مدیران بانکها در محاق کمدانشی دیجیتال
اقتصادناب_معمارنژاد: مدیران بانکی آنقدر درگیر اجرا هستند که به روندهای آینده توجه ندارند. دانش بسیاری از آنها دانش روز نیست؛ اگر من بیست سال پیش دکترا بگیرم و مطالعه نکنم و با دانش روز دنیا آشنا نشوم مدرک دکترای من به درد نمیخورد. حال باید چه کنیم؟ از منظر مجمع و سیاستگذار به این نکته رسیدیم که باید اینها را درگیر مسائل آموزشی کنیم؛ به همین دلیل چهار دوره آموزشی را برای امسال تا سال آینده طراحی کردیم تا بتوانیم دانش اعضای هیئت مدیره بانکها را در حوزههای مختلف از جمله بانکداری، مدیریتی، فناوری و … بهروز کنیم.
به گزارش اقتصادناب به نقل از پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، بانکداری دیجیتال خود به عنوان یک اکوسیستم فراگیر اجتماعی- اقتصادی به عنوان یکی از اجزا مهم زیست بوم حاکمیتی، اقتصادی، اجتماعی کشور محسوب میشود. در این اکوسیستم درک مفاهیم بخشی از فرآیند است که به نظر میرسد در میان مدیران بانکی ما هنوز به به درستی درک نشده و طبعا زیست بوم بانکداری دیجیتال به لکوموتیو بخاری مانند است که از ابزارهای الکترونیک برخوردار است. در گفتوگو با عباس معمارنژاد معاون بانک و بیمه وزارت اقتصاد به گفتوگو نشستیم تا زیست بوم مورد اشاره را بازکاوی کنیم. حاصل این گفتوگو را با ما همراه باشید.
*وزارت اقتصاد بحث شمولیت مالی را در دستور کار دارد مقدمه کوتاهی در این باره بفرمایید؟
شمولیت مالی امروز در دنیا یکی از مباحث مهم محسوب میشود.بانکداری دیجیتال در کشور ما در بسیاری از اوقات با بانکداری الکترونیک اشتباه گرفته شده است. مرز میان بانکداری الکترونیک و بانکداری دیجیتال باید روشن شود تا جای این دو تغییر نکند. شمولیت مالی یعنی دسترسی آسان، سریع و ارزان مردم به خدمات مالی در اقصی نقاط کشور که فعالیتهای دیجیتالی به شدت میتوانند به شمولیت مالی کمک کنند.
* حاکم کردن شمولیت مالی از مأموریتهای شما محسوب میشود لطفاً از این منظر به کلیاتی اشاره کنید.
شمولیت مالی یعنی دسترسی آسان، سریع و کم هزینه آحاد مردم به خدمات مالی که بیشتر شامل خدمات بانکی و بیمهای است.
* شما از دو عبارت آسان و کم هزینه برای تعریف شمولیت مالی استفاده کردید حال کلمه آسان شامل چه مقدماتی است؟
ارتباط فناوریهای دیجیتالی با شمولیت مالی به همین موضوع اشاره دارد؛ منتهی قبل از این موضوع نکتهای وجود دارد و آن اینکه باید سواد مالی و دیجیتالی مردم خود را نیز گسترش دهیم؛ یعنی کسی که موبایل هوشمند در اختیار دارد بتواند از خدمات مالیِ بانکی که خدمات دیجیتالی یا الکترونیکی ارائه میکند استفاده کند؛ بنابراین در موضوع مربوط به شمولیت مالی به سه حوزه بیش از همه توجه داریم؛ یکی حوزه فناوری و دیگری حوزه طراحی محصول و مدل کسب و کار و سومین حوزه سواد مالی و آموزش کسب و کار است.
در حوزه فناوری باید به نکاتی اشاره کنم؛ یکی از مشکلات ما در مسیر دیجیتالیزه شدن بانکها این است که مردم را برای احراز هویت الزام میکنیم تا به شعبه بانک مراجعه کنند؛ حال در روستایی که شعبهای وجود ندارد و با اولین شعبه ۱۰۰ کیلومتر فاصله دارد، مردم باید به اولین شعبه برای احراز هویت الکترونیکی مراجعه کنند؛ اما امروز فناوریهای نوین، امکان احراز هویت الکترونیکی را فراهم کردهاند؛ مثلاً مردم برای دریافت کد سجام برای ورود به بازار بورس در این شرایط کرونایی مرتب مقابل پلیس +۱۰ و خدمات پیشخوان و … تجمع میکردند؛ اما حدود دو الی سه هفته است که احراز هویت الکترونیکی راهاندازی شده است و جالب اینکه بدانید یک خانواده هفت نفری در یکی از روستاهای اسلامآباد غرب جزو اولین کسانی بودند که در این سامانه احراز هویت الکترونیکی شدند و یک پیرزن ۷۵ ساله نیز در این خانواده احراز هویت الکترونیکی شد.
* این نشان میدهد که مقدمات آن فراهم نبوده است؛ امروز اگر امضای دیجیتال داشتیم که بیش از ۱۰ سال است که مطرح شده اتفاقات بسیار خوبی میافتاد. شاید در سجام امضای الکترونیک نیاز نباشد؛ ولی در بانکها به امضای الکترونیک نیاز داریم.
افراد با کد سجام خرید و فروش سهم میکنند و احراز هویت الکترونیک شده است و دستور خرید و فروش میدهد.
* سجام و حساب بانکی با یکدیگر متفاوتاند.
نه اینطور نیست. برای انتقال پول از طریق اینترنت بانک به نام کاربری و رمز ورود و کد پویا نیاز است.
* اما در این فرآیند با بانک وارد قرارداد نمیشویم.
درست است. بنابراین ما نیاز داریم که اولاً زیرساختها فراهم شوند و دوم اینکه بانک مرکزی به عنوان رگولاتور، دستورالعملهای خود را مبتنی بر هویت دیجیتال و احراز هویت الکترونیکی اصلاح کند.
* ۱۰ الی ۱۲ سال است که این مباحث را با مدیران مختلف مطرح میکنیم و همانطور که میدانید زیرساخت الکترونیک ما مشکل دارد.
اگر با این گذاره تلویحا موافق باشید بانکداری الکترونیک یعنی زیرساخت و بانکداری دیجیتال یعنی حرکت در توسعه کسب و کار. ما میتوانیم در بعضی از فرآیندها مشکلات ناشی از زیرساخت را میانبر بزنیم؛ ولی در اینجا نمیشود چه باید کرد؟ ما در زیرساخت، مشکل حاد نداریم برای این موضوع به مثالی اشاره کنم و آن اینکه سه و نیم میلیون نفر معادل ۹۲ درصد از طریق سامانههای الکترونیک برای صندوق ATF پذیرهنویسی کردند و این نشان میدهد که زیرساخت برای این کار فراهم است.
* درست است که به دلیل شیوع ویروس کرونا از زیرساختهای موجود استفاده کردید و کار را پیش بردید؛ ولی ممکن است همچنان ریسک سیستم بالا باشد. به یاد دارم در بانک الکترونیکی آرین، امضای الکترونیک نداشتیم؛ ولی بیان کردند که بدون امضای الکترونیک نیز امکانپذیر است.
امضای الکترونیک یک بحث و دادهپیام بحث دیگری است. قانون تجارت الکترونیک در سال ۸۳ تصویب شد که در آن زمان مدیر کل تجارت الکترونیک وزارت بازرگانی بودم و دستی از دور بر آتش دارم. امروز در قانون تجارت الکترونیک، دادهپیام، سند است به تعبیر دیگر میتوان از آن به عنوان سند در دادگاه استفاده کرد و دیگر به سند فیزیکی نیاز نیست؛ منتهی نکتهای که وجود دارد این است که موبایل را یونیک کردیم به این ترتیب در دوران شیوع کرونا به حدود ۲۰ میلیون خانوار وام یک میلیون تومانی داده شد؛ اما آیا کسی به شعبه مراجعه کرد؟
* قرارداد این وام میان بانک و یک شماره حساب بسته شده بود؛ ولی بانک باید یا امضاء مستقیم فرد را در اختیار داشته باشد یا امضاء آن فرد را. بنابراین ریسک سیستم بالاست؛ چون دیگر نمیتوان کلاهبردار را شناسایی کرد.
ما به امضای الکترونیک نیاز داریم؛ ولی به نظر من نباید امضای الکترونیک و پیچیدگیهای مربوط به آن را بر سطح خرد بار کنیم؛ چون خیلی مورد نیاز آحاد مردم نیست.امروز روشهای متفاوتی برای احراز هویت وجود دارد؛ مثلاً برای انجام عملیات بانکی پیامکی حاوی یک کد به موبایل شما ارسال میشود و شما پس از وارد کردن آن میتوانید عملیات بانکی خود را انجام دهید و همین پیامک احراز هویت است و عملیات ادامه مییابد.در حوزه شمولیت مالی باید به این سه مطلب توجه کنیم؛ اول، فناوری که به نظرم در حد خوبی آن را در اختیار داریم. دوم، طراحی محصول و مدل کسب و کار که در این مورد مشکل داریم بانکها هنوز مدل کسب و کارشان را مبتنی بر بانکداری دیجیتال و شمولیت مالی طراحی نکردهاند و نکته سوم، سواد مالی و آموزش دیجیتال است که باید به مردم ارائه شود.
* چرا شبکه بانک شامل بانک مرکزی و بانکهای عامل تا به امروز نتوانستهاند خدمات مورد نیاز مردم را ارائه دهند؟
در بانکداری دیجیتال یا اصولاً تحول دیجیتال باید محصول را مبتنی بر تجربه و نیاز مشتری در اختیارش قرار داد. نگاه استراتژیستهای بانکهای ما کماکان نگاه درون به بیرون است؛ یعنی محصول طراحی میکنند؛ سپس از مردم میخواهند که از آن محصول استفاده کنند در حالی که این نگاه، نگاه تحول دیجیتال نیست.
* در برخی جاها حاکمیت مقصر است؛ مردم در استفاده از موبایل بنکینگها بسیار عقب ماندند؛ چون به یک باره خدمت کارت به کارت راهاندازی شد و مردم را به سمت خدمت آسان و تعداد کم سوق داد؛ در نتیجه موبایل بنکینگ مغفول واقع شد؛ در حالی که خدمات باید از طریق موبایل ارائه شود.
به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه زیرساخت به اندازه کافی داریم؛ حتی پرداختهای خردمان را به صورت آنلاین انجام میدهیم که در هیچ کجای دنیا پرداخت خرد را آنلاین انجام نمیدهند. ما میتوانیم خدمات خرد را با یک کیف پول به شکل آفلاین انجام داد تا شبکه درگیر نشود.
* بحث کیف پول، بحث جدیدی نیست. بانک مرکزی قصد داشت کیف پول «سپاس» را کلید بزند؛ بنابراین از بانکها خواست که کیف پول راهاندازی نکنند؛ اما چهار سال زمان برد تا بانک مرکزی به یک باره در سال ۹۴ اعلام کند که یک کیف پول متمرکز خوب نیست و سپاس را از دستور کار خارج کند اما زمانی که بانکها برای راهاندازی کیف پول اقدام کردند خدمت کارت به کارت ایجاد شد به این ترتیب عملاً این حرکت از بین رفت. حالا هم ۵ سال از آن زمان گذشته و بعد از مباحث زیاد شما می گویید کیف پول خوب است. بلخره تکلیف چیست؟
به نظر من یکی از نیازهای فوری ما این است که کیف پولِ آفلاین را راهاندازی کنیم و مردم هم آموزش ببینند و اطلاع پیدا کنند؛ چون کیف پولی که به صورت آفلاین است هزینه بانکها و مردم را به شدت کاهش میدهد.
* شما چه ساز و کار جدیدی برای توسعه آن پیشبینی کردهاید؛ چون آنها نیز اقدامات بسیاری انجام دادند؛ ولی عقیم ماند.
در اینجا موضوع را مطرح میکنیم؛ وگرنه وظیفه ما طراحی ساز و کار نیست. ما روی کارمزد خدمات الکترونیکی مطالعهای انجام دادیم و متوجه شدیم حجم کارمزد خدمات الکترونیکی که جابهجا میشود حجم بسیار بالاییست. ضمن اینکه این کارمزدها به هیچ وجه منطبق بر منطق توزیع نمیشوند.
* آیا مسئله ما کارمزد خدمات بانکی است؟
منظورم این است که در این بررسی به این جمعبندی رسیدیم که بسیاری از خدمات خرد میتواند به صورت آفلاین انجام شود؛ به تعبیر دیگر در سال ۹۷، ۷۲ میلیارد تراکنش الکترونیکی انجام شده که بخش عمدهای از آن مربوط به خرید است و رقمهای آن در خیلی از جاها میتوانست به صورت آنلاین انجام نشود.
* ۸۰ درصد تراکنشها خرد است که میتواند به صورت آفلاین و کیف پول انجام شود؛ اما کارت به کارت دشمن همه اینهاست.
در هیچ کجای دنیا کارت به کارت وجود ندارد.
* شما و بانک مرکزی نتوانستید با هم همخوان باشید. کاهش همخوانی شما در انحراف صنعت پرداخت و حوزه بانکداری دیجیتال بسیار مؤثر بود و هست.
در مورد بانکداری دیجیتال باید بگویم که وقتی روند بانکداری آینده را نگاه کردیم متوجه شدیم که بانکداری آینده بانکداری دیجیتالی است؛ بنابراین مستندی تهیه و به بانکها اعلام کردیم که بدون مطالعه حرکت نکنند.
* این مستند را مطالعه کردم؛ اما به نظرم آنچه اصلاً در این مستند وضع موجود بانکی ایران مطالعه نشده است. وضع موجود هم ممکن است در یک الی دو ماه تهیه نشود.از بانکها خواسته اید وضع موجود خود را گزارش دهند و این گزارش های مبتنی بر خوداظهاری می تواند بسیار گمراه کننده باشد
اتفاقاً متدولوژیای که در این مستند به بانکها پیشنهاد کردیم این است که وضع موجود و بلوغ الکترونیکی و بلوغ دیجیتالی خود را استخراج کنید؛ سپس با توجه به استراتژیهایی که برای آینده دارید وضع مطلوب خود را طراحی کنید؛ سپس نقشه راه خود را طراحی کنید. ما امروز وضع موجود همه بانکها را در اختیار داریم.
* مشکل اینجاست که شما در این مستند از بانکها خواستهاید که وضع موجود خود را بیان کنند؛ اما همه بانکها دانش تعیین وضع موجود خود را ندارند؛ اگر بانکها میتوانستند وضع موجود خود را بیان کنند که رشد میکردند؛ اما شما به عنوان رگولاتور و حاکمیت میتوانید افرادی را مأمور چنین کاری کنید.
ما در جلسه آینده کارگروهمان با آقای محرمیان جلسه داریم تا بتوانیم همافزایی ایجاد کنیم.اما در مورد این سند باید بگویم که این کارگروه تا به امروز سه بار به بانکها مراجعه کردهایم و بانکها توضیح دادهاند که چه اقداماتی انجام میدهند و ما هم یک سری دستورالعملها ارائه کردهایم و آنها را در مورد اینکه کدام بانکها در چه مرحلهای قرار دارند رتبهبندی کردهایم و جدولی برای ارزیابی نقشه راه بانکها استخراج کردهایم چون قرار است این نقشه راه را در مجامع عمومی بانکها مصوب کنیم تا در نهایت به عنوان یک استراتژی مطرح شود که بانکها باید دنبال کنند؛ بنابراین شرایط را به گونهای فراهم کردیم که بانکها با اعضای کارگروه ما ارتباط دارند و در نهایت وضع موجودشان را دریافت کردهایم و نقطه نظراتمان را دادهایم و آنها اصلاح میکنند و بازمیگردانند.
یک فرم ارزیابی مشتمل بر ۱۵۶ شاخص استخراج کردیم اما به این نتیجه رسیدیم که ۱۵۶ شاخص بسیار زیاد است؛ بنابراین تعدادی از آنها را حذف کردیم و برای بانکها ارسال کردیم تا با توجه به آن خودارزیابی کنند؛ به این ترتیب در هر بانک سه نفر انتخاب شدند تا مستندات را مطالعه کنند و در نهایت نظر خود را بیان کنند.نگاه بانکها در طراحی محصول تا به امروز یک نگاه درون به بیرون بوده است؛ در حالی که در بانکداری دیجیتال نگاه از بیرون به درون است؛ بنابراین یکی از دلایل شکل نگرفتن بانکداری دیجیتال نگاه مدیران است.قرار است در جلسهای با حضور اعضای هیئت مدیره بانکهای زیرمجموعه خودمان و مدیرعاملان و معاونان آیتی و معاونان طرح و برنامه اقداماتی که در مدت یک سال گذشته انجام دادهایم آسیبشناسی کنیم؛ حتی از آقای وزیر هم دعوت کردیم تا نقطه نظرات خود را بیان کنند؛ چون ما بانکداری دیجیتال را در چارچوب پارادایم اقتصاد هوشمند مطرح میکنیم و به عنوان یکی از اجزای آن کار را پیش میبریم.
* حکمرانی دیجیتال در سطح حاکمیت(از منظر سیاسی) با اقتصاد دیجیتال متفاوت است؛ چون وظایف متفاوت هستند؛ وزارت اقتصاد از جایگاه حاکمیت می تواند نقشآفرینی میکند؛ ولی در مورد اقتصاد دیجیتال در سطح بنگاهها بحث میکنیم.
بر اساس بحثهای مدیریتی سه سطح مدیریتی داریم؛ یک سطح، سطح سیاستگذاری و یک سطح، سطح رگولاتوری و یک سطح، سطح شرکتی است. ما اینجا به عنوان سیاستگذار فعالیت میکنیم و باید همراه با بانک مرکزی اقداماتی انجام دهیم که شرکتها یعنی بانکها و بیمهها کار را درست جلو ببرند.
* پروژهای که در حوزه بانکداری دیجیتال با بانکها راهاندازی کردهاید با وظایف بانک مرکزی تداخل ندارد؟
نه. ما به عنوان مجمع بانکها از بانکها خواستهایم که استراتژی خود را در حوزه بانکداری دیجیتال طراحی کند و به ما بدهد.
* شما در چه سطحی این کار را انجام دادهاید؟ آیا به عنوان سهامدار یا هیئت مدیره این کار را انجام دادهاید؟
به عنوان مجمع سهامدار.
* آیا از هیئت مدیره خواستید؟
ما از هیئت مدیره خواستیم. من نامهای برای مدیر عامل بانک نوشتم و از هیئت مدیره بانک دعوت کردم.
* آیا هیئت مدیره از بانک خود خواسته است یا شما خواستهاید؟
ما به عنوان مجمع بانکها میتوانیم برای شرکت تکلیف کنیم یا خیر؟
* حاکمیت شرکتی میگوید هیات مدیره مستقل باشد و سهامدار نقش سهامداری خود را ایفا کند.
زمانی که این موضوع را ابلاغ کردیم حاکمیت شرکتی در بانکها اجرا نشده بود.
* این موضوع خیلی قدیمی است.
بله درست است؛ اما اجرا نشده بود. ما مرحله اول حاکمیت شرکتی را اجرا کردیم و رئیس هیئت مدیره را از مدیر عامل در همه بانکهای دولتی جدا کردیم.وزارت اقتصاد به عنوان نماینده سهام دولت در بانکها، رئیس مجمع است؛ بنابراین میتواند به عنوان رئیس مجمع از شرکتهای خود یعنی بانکها از طریق هیئت مدیره بخواهد که این کار را انجام دهند.
* چقدر تلاش کردید هیئت مدیره را قدرتمند کنید و اصلاً به مدیر عامل کاری نداشته باشید؟
۵۰ سال است که مدیر عامل یک بانک، نفر اول یک بانک و رئیس هیئت مدیره بوده است و یک شبه و یک روزه و یک ماهه نمیتوانید این روال را که در ۵۰ سال گذشته شکل گرفته است بر هم بزنید. در مورد اینکه رئیس هیئت مدیره از مدیر عامل جدا شود به شدت مقاومت وجود داشت؛ ولی امروز رئیس هیئت مدیره همۀ بانکهای دولتی از مدیر عامل جدا شده است؛ ولی اگر از من بپرسید که آیا رئیس هیئت مدیره آن اقتداری که باید در حاکمیت شرکتی داشته باشد، دارد یا ندارد؟ میگویم؛ ندارد.در اساسنامهها آوردهایم که مجمع باید برای رئیس هیئت مدیره حکم بزند و مدیر عامل هم باید توسط اعضای هیئت مدیره انتخاب شود.
* چه تعداد از مدیر عاملان تغییر کردند
در زمان ما هیچ مدیر عاملی تغییر نکرده است.
* چون شما نخواستید.
صحبت شما در مورد اینکه مدیرعامل باید توسط اعضای هیئت مدیره انتخاب شود کاملاً درست است یا اینکه هیئت مدیره باید قدرتمند شود قبول دارم به همین دلیل به صورت مرتب با هیئت مدیرهها جلسه برگزار میکنم تا این نگاه را حاکم کنم.یکی از موضوعات جلسات ما بحث حاکمیت شرکتی است. هیئت مدیرههای ما تصور میکردند با اشاعه حاکمیت شرکتی بیکار میشوند؛ چون تا به امروز همه آنها در اجرا بودند و حالا یک مرتبه باید از اجرا منفک شوند و نظارت کنند. آنها تصور میکنند نظارت به راحتی امکانپذیر است؛ اما به همه آنها توضیح دادم که در حاکمیت شرکتی چهار کمیته داریم؛ کمیته مدیریت ریسک ما در کدام بانکمان کمیته مدیریت ریسک داریم؟ تقریباً در هیچ کدام از بانکها کمیته ریسک نداریم. شکل دادن یک استراتژی برای مدیریت ریسک به سه سال کار نیاز دارد.
* در اینجا باید به این نکته اشاره کنم که همه بلافاصله سراغ کمیته ریسک میروند.
کاملاً درست میگویید. برای اینکه هیئت مدیره قدر شود اقداماتی انجام دادهایم؛ اگر دستورالعمل جدید انتخاب و انتصاب هیئت مدیره بانکها را مشاهده کنید متوجه میشوید که سعی شده است در این دستورالعمل با گذاشتن شاخصهایی جنبه حرفهای بودن افراد تقویت شود نه مسائل غیر حرفهای. در این دستورالعمل آمده است که کسی که میخواهد مدیر عامل بانک شود حداقل باید چهار سال عضو هیئت مدیره باشد تا مکانیزم هیئت مدیرهای را متوجه شود؛ سپس مدیر عامل شود.
* من موافق اینکه مدیر عامل بانک باید چهار سال عضو هیئت مدیره باشد نیستم؛ چون اگر هیئت مدیره قدر باشد و منافع بانک برای او مهم باشد همه اینها را میفهمد. درست است که قوانین خوب است؛ ولی در اصل هیئت مدیره باید قدرتمند باشد.
درست است. معتقدم؛ دستورالعملی که اخیراً شورای پول و اعتبار تصویب کرده است کمک خواهد کرد به اینکه افراد دارای طرز تفکر و نگاه استراتژیک به مسائل در هیئت مدیره بنشینند. نکته دیگر اینکه همه تصور میکنند که در هیئت مدیرهها فقط باید افرادی که از شعبه بالا آمدهاند حضور داشته باشند.
* اما خیلیها هم هستند که اینطور فکر نمیکنند.
خیلیها در داخل بانکها اینطور فکر میکنند که اگر کسی میخواهد عضو هیئت مدیره شود باید در گذشته کارمند شعبه باشد و کمکم هیئت مدیره بانک شود شاید درباره دو نفر این لازم باشد؛ اما ما به این سمت میرویم که یکی از اعضای هر بانک باید حقوقی باشد یکی از اعضا باید آیتی باشد یکی از اعضا باید به مسائل بانکداری بینالمللی آگاهی داشته باشد.
* این مسیر هم دستوری است.
نه دستوری نیست. این قاعده تعریف کردن است.
* آیا توصیه است یا سند سیاستی یا سند الزامآور است؟
در سند، اختیار با ماست که چه کسی را هیئت مدیره تعیین کنیم و در اختیار هیئت مدیره نیست که کسی را تعیین کند ما این استراتژی را برای خود انتخاب کردیم؛ به تعبیر دیگر اعضای هیئت مدیره بانکها باید ترکیبی از تخصصهای بانکداری، حقوقی، بانکداری بینالملل و مسائل فناوری باشند.
* حاکمیت شرکتی در شرکتهای دولتی باید چگونه باشد؟ این نکتهای است که در مورد آن مطالعهای صورت نگرفته است.
آییننامه حاکمیت شرکتی در شرکتهای دولتی را سال گذشته برای دولت ارسال کردیم.
* منظورم آییننامه نیست.
ما از سازمانهای بینالمللی که کشورهای دیگر را معیار قرار داده بودند دعوت کردیم آنها مطالعات و نکاتی را مطرح کردند و با جمعبندی همه این بحثها و بر مبنای مطالعاتی که سازمان حسابرسی داشت (وقتی سازمان حسابرسی وارد سازمانها، شرکتها و بانکها میشود به همه نکات پی میبرد) و با جمع کردن یک سری کارشناسان خبره شرکتداری و بنگاهداری در کشور آییننامه حاکمیتی شرکتی را تنظیم کردیم.
* آیا سند قبلی دارد؟
بله سند قبلی دارد؛ حتی لایحه نحوه اداره شرکتهای دولتی و بخش عمومی را به دولت ارائه کردیم. یکی از بخشهای اصلی لایحه نحوه اداره شرکتهای دولتی و بخش عمومی، بحث مربوط به حاکمیت شرکتی است که باید رعایت شود؛ به تعبیر دیگر هیئت مدیره یک سری اختیارات دارد که کسی نباید در آنها دخالت کند و یک سری اختیارات هم متعلق به مجمع است.
* چهار اصل داریم؛ از جمله : پاسخگویی، شفافیت ،عدالت (انصاف)و رعایت حقوق ذینفعان این اصوب عملاً در خیلی از اقدامات و انتصابات حوزه دولتی نقض میشود
معتقدم؛ در مدیریتهای دولتی باید یک سری گواهینامههای حرفهای راهاندازی کنیم و اعضای هیئت مدیره را مبتنی بر سطح تحصیلات، تخصص، دانش و تجربه انتخاب کنیم.
* سهامدار میگوید حق دارد هیئت مدیره خوب انتخاب کند، بعد که انتخاب کردد در نباید در وظایف هیئت مدیره دخالت نکنم؛ ولی با وضعیت فعلی چنین روندی وجود ندارد.
برای جا افتادن این موضوع به زمان نیاز داریم.
* به نظرتان چهل سال زمان کمی است؟
مگر حاکمیت شرکتی چند سال است در دنیا رواج یافته است؟
* از دهه هفتاد.
پس چهل سال نیست. گایدلاینهای OECD در حوزۀ حاکمیت شرکتی خیلی دور نیست.نکته مهم این است که اگر شمولیت مالی، خوب سیاستگذاری و طراحی نشود ممکن است ریسک سیستمی را افزایش دهد. ما دنبال تدوین استراتژی ملی شمولیت مالی در کشور هستیم.
* نگاه اکوسیستمیای که به ویژه باید در اینجا در نظر داشته باشید کمی مغفول مانده است؛ چون شما بر بانک فشار آوردهاید؛ ولی اکوسیستم بانکی و اقتصادی ما فقط بانک نیست.
ما اکوسیستم را طراحی کردهایم و معتقدیم که باید طبق اکوسیستم فعالیت کنیم. آقای وزیر تا به امروز دو بار با فینتکها و استارتاپهای حوزه مالی جلسه برگزار کرده و نقطه نظرات آنها را شنیدهاند. ما با بانک مرکزی و نظام صنفی رایانهای جلسه برگزار خواهیم کرد تا نقطه نظرات آنها را بشنویم و بتوانیم همافزایی و همفکری ایجاد کنیم.
* انسان، اصلیترین بخش یک اکوسیستم محسوب میشود حال چقدر به مشتری دیجیتال اندیشیدهاید؟
فوندانسیون تحول دیجیتال، فرهنگ دیجیتالی، سواد دیجیتالی و آموزش دیجیتالی است. آنچه شما مطرح کردید کاملاً درست است واقعاً باید به عنوان یک ذینفع در کل خدمات مالی به مشتریان توجه داشت. متأسفانه در ایران یک جای منسجم که بتوان نظر مشتریان بانکها را از آنها گرفت، نداریم.
معتقدم؛ راهکار این است که یک سری سازمانهای مردمنهاد در حوزه مشتریان و مصرفکنندگان در بخشهای تخصصی مثل بانک، بیمه، بورس و … شکل دهیم.
* بخش عمده توسعه بیگ دیتا به سمت مشتری میرود.
کر بانکداری دیجیتال در مدلی که طراحی کردهایم، دیتاست.
* در سطح عمل ۸۰ درصد بانکها درک درستی از این موضوع ندارند.
به همین دلیل تا به امروز سه بار هیئت مدیره بانکها را برای بررسی این موضوع دعوت کردهایم. در جلساتم بیان میکنم که من فقط با اعضای هیئت مدیره کار ندارم؛ بلکه هیئت مدیره باید بیاید، هیئت عامل هم بیاید و مدیران امور مرتبط هم باید بیایند؛ چون میخواهم این موضوع اثر اشاعه داشته باشد. برای من کافی نیست که فقط هیئت مدیره برایم پرزنت کند؛ بلکه هیئت عامل هم باید این موضوع را بداند و مدیر امور هم این موضوع را بداند؛ به تعبیر دیگر این موضوع باید در بدنه رسوخ کند.
* باید چه کنیم تا نگاه مدیران بانکی تغییر کند؟
درست است پارادایم فکری باید تغییر کند.
* مسئله ما سند نیست؛ اگر نگرش مدیران بانکی درست باشد بلافاصله پروژه تعریف میکنند و … حال باید چه کنیم که نگاه مدیران بانکی تغییر کند.
مدیران بانکی آنقدر درگیر اجرا هستند که به روندهای آینده توجه ندارند. دانش بسیاری از آنها دانش روز نیست؛ اگر من بیست سال پیش دکترا بگیرم و مطالعه نکنم و با دانش روز دنیا آشنا نشوم مدرک دکترای من به درد نمیخورد. حال باید چه کنیم؟ از منظر مجمع و سیاستگذار به این نکته رسیدیم که باید اینها را درگیر مسائل آموزشی کنیم؛ به همین دلیل چهار دوره آموزشی را برای امسال تا سال آینده طراحی کردیم تا بتوانیم دانش اعضای هیئت مدیره بانکها را در حوزههای مختلف از جمله بانکداری، مدیریتی، فناوری و … بهروز کنیم.
* چطور میخواهید آنها را بهروز کنید؟
یکی از مشکلات دیگر ما این است که بیش از ۱۰ سال است با نظام بانکداری بینالمللی تقریباً قطع ارتباط کردهایم و مدیران ما در نظام بانکی از دانش، اطلاعات و تجاربی که در دنیا اتفاق افتاده اطلاعاتی ندارند.
* مدیران بانکها میتوانند تغییر نگاه بدهند. یکی از مسائل ما تحریمها هستند؛ یکی دیگر اینکه مدیران بانک در گذشته از بالا تعیین میشدند؛ اما میشد امروز بانک مرکزی برای تعیین اعضای هیئت مدیره یک کارگروه مورد وثوق، متشکل از دانشگاهیان و پیشکسوتان بانکی تشکیل دهد که مصاحبه انجام دهند تا اگر آن فرد دانش لازم را داشت او را به عنوان عضو هیئت مدیره معرفی یا نامش را در لیست وارد کنند.
درست است. همانطور که بیان کردم این موضوع در آن دستورالعمل دیده شده است و اخیراً نیز به پیشنهاد ما سازمان امور اداری ـ استخدامی برای نحوه انتخاب هیئت مدیره شرکتهای دولتی یک بخشنامه و دستورالعمل ارائه کرده است و میگوید؛ یک سری شاخصهای عمومی وجود دارد و یک سری شاخصهای تخصصی وجود دارد که قرار است دستگاهها آنها را تعریف و در شوراهای توسعه مدیریت مصوب، سپس مصاحبه برگزار کنند. برای اعضای جدید باید این شاخصها وجود داشته باشد و اعضای قدیمی هم باید بررسی شوند که آیا این شرایط را دارند یا نه. ما در حوزه بانک، بیمه و شرکتهای دولتی در وزارت اقتصاد این شاخصها را تدوین و ارائه کردیم؛ به نظرم در چند ماه آینده منتشر میشود؛ ولی مهمترین آن قطع ارتباط ما با بانکداری بینالمللی است.