ماجرای سفر بیمه گران به قم و دیدار با امام خمینی/ پرتفوی شعبه اصفهان بیمه ایران معادل کل پرتفوی بازار ترکیه
حقایقی خواندنی از صنعت بیمه ایران پیش و پس از انقلاب و دوران جنگ(قسمت دوم)
اقتصادناب_دستباز: آقای نومر، مدیرعامل شرکت بیمۀ ترکیه در سمیناری در شهر اصفهان شرکت کرد و ما او را برای بازدید به شعبه بیمه ایرانِ اصفهان بردیم؛ وقتی تعداد شعبه و کارکنان و وضعیت شعبه را مشاهده کرد از آقای جباری پرسید که حق بیمه این شعبه چقدر است؟ آقای دکتر جباری دوباره به ایشان تأکید کرد که اینجا به اندازه همه بازار ترکیه تولید حق بیمه دارد./علوی:به همکاران و دوستان عزیزم در بیمه مرکزی ایران که هر چه دارم از بیمه مرکزی ایران است پیشنهاد میکنم در اجرای مفاد قانون بیمهگری به شرکتهای بیمه نظارت کنند نه دخالت./هنجنی:همچنان معتقدم اعتمادسازی و اخلاقگرایی بیش از هر چیزی برای رشد و قوام این صنعت نیاز است. بدون اعتمادسازی نمیتوان انتظار رشد داشت.
به گزارش اقتصادناب به نقل از بیمه داری نوین، بیش از هشتاد سال بیمه گری در ایران با تمام فرازو نشیب ها و چالش هایش ، در برگیرنده اسامی و نام های متعددی است که ضعف حافظه تاریخی گاها آنها را بدست خاموشی می سپارد؛ غافل ازینکه تلاش های بیمه گران پیش از انقلاب تا دوران سخت جنگ و عصر حاضر مرهون تلاش های بی وقفه انهاست که باید جایی در لابلای کتابها و نشریات ثبت شود تا شاید مسیر آینده به مدد اتکاء به تجارب گذشته روشن شود.
گفتگو با سه تن از خبرگان و از چهره های ماندگار صنعت بیمه نشان داد، ناگفته های بسیاری از گذشته وجود دارد که هر کدام می تواند درسی برای شرایط پرخطیر کنونی باشد.
استاد هادی دستباز، استاد سید مهدی علوی و استاد شفیعی هنجنی که از قدمای بیمه مرکزی و مدیریت بیمه ایران بودند در بیانی صمیمی و شیوا از تجارب خود در زمان ریاست آقای منصور بر بیمه مرکزی پیش از انقلاب و سالهای جنگ گفتند اما انچه که از مشروح سخنان ایشان برداشت می شود تمسک به اخلاق حرفه ای سازمانی در زمان فعالیتشان است که بیانگر این شعر مولاناست که: نباشد همه نیک و بد پایدار همان به که نیکی بود یادگار.
همان حلقه مفقوده ای که این روزها سهم بزرگی در چالش های فعلی صنعت بیمه دارد یعنی رخت بربستن اخلاق از بازار بیمه.
و البته که تلاش و کوشش کافی در کسب علم وافی اسم رمز دیگری است که از گفته های این بزرگان درک می شود . روزهای انقلاب با تحولات متعدد در صنعت بیمه و سالهای پرخطیر جنگ ، در لابلای سخنان انان بیانگر ان است که مکن زغصه شکایت که در طریق طلب به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
* آن زمان هم بیمه شخص ثالث اجباری بود؟
علوی: بله اجباری بود؛ اما همچنان که بیان کردم با وجود اجباری بودن، ۱۰ درصد از کل حق بیمه شرکتهای بیمه را تشکیل میداد.
* شاید بتوان گفت علت بالا نبودن پرتفوی ثالث در قبل از انقلاب، کم بودن تعداد خودروها به تناسب جمعیت بود نظر شما چیست؟
علوی: بله تعداد وسیله نقلیه کم بود و این یکی از دلایل بود فراموش نکنید که ارزش خودروها و محدود بودن مسئولیت مالکان خودروها در مقابل اشخاص ثالث هم تأثیر قابل توجهی داشت.
اما از آنها مهمتر حجم حق بیمه سایر رشتههای بیمهای در کشور بود که به نسبت ثالث قابل ذکر بود.
* در مورد جایگاه صنعت بیمه ایران بیشتر توضیح دهید؟
علوی: صنعت بیمه ایران جایگاه والایی در منطقه داشت. در کجا این جایگاه والا مشخص میشد؟ در کنفرانسهای بینالمللی به ویژه RCD و سازمان بیمهگران آفریقایی و آسیایی. من از سال ۱۳۵۴ در اکثر اجلاسهای بینالمللی که در آسیا و آفریقا برگزار میشد شرکت میکردم. در سالهای اول به عنوان چمدانکش اساتید و رؤسا نه تصمیمگیر. رؤسای من آقای دکتر مشایخی و خانم یوسفزاده و آقای دکتر جباری و آقای برومند افراد بسیار سرشناسی در دنیا بودند با آنکه ما نمایندۀ ایران بودیم و این مهم بود.
خاطراتی از رؤسایم دارم که ذکر آن بد نیست. من به همراه آقایان دکتر جباری به دعوت شرکت جیبی بودا و به هندوستان رفتیم در روزی که به این شرکت رفتیم مدیرعامل شرکت پس از مذاکرات لازم علاقهمند بود همکاران خود را هم به ما معرفی کند در یکی از طبقات شرکت، کنفرانسی برگزار بود؛ وقتی وارد سالن کنفرانس شدیم و نشستیم فردی که سخنرانی میکرد، گفت؛ با حضور آقای دکتر جباری من چیزی برای گفتن ندارم. از آقای دکتر جباری دعوت کردند که چند کلمه صحبت کند شرکتکنندگان در این جلسه مدیران بیمهای کشورهای مختلف آسیایی بودند. اغلب آنها دکتر جباری را میشناختند. آقای دکتر چند کلمهای صحبت کرد نمیدانید چقدر برای آقای دکتر دست زدند و به گردن او گل انداختند، نمیدانید که من در آن لحظات چه احساس شعف و سربلندی میکردم برای آقای دکتر مشایخی هم خاطرهای مشابهی در ذهن دارم.
این صحنه برای منی که جوان سی و چند سالهای بودم باور کردنی نبود.
شک نداشته باشید که نقش تعیینکننده در اغلب اجلاس RCD که مربوط به ترکیه، ایران و پاکستان بود و همینطور در فدراسیون بیمهگران آسیایی ـ آفریقایی با بیمهگران ایرانی و نمایندگان بیمه مرکزی ایران بود. این جریان تا سالها بعد از انقلاب ادامه داشت؛ چرا که اولاً بیمه مرکزی و شرکت بیمه ایران نامهای قابل ذکری بودند؛ پرتفوی ما پرتفوی بالایی بود. ترکیه نسبت به ما پرتفویی نداشت. در یکی از اجلاسهای RCD در تهران، بیمه مرکزی هتلی را در کرج برای شام انتخاب کرده بود من و مدیرعامل بیمه میلهری (MilleRe) ترکیه آقای نومر و معاون او آقای اکتاش در یک اتومبیل نشستیم. کارخانههایی که در آن زمان در مسیر جاده کرج بود برای آقای نومر باور نکردنی بود. آقای نومر در همان جلسه در رابطه با صنعتی شدن ایران با آقای دکتر جباری صحبت کردند آقای جباری به ایشان گفت که آقای نومر میدانید حق بیمه شعبه اصفهان بیمه ایران از حق بیمه همه بازار ترکیه بیشتر است؛ دلیل اصلی آن وجود صنایع قابل ذکر در کشور است؛ اگر بخواهم از جایگاه بیمه مرکزی ایران صحبت کنم باید به اجلاس مجمع عمومی بیمهگران آسیایی و آفریقایی در قبل از انقلاب در تهران اشاره کنم. در آن اجلاس متجاوز از ۴۰۰ نفر از بزرگترین بیمهگران اروپایی ـ آفریقایی با چه شکوه در تهران برگزار شد و چه نتایج مثبتی در سالهای بعد برای بازار بیمه ایران داشت؛ اگر بخواهم از آن اجلاس صحبت کنم باید چند ساعت صحبت کنم.
دستباز: آقای نومر، مدیرعامل شرکت بیمۀ ترکیه در سمیناری در شهر اصفهان شرکت کرد و ما او را برای بازدید به شعبه بیمه ایرانِ اصفهان بردیم؛ وقتی تعداد شعبه و کارکنان و وضعیت شعبه را مشاهده کرد از آقای جباری پرسید که حق بیمه این شعبه چقدر است؟ آقای دکتر جباری دوباره به ایشان تأکید کرد که اینجا به اندازه همه بازار ترکیه تولید حق بیمه دارد.
* علت موفقیت شعبه اصفهان چه بود؟
علوی: شهر اصفهان، صنعتی بود و اطراف اصفهان صنایع مختلفی وجود داشت؛ شرایط مالی مردم اصفهان به دلیل تعداد قابل ذکر توریست از کشورهای مختلف خوب بود؛ بنابراین حق بیمه آن هم زیاد بود. فرهنگ بیمهای مردم اصفهان هم متفاوت بود.
* آیا بیمه پایهای مثل تأمین اجتماعی در آن زمان وجود داشت؟
علوی: بیمه تأمین اجتماعی در آن زمان وجود داشت. فرهنگ عمومی بیمه در آن زمان از الان کمتر بود؛ ولی به دلیل داشتن صنایع قابل ذکر، حمل و نقل نسبتاً مناسب نسبت به زمان خود، تعداد هواپیماهای ایران در سال ۱۳۵۶ نسبت به هواپیماهای منطقه قابل قیاس نبود. کشور دارای تعداد قابل ذکری هواپیمای ۷۴۷ بزرگ در آن زمان بود، کشورهای منطقه چیزی نبودند و چیزی نداشتند در هر حال جایگاه صنعت بیمه در آن زمان خوب بود و شرکتهای بیمه ایران جایگاه والاتری از همه شرکتهای بیمۀ آسیایی و آفریقایی به استثناء ژاپن و هندوستان با اختلاف چند برابری داشتند؛ با آنکه شرکتهای بیمه به ویژه از سال ۵۴ تا ۱۳۵۷ دارای نیروی انسانی خوبی بودند.
* آقای علوی لطفاً به افراد قدر و خبره و حرفهای دیگر در شرکتهای بیمه نیز اشاره کنید تا شاید نام آنها و زحماتشان زنده شود.
علوی: درصد بالایی از پرتفوی بازار بیمه در اختیار شرکت بیمه ایران بود؛ چرا که مؤسسات دولتی مجبور بودند بیمهنامههای خود را از بیمه ایران دریافت کنند؛ اگر بخواهیم از مدیران لایق، کاردان و خدمتکار صنعت بیمه ایران یادی کنیم بیانصافی است یادی نکنیم از شادروان آقای داور که وزیر دارایی بود و آقای الکساندر که در تأسیس بیمۀ ایران نقش اول را داشت، او که دکترای خود را از سوئیس در رشتۀ حقوق دریافت کرده بود و در سوئیس با بیمه و بیمهگری آشنا شده بود و بعد آقایان مشرفالدوله نفیسی، دکتر دانشپور، کشفیان، حسن علی منصور که بعد از بیمۀ ایران نخستوزیر شد، حسن امامی جهرمی، فرهنگ مهر، کاتوزیان، همۀ افرادی تحصیلکرده، علاقهمند و مردان صاحب نامی بودند و به شرکت بیمه ایران و صنعت بیمه خدماتی انجام دادند. در بیمه ایران بزرگمردان و اساتیدی مانند آقایان دکتر علیآبادی نازنین، دکتر رفیعیان، دکتر هوشنگی، دکتر فرجادی، دکتر جانعلی صالحی و مدیران و همکاران و دوستان خوبی چون آقایان محمود برومند، عبدالمحمود ضرابی، جواد سهامیان، علی نقیبی، علیاصغر عنایت، صفاکش، فیضی، خوانساری، عشقی، احمد رفیعی، منوچهری، صداقت، ستوده، گرکانی، موگویی، پارسا، میرفخرایی، محنا، اکبرپور، شارقی، حسنی و … بودند که حیف است از این همکاران قدیمی یادی نکنم.
در سایر شرکتهای بیمه هم بزرگمردان و زنان بسیاری حضور داشتند؛ مانند آقایان نهایی، طاهری، عباس لولویی، خانم هلن، حائری، کریمخان زند، موبدشاهی، مهاجر، نکویی مهر، اصفهانی، فاضل، پرتوی، آوانسیان و نوربخش.
* چرا ملی کردن بیمهها اشتباه بود؟
علوی: بیمهگری در بخش دولتی در هیچ کجای دنیا جواب مثبت نداده است در کشورهای کمونیستی که بیمهای نداشتند. بارها گفتهام همان روش یک شرکت دولتی و چند شرکت خصوصی و یک ناظر دولتی به باور من مناسبترین روش است و در اکثر کشورهای جهان جواب مثبت داده اما لازم است تکرار کنم کاملاً خصوصی نه خصولتی و … با مدیریت دولتی.
* لطفاً کمی در مورد جلسه قم بگویید؟
علوی: روز ۱۳ آبان قرار شد تعدادی از همکاران بیمه مرکزی نزد امام خمینی (ره) بروند ما با دو اتوبوس به شهر قم و نزد ایشان رفتیم. شرکتهای بیمه در آن زمان وضعیت بدی نداشتند فقط شرکت بیمه امید وضع مالی مناسبی نداشت علت آن هم صدور بیمهنامۀ مسئولیت به نام شپارت برای کامیونها بود بیمهگذاران اقساط خود را نپرداخته بودند شرکت بیمه مجبور بود خسارت بپردازد؛ والا بقیه شرکتهای بیمه وضع مالی مناسبی داشتند؛ اما نمیدانیم چه شد که متأسفانه جامعه و ما علاقهمند شده بودیم بر علیه سرمایهدارها صحبت کنیم ما در آن جلسه بر اساس کمتجربگی سعی کردیم نقاط منفی شرکتهای بیمه را بزرگ و به نقاط مثبت آنها اشاره نکنیم امام (ره) بعد از شنیدن صحبتهای ما یک کلمه در رابطه با بیمه نگفت و فقط از اقدام مثبت دانشجویان خط امام (ره) که در همان روز به سفارت آمریکا حمله کرده بودند صحبت کردند.
* نظارت بیمه مرکزی در آن زمان مناسب بود؟
علوی: چون شرکتهای بیمه به قوانین و مقررات آشنا بودند و اعتقاد به اجرای قوانین و مقررات داشتند شرایط نسبتاً خوبی بود. بیمه پارس و شرکتهای مشابه اصلاً نیازی به نظارت نداشتند بسیار منظم بودند. بیمه مرکزی ایران برای احقاق حقوق بیمهگذاران و بیمهشدگان و بیمهگران ایجاد شده بود؛ ولی چون کار شرکتهای بیمه مناسب بود نظارت بیمه مرکزی ایران کار مشکلی نبود از آن مهمتر آنکه دخالت هم در کار نبود.
سال ۱۳۵۷ و پس از پیروزی انقلاب، بیمه ایران از آقای دکتر جباری دعوت کرد که به بیمه ایران برود. آقای دکتر مشایخی در سال ۵۸ از ایران رفتند. خانم یوسفزاده نیز رفتند و بخش فنی بیمه مرکزی ایران را به دست آقای برومند، من و آقای دستباز، آقای رجبیان، آقای نکویی، آقای گلده و چند نفر سپردند. ما اگر چه کم تجربه بودیم؛ ولی خوشبختانه بزرگان ما به ما خوب آموخته بودند. سعی کردیم موقعیت بیمه مرکزی را در داخل و دنیا حفظ کنیم. هیچ کس نمیتواند ادعا کند که موقعیت بیمه مرکزی ایران در سالهای ۶۰ تا ۱۳۶۵از قبل از آن بدتر بوده است. ما بسیار جوان بودیم؛ اما چون رؤسا ما آموزش لازم را به ما داده بودند ما را با خود به سمینارهای مختلف برده بودند. ما را با بیمهگران بزرگ دنیا معرفی و آشنا کرده بودند. ما با مقررات و قوانین و دیالوگهای بیمهگری آشنا شده بودیم؛ به لطف خداوند متعال آبروی بیمۀ مرکزی و بیمۀ کشور را حفظ کردیم.
* در مورد اتکایی اجباری نیز توضیح دهید آیا از همان زمان انتقاداتی بر آن وارد نبود و آیا این امر را شراکت بیمۀ مرکزی به عنوان ناظر با بیمهها نمیدانستند؟
علوی: چرا در همان زمان هم گروهی معتقد بودند که بیمۀ مرکزی خوب نیست هم نظارت کند و هم اتکایی به ویژه اتکایی اجباری داشته باشد.
* آقای دستبازکمی از فضای بیمه عمر آن زمان بگویید و بعد از بیمه عمر به اول انقلاب تا سال ۶۰ اشاره کنید.
دستباز: من در بخش بیمه عمر مشغول به کار بودم و در مقطعی همزمان با آقای علوی معاون مدیر اتکایی در بخش اجباری شدم؛ حتی اعتقاد دارم بیمه امیدی که میگفتیم وضعش بد است از بسیاری از شرکتهای امروز وضع بهتری داشت. من در بسیاری از نوشتارهایم آوردهام که اگر من و آقای علوی میدانستیم که اگر دنبال خصوصیسازی برویم نتیجهاش چنین شرکتهایی میشوند هیچ وقت دنبال خصوصیسازی نمیرفتیم. مسائل بیمهگری حد و اندازهای دارند؛ وقتی سر کلاس میرفتم، میگفتم؛ بیمه عمر طوق لعنتی است بر گردن شرکتهای بیمه برای ۲۰ الی۳۰ سال بعد. از کدام یک از شرکتهای بیمه میتوان بیمه عمر خرید؟ در شرایط فعلی یکی از شرکتهای بیمه که بیمه عمر میفروشد ۴۰۰ میلیارد تومان ذخیره خسارت معوق مخفی کرده است و آن را نشان نمیدهد حال چه کسی اعتماد دارد که این شرکت فردا هست یا نیست.
بسیاری از شرکتهای بیمه در قبل از انقلاب به استثنای یک الی دو شرکت همه در وضع بسیاربسیار خوبی بودند؛ چون من همزمان در نمایندگی بیمه یورکشایر انگلستان و نمایندگی بیمه اینگستراخ روسیه مدیر تصفیه بودم. این نمایندگی تنها نمایندگیای بود که تمام یک میلیون دلار آن را که نزد بیمه مرکزی ایران سپرده داشت بعد از عملیات تسویه کامل پولش را پس دادیم. اینگستراخ مسائلی داشت؛ ولی نه به شدت شرکتهای امروز. از نقطه نظر مدیرعامل و استاندارد و افرادی که در شرکتهای بیمه مشغول به کار بودند اصلاً قابلیت مقایسه با شرکتهای امروز را ندارند.
همانطور که آقای علوی اشاره کردند صنعت بیمه ایران در خارج از کشور اعتبار داشت. رؤسای بسیاری از کمیتههای بینالمللی مثل RCD و فیر، ایرانی بودند. در فدراسیون فیر، چهار کتاب از کشور ایران کتاب برتر آموزشی شناخته شد.
در یک مقطع زمانی بیمه مرکزی ایران قدرت بسیاری داشت در آن زمان من به همراه آقای علوی به مصر رفتیم و دبیر کل کمیته فیر را تغییر دادیم؛ یعنی نظر ایران در فدراسیون ارزش و اعتبار بسیاری داشت.
متأسفانه امروز مدیر اتکایی بسیاری از شرکتهای بیمه زبان انگلیسی نمیدانند و این سقوط دانش است. در ۲۰ الی ۳۰ سال گذشته چند درصد از نیروهای انسانی به خارج از کشور فرستاده شدهاند تا بدانند که بیمهگران چه اقداماتی انجام میدهند.
آقای شفیعی به درستی اشاره کردند که بیمه یک اعتماد است. آنکتاد معتقد است که بیمه یک محصول نامرئی (Invisible product) است. اینکه یک تکه کاغذ به دست افراد بدهیم و بگوییم که ۳۰ سال دیگر از من ۵۰ میلیون تومان پول دریافت کنید از کجا بداند که این شرکت ۳۰ سال دیگر همچنان پابرجاست.
* وقتی این مباحث را برای شرکتهای بیمه مطرح میکنیم، میگویند امروز با تحریم مواجه هستیم.
دستباز: پاسخ من به این افراد اشاره به سالهای ۶۰ به بعد است که دوران جنگ بود و اتفاقاً دوران پویایی بیمه بود. کارشناسان درجه یک و اساتید از بیمه مرکزی رفته بودند چنین حالتی در شرکت بیمه ایران هم ایجاد شده بود. صنعت بیمه را نسل دومیها اداره کردند. آقایان دکتر جباری و مشایخی و ایزدپناه حضور نداشتند؛ بنابراین صنعت بیمه را نسلی که این بزرگان تربیت کرده بودند اداره کردند. در زمان جنگ هیچ کشتیای به بنادر ایران نمیآمد؛ اما فوری ۴۰۰ میلیون پوند به حساب بانک انگلیس گذاشته شد تا هر کسی آمد و خسارتی متوجه او شد خسارتاش را دریافت کند؛ وقتی بمباران آغاز شد طرح بیمه بمباران منازل مسکونی شکل گرفت و مقابل تمام شرکتهای بیمه صف ایستاده بودند. برای اولین بار در دنیا رزمندگان خط مقدم جبهه بیمه شدند. این طرح در فرانسه در زمان شارل دوگل در جنگ جهانی دوم اجرا شد؛ اما به نتیجه نرسید؛ اما صنعت بیمه ایران تا آخرین دینار به تعهدات خود عمل کرد. در یک بمباران حدود ۱۰۰ الی ۱۵۰ نفر در یک واحد صنعتی از بین رفتند.
* ایده این صندوق از چه کسی بود و حق بیمهاش را کدام شرکت پرداخت میکرد؟
دستباز: حق بیمه را سازمانهایی که به جبهه سرباز اعزام میکردند پرداخت میکردند. هیچ کجای دنیا چنین سابقهای پیدا نمیکنید.
* آقای دستباز اشاره کردید؛ اگر میدانستید که خصوصیسازی به اینجا میانجامد به دنبال خصوصیسازی نمیرفتید در ابتدا از خاطرات خود از اقداماتتان در این زمینه بگویید؛ سپس بگویید چرا شرایط آنطور که باید پیش نرفت؟
دستباز: ببینید من هم شرکتهای خصوصی داخلی را دیده بودم و هم به دلیل سفرهای گوناگون با رؤسا با بازارهای جهانی آشنا شده بودم.
من به عنوان دبیر کل اتاق بازرگانی بینالمللی و نایب رئیس، گزارشات متعددی را مبنی بر ضرر و زیان ماندن بانک و بیمه تحت آوای مادۀ ۴۱ قانون اساسی تهیه کردم و از طریق آقای مهندس خاموشی ریاست محترم اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران برای تمامی مقامات تصمیمگیر کشور ارسال میشد. یک سری مقالات تحت عنوان «تفاوتهای یک شرکت بیمه خصوصی با دولتی» نوشتم و قبل از انتشار به دکتر همتی رئیس کل دادم که بخواند. با انتشار آن موافقت کرد. این مقالات منتشر شد و در وزارت امور اقتصاد و دارایی زمان آقای محمد خان، قیامتی شد و شخص ایشان به دکتر همتی زنگ زده بود که کارکنان قدیمی بر علیه صنعت بیمه مطالب تحریکآمیز مینویسند، دکتر همتی پاسخ داده بود من این مقالات را خواندم و مشکلی ندارد. با قاطعیت میتوانم بگویم که ما بخش خصوصی فقط همان دو سال اول را داشتیم که حرکت شرکتها و فعالیت آنها و اعضای هیئت مدیره و نحوۀ تعامل مدیران و مدیر عامل بر اساس ضوابط بود. بعد از آن و با توجه به کثرت شرکتهای بیمه و لغو تعرفۀ اغلب شرکتهای بیمه اصول نظارتی را نادیده گرفته و هیئت مدیره یا رئیس هیئت مدیره همهکارۀ شرکت شدند و شبانه مدیر عامل عزل میکنند و سایر قضایا که شما بهتر میدانید. فعلاً آنچه ما داریم در استاندارد یک شرکت خصوصی نیست.
* آقای علوی آیا صنعت بیمه در گذشته با محدودیتهای کمتری مواجه بود؟
علوی: ما اصلاً با محدودیتی مواجه نبودیم. آقای جواد منصور اولین باری که قصد داشت من را به خارج از کشور بفرستد سال ۵۲ یا ۱۳۵۳ بود. ما ایشان را بسیار کم میدیدیم. آقای مشایخی با من تماس گرفت و گفت؛ نزد آقای منصور بروید میخواهند شما را ببینند ایشان اتاق بسیار کوچکی داشت. آقای منصور، پسر منصورالملک، برادر حسنعلی منصور و رئیس کل از پشت میزش بلند شد و کتش را پوشید مقابل من که رئیس اداره بیمه اتکایی بودم، ایستاد بعد از حال و احوال شخصی و خانوادگی گفت؛ آقای علوی خوشحالم که شما برای کارآموزی و آموزش به لندن و به یکی از بهترین شرکتهای دنیا M&G میروید و بعد از آن به سوئیس خواهید رفت و در کلاسهای سوئیس ری شرکت میکنید. خوب بیاموزید؛ دو توصیه دارم؛ به یاد داشته باشید شما از ایران به آنجا میروید. ایران کشوری با اعتبار، بزرگ و ثروتمند است سعی کنید اعتبار خود و کشور را حفظ کنید آنها در برخی از دورهها پولی به کارآموزان میدهند شما نگیرید؛ چون ایرانی به چنین کمکهایی نیازمند نیست. هر موقع پول لازم داشتید و پولتان کم بود با آقای اتکال تماس بگیرید برایتان پول میفرستیم. هتل خوب بروید. زندگی مناسب داشته باشید، رفتارتان خوب باشد. فراموش نکنید ایرانی هستید. ایران و ایرانی در دنیا احترام دارد آنقدر این کلمات برای من ارزشمند بود که هنوز یادم است.
دستباز: وقتی من به سوئیسری رفتم به من گفتند؛ در بانک حساب باز کنید. من حساب باز کردم و به من گفتند؛ هر قدر بخواهید میتوانید پول بگیرید. من میخواستم آنها را امتحان کنم؛ البته ماهیانه پولی برایم ارسال میکردند؛ ولی مدام پنج هزار فرانک و ده هزار فرانک میگرفتم و در آپارتمانم میگذاشتم. یک روز دکتر اشنایدر، رئیس دانشکده از من خواست به دفترش بروم. گفت؛ شما این همه پول را چه میکنید؟ گفت؛ ۷۰ هزار فرانک پول گرفتهاید. من ساکت ماندم. گفت؛ شما میتوانید اینجا یک میلیون فرانک هم پول بگیرید؛ ما شما را نمیشناسیم؛ ولی بیمه مرکزی برای ما اعتبار دارد. من همه پولها را برگرداندم و ۲۰ هزار دلار هم که با خود برده بودم تا اتومبیل بخرم آن را نیز آنجا گذاشتم؛ بنابراین صنعت بیمه ایران در خارج از کشور اعتبار بسیاری داشت.
* در این گفتوگو تلاش کردیم تنها گوشهای از سالهای پیش از انقلاب تا جنگ را در صنعت بیمه بررسی کنیم و آنچه از سخنان سه استاد مشخص شد رعایت اخلاق حرفهای در آن سالهاست آقای علوی لطفاً بگویید برای آیندگان چه پیشنهاد و توصیهای دارید؟
علوی: امیدوارم در آینده فرصتی پیش آید تا از بعد از انقلاب از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۷۶ که در بیمه مرکزی ایران بودم خاطراتی قابل ذکر بیان کنم. من در سال ۱۳۷۶ با تقاضای شخصی و ۲۶ سال خدمت و اصرار فراوان، خود را بازنشسته کردم و خوشبختانه آقای دکتر همتی پذیرفتند و بعد از آن دیگر هیچ شغل اجرایی در شرکتهای بیمه قبول نکردم به عنوان مشاور یا عضو هیئت مدیره در خدمت صنعت بیمه بودم.
به دوستان و همکارانم در صنعت بیمه شامل کارمندان شرکتهای بیمه، نمایندگان و بروکرهای عزیز پیشنهاد میکنم به داشتههای خود اکتفا نکنند سعی کنند بیشتر بیاموزند در جهان در این چند سال تغییرات قابل ذکری به وجود آمده است.
به مسئولان شرکتهای بیمه پیشنهاد میکنم همکاران جوان و مستعد خود را که تعدادشان هم خوشبختانه کم نیست در اولین فرصت ممکن برای کارآموزی و آشنا شدن با حرفۀ بیمهگری نوین به شرکتهای بیمه بزرگ جهان برای دورههای طولانی مدت اعزام کنند.
به مدیران و مسئولان شرکتهای بیمه پیشنهاد میکنم خود را گرفتار کارهای روزمره نکنند و سعی کنند برای چالشهای شرکت خود راههای مختلف را بررسی و مناسبترین روش را انتخاب کنند.
شک نکنید اولین راهحل که به ذهن ما میرسد نمیتواند همیشه بهترین راهحل ممکن باشد، باید فکر و مناسبترین راه حل را انتخاب کرد.
به همکاران و دوستان عزیزم در بیمه مرکزی ایران که هر چه دارم از بیمه مرکزی ایران است پیشنهاد میکنم در اجرای مفاد قانون بیمهگری به شرکتهای بیمه نظارت کنند نه دخالت.
مقررات بخش خصوصی را بپذیرید فکر نکنید که باید در هر حالی از آنها محافظت کنید و قیم آنها باشید. بگذارید شرکتی که در محدودۀ قانون تجارت، مادۀ صد و چهل و یکی شده تکلیفش را قانون مشخص کند. در دنیا هر سال تعدادی شرکت ورشکست میشوند؛ اما ناظران بر شرکتها سعی میکنند سلامت بازار را حفظ کنند. به شرکتهایی که خوب کار میکنند بیشتر بها بدهید و همراهشان باشید.
* آقای دستباز لطفاً شما نیز اگر پیشنهادی برای آیندگان دارید بیان کنید.
دستباز: من هم در سال ۱۳۷۷ درخواست بازنشستگی کردم و با ۲۸ سال خدمت بازنشسته شدم؛ چون اعتقاد پیدا کردم که در دولت نمیتوان کار کرد. آقای علوی و من در بهترین شرایط فنی، تخصصی و با کولهباری از تجارب بینالمللی از بیمه مرکزی ایران بیرون آمدیم که آقای علوی پیشنهاد تأسیس شرکت مدیریت خطر را برای ارائه به بیمهگذاران دادند که شرکت تأسیس شد. من از سال ۱۳۵۹ در بیمه مرکزی ایران خدمت کردم و فعالیتهای جانبی زیادی داشتیم که آخرین آنها تأسیس بیمه حافظ، بیمه کارآفرین و در کنار دوست گرانمایه آقای بهزاد ایثاری که (در همان سالهایی که نسل دوم بیمۀ مرکزی ایران را در زمان جنگ اداره میکرد معاونت نظارت و آموزش بیمۀ مرکزی ایران بودند و بازگشایی دانشکدۀ اکو و دانشکدۀ امور اقتصادی از اقدامات ایشان است) شرکت بیمه اسماری را راهاندازی کردم و آخرین فعالیتم در کسوت مشاور راهاندازی بیمه حکمت صبا بود.
* آقای هنجنی توصیۀ شما به اهالی صنعت بیمه چیست؟
هنجنی: من هم معتقدم در تمام این سالها زحمات زیادی برای رشد و توسعه صنعت بیمه کشیده شده است در شرایطی که پیروزی انقلاب و سپس جنگ را داشتیم. کارشناسان زبده و مجربی با خلوص نیت برای این صنعت تلاش کردند؛ اما همچنان معتقدم اعتمادسازی و اخلاقگرایی بیش از هر چیزی برای رشد و قوام این صنعت نیاز است. بدون اعتمادسازی نمیتوان انتظار رشد داشت. در عین حال رعایت اخلاق حرفهای زیر بناهای صنعت بیمه را مستحکم میکند.