشود؟ چرا صنعت بیمه برای عملیاتی کردن چنین موضوعی که میتواند سالانه جلوی بسیاری از هزینهها و خسارتها را بگیرد باید گلاویز شود؟ چه باید بکند؟ عرضم این است که ما میلیاردها تومان در دیات هزینه میکنیم و محاسبه استفاده از این تکنولوژیهای ما با محاسبه ریال است.
ادامه دارد…