تب مجوز دهی به بازیگران جدید روی میز نقد/ بیمه مرکزی، ناظر بر سلامت بازار یا مرکز مجوز دهی / آیا بوی لابیگری به مشام نمیرسد؟
متقاضیان تاسیس شرکتهای بیمه بخوانند (قسمت اول)؛
متقاضیان تاسیس شرکتهای بیمه بخوانند (قسمت اول)؛
تب مجوز مصدق: اولین ویژگی ۳۳ اقتصادناب_متقاضی تأسیس شرکت بیمه این است که تعدد مؤسس ندارند. دومین ویژگی این است که عمدتاً بازار سرمایهای هستند./ثبات:اگر بیمه مرکزی صرفاً بر مبنای معیارهای مندرج در قانون مقررات مجوز صادر کند و به حفظ سلامت بازار توجه نداشته باشد تبدیل به مرکزی برای صدور مجوز تأسیس شرکت بیمه می¬شود که توجهی به حفظ سلامت بازار بیمه ندارد./اسلامی:صدور مجوز دقیقاً برای جلوگیری از شکلگیری انحصار انجام میشود؛ ولی اگر آنقدر مجوز صادر کنیم که سرقفلی شرکتهای فعال را بیارزش کنیم و آنها را به رقابت منفی بیندازیم به نتیجه مطلوبی نمیرسیم.
به گزارش اقتصادناب به نقل از بیمه داری نوین تغییر سیاستهای نهاد ناظر در ارایه مجوز به ورود شرکتهای جدید در دوره اخیر قابل لمس است تا جایی که چهار شرکت تخصصی و مختلط مجوز گرفته اند و چندین شرکت دیگر نیز در صف هستند؛ اما همه اینها از ابهامات فعالان صنعت نمی کاهد تا جائی که سوالات بسیاری مطرح می شود از جمله؛ آیا شرکتهای موجود از ظرفیتهای بازار بکر بیمه بهره گرفته اند؟ شرکتهای جدید قرار است با چه استراتژی و سیاستی در بازار فعالیت کنند؟ آیا نیاز است که نهاد نظارتی سیاست مشخصی در قالب برنامه استراتژیک برای بازیگران تازه وارد ایجاد کند؟لابی گری ها و روابط در مجوزدهی به شرکتهای تازه تاسیس چقدر نقش دارد، فعالان خارج از بازار چه انتظاراتی دارند و …
با شدت گرفتن تب مجوزدهی به بازیگران جدید میزسخنی با حضوررحیم مصدق معاونت طرح و توسعه بیمه مرکزی،غلامعلی ثبات عضو شورای عالی بیمه و سعید اسلامی بیدگلی عضو شورای عالی بورس برگزار کردیم تا این موضوع مهم را در بوته نقد و بررسی آوریم.
* آقای مصدق، لطفاً وضع موجود را بررسی کنید و درباره بازیگران جدیدی که قرار است وارد صنعت بیمه شوند، بگویید؛ سپس به استراتژیهای کلان بپردازید.
مصدق: در حال حاضر ۳۳ شرکت و مؤسسه بیمه در حال فعالیت هستند؛ اما همه اذعان دارند که ضریب نفوذ بیمه در کشور آنطور که باید نیست. هدف آرمانی هفت درصد پیشبینی شده است که در حال حاضر ۶/۲ درصد هستیم. همه قبول داریم که ظرفیتهای بسیار زیادی در کشور وجود دارد که به نوعی فاقد پوششهای بیمهای مورد نیاز هستند؛ مثلاً در خوشبینانهترین حالت ۱۵ الی ۲۰ درصد خودروهای موجود، بیمه بدنه دارند این فضا از جهت نرخدهی و خدماتدهی کاملاً رقابتی است؛ شرایط این بیمهنامه مصوب شورای عالی بیمه است؛ ولی نرخها کاملاً رقابتی است؛ چون سه الی چهار میلیون از ۲۰ میلیون خودرو بیمه بدنه دارند؛ ولی بقیه ندارند. در بیمههای دیگر از جمله بیمه آتشسوزی منازل، اماکن تجاری و … وضعیت از این هم بدتر است.
برای اینکه بازار بیمه کشور به توسعه مطلوب و مناسب برسد روشها و راههای مختلفی را باید در نظر گرفت و یکی از این راهها ورود بازیگران جدید است. انتظار ما این است که با ورود بازیگران جدید به ویژه در بیمههای زندگی نوآوریهای جدیدتری شکل بگیرد. یک شرکت بیمه زندگی که اوایل امسال مجوز گرفت با ارائه طرحهایی توانست حجم قابل قبولی از فعالیت در آن رشته را داشته باشد؛ کاری که شرکتهای قبلی به دلایل مشکلاتی که داشتند نتوانستند اجرا کنند.
* لطفاً به وضع موجود بپردازید و بگویید که چه تعداد متقاضی دارید و چه تعداد مجوز صادر کردید.
مصدق: امسال دومین شرکت بیمه تخصصی با عنوان بیمه باران پروانه فعالیت گرفت. اجازه دهید در ابتدا به مراحل اعطای مجوز اشاره کنم؛ در ابتدا شرکت بیمه تقاضا میدهد و ما نیز تقاضا را با مقررات مربوط بررسی میکنیم. از طرفی برنامه عملیاتی و بیزینسپلن آنها را نیز بررسی میکنیم و بعد از بررسی در بیمه مرکزی در کمیسیون تخصصی شورای عالی بیمه نیز بررسی میشود؛ سپس به شورا میرود. شورای عالی بیمه مرجع تصویب نیست؛ بلکه مرجع بررسی و اعلام نظر است. شورا بررسی میکند و نظر خود اعم از تأیید یا رد را به مجمع بیمه مرکزی اعلام میکند. این مجمع اختیار این موضوع را به رئیس مجمع یعنی وزیر اقتصاد اعطا کرده است؛ ولی از نظر قانونی مجمع باید نظر خود را اعلام کند.
در فاصلهای که طرح در مجمع مورد بررسی قرار میگیرد کنترلهایی مانند مبارزه با پولشویی و … انجام میشود. مجمع یک موافقت اصولی میدهد بعد از صدور موافقت اصولی، مباحث دیگری از قبیل پذیرهنویسی و … انجام میشود. بر اساس قانون، تمام شرکتهایی که در سرزمین اصلی به جز مناطق آزاد تأسیس میشوند باید سهامی عام باشند. به این ترتیب بعد از دریافت مجوز پذیرهنویسی از مجمع باید از سازمان بورس نیز مجوز دریافت کنند؛ چون شرکت سهامی عام هستند. بعد از دریافت مجوز، اولین مجمع عمومی شرکت برگزار و هیئت مدیره و بعد از آن مدیرعامل انتخاب میشوند. در این فاصله صلاحیت حرفهای مدیران شرکت و هیئت مدیره بررسی میشود. بعد از مشخص شدن هیئت مدیره شرکت، مدیران و مسئولان فنی شرکت باید معرفی شوند تا صلاحیت حرفهای آنها مورد بررسی قرار گیرد در آخرین مرحله کنترلهایی همچون داشتن نرمافزارهای لازم برای فعالیت و یک سری امکانات و بحثهای دیگر صورت میگیرد و بعد از آن پروانه فعالیت صادر میشود. فعلاً سه شرکت در شورای عالی بیمه طرح شدهاند؛ حتی موافقت اصولی هم صادر نشده است.
* شرکت بیمه سامان موافقت اصولی را دریافت کرده است.
شرکت بیمه سامان مربوط به سال گذشته است.
شرکت بیمه زندگی کاریزما، شرکت بیمه اتکایی پارس، شرکت بیمه مختلط پردیس مراحل شورای عالی بیمه را گذراندهاند. شرکت بیمه اتکایی تهران نیز در جلسه بعدی شورا مطرح خواهد شد؛ اگر شورا نظر موافق داشته باشد نظر مجمع بیمه مرکزی و وزارت اقتصاد این است که قبل از اینکه به مجمع بیاید باید به نوعی مبالغ مورد تعهد مؤسسان واریز شود تا کنترلهای مربوط به مبارزه با پولشویی صورت گیرد تا برای تأیید ارسال شود.
* این تقاضاها غالباً از سوی حقیقیها است یا حقوقیها؟
در حال حاضر به جز چند موردی که بیان کردم ۳۳ تقاضا داریم. هفتهای نیست که تقاضا نداشته باشیم. اکثریت قریب به اتفاق تقاضاها از سوی اشخاص حقیقی صورت میگیرد؛ چون عددی که به عنوان سرمایه مد نظر ماست برایشان قابل توجه نیست. به جز بیمه اتکایی پارس، بقیه متقاضیان اشخاص حقیقی به مفهوم واقعی هستند. تعدادی هم حقوقی هستند.
ایرادی که برخی دوستان در بررسی شرکتها میگرفتند تعدد و تکثر مؤسس است اینکه هر کدام از مؤسسان شرکتها یک الی دو درصد سهم دارند و این موضوع ممکن است بعدها در اداره این نوع شرکتها مشکل ایجاد کند. این ایراد موافقان و مخالفانی دارد؛ البته شرکتی مثل شرکت آقای شیرکانی که با هفت مؤسس مجوز دریافت کرده است جزو این دسته قرار نمیگیرند چون سهامداران این شرکت از گذشته در جای دیگر همکاری مالی و اقتصادی دارند و ارتباط آنها از تأسیس شرکت بیمه آغاز نشده است که از رفتار یکدیگر اطلاع نداشته باشند.
* آقای مصدق لطفاً ورود بازیگران جدید را از منظر نیاز به تعداد شرکتهای بیمه بررسی کنید.
در ابتدا باید بگویم، اولین ویژگی ۳۳ متقاضی تأسیس شرکت بیمه این است که تعدد مؤسس ندارند. دومین ویژگی این است که عمدتاً بازار سرمایهای هستند. ویژگی دیگر آنها این است که بخش سرمایهگذاری آنها قویتر از بخش بیمهای آنهاست. ویژگی دیگر این است که بسیاری از آنها بر تأسیس شرکت بیمه زندگی تمرکز دارند. یکی از دلایل آنها برای تمرکز روی بیمههای زندگی این است که آنها میدانند که این بخش منابع مالی قابل توجهی برایشان دارد. پیشبینی من این است که با وضعیت فعلی، فعالان جدید وارد میشوند.
به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه کشور ما به چند شرکت بیمه نیاز دارد؟ این سؤال پاسخهای متعددی دارد؛ ولی آنچه اهمیت دارد این است که هر قدر امکان ورود فعالان جدید را بگیریم به نوعی امتیاز ویژه یا رانتی برای شرکتهای موجود و سهامدارانشان ایجاد کردهایم.
حداقل سرمایه لازم برای تأسیس شرکت بیمه جنرال ۱۵۰ میلیارد تومان و برای شرکتهای بیمه زندگی ۱۲۰ میلیارد تومان است؛ یعنی ۱۰۰ میلیارد سرمایه پایه است و برای بیمههای زندگی ۲۰ میلیارد باید اضافه شود.
بسیاری از شرکتها توانستهاند سرمایه خود را از محل تجدید ارزیابی داراییها و روشهای دیگر بالا ببرند. یکی از بحثهای مهم این بود که حداقل سرمایه چقدر افزایش یابد؟ پیشنهاد ما این است که حداقل سرمایه را فقط برای ورود فعالان جدید در نظر بگیریم؛ مثلاً حداقل سرمایه شرکتهای بیمه جنرال باید ۳۰۰ میلیارد تومان و شرکتهای اتکایی نیز ۵۰۰ میلیارد تومان و شرکت بیمه زندگی ۲۴۰ میلیارد تومان باشد.
کسی که قصد تأسیس شرکت بیمه دارد باید ۵۰ درصد از سرمایه خود را نقداً و ۵۰ درصد مابقی را ظرف دو سال تأدیه کند؛ اما به دوستانی که جدیداً تقاضا دادهاند به همان دلیلی که بیان کردید اعلام کردیم که باید صد در صد سرمایه را تأدیه کنند؛ چون اگر یک شرکت بیمه بخواهد یک ساختمان معمولی برای تأسیس شرکت بیمه بگیرد این عدد کفاف نخواهد داد.
* آقای ثبات، با توجه به اینکه در شورای عالی بیمه حضور دارید لطفاً وضع موجود را بررسی کنید.
ثبات: در قانون تأسیس بیمه مرکزی، قانونگذار برای شورای عالی بیمه ترکیبی از اعضا چیده شده و عباراتی به کار رفته است که نشان میدهد هیچ کدام از اعضای این شورا نماینده هیچ کجا محسوب نمیشوند؛ به این شکل که برای هیچ یک از اعضای شورا از صفت نماینده استفاده نکرده است و هر کدام از آنها به علت انتصاب در مقام خود یا با انتخاب یک نهاد عضو شورا شدهاند؛ گویا قانونگذار قصد داشته است شورای عالی بیمه چنان ترکیب متنوعی داشته باشد که آنچه بیمه مرکزی قصد دارد در راستای اجرای سیاستهایش به مقررات و ضوابط تبدیل کند، در این شورا از ابعاد مختلف دیده شود و در حد مقدور، کامل و درست باشد. چنان که برای اظهارنظر درباره تأسیس شرکت بیمه نیز جو یا جهتگیری خاصی بر این شورا حاکم نیست تا نشان دهد که اعضا چه تمایلی دارند، به صدور هر چه بیشتر مجوز تمایل دارند یا مخالف آن هستند. در اغلب موارد نظرات اعضاء متنوع است و گرایش خاصی ندارند.
* معدل نظرات به چه سمت و سویی است؟
ثبات: در حال حاضر تمایل به صدور مجوز بیشتر است تا مخالفت با آن زیرا تقاضای تأسیس سه شرکت بیمهای که برای بررسی به شورای عالی بیمه آمدند به آسانی تصویب شدند و فقط یک یا دو عضو نظر مخالف داشتند.
* آیا بوی لابیگری به مشام نمیرسد؟
ثبات: نه، اینطور به نظر نمیرسد؛ البته ممکن است در برخی موارد متقاضیان تأسیس به اعضای شورا پیام بفرستند که هوای موضوع مربوط به ما را داشته باشید؛ ولی اینگونه تماسها بسیار عادی و طبیعی هستند و بعید میدانم که تأثیری روی نظر یا رأی اعضای شورا داشته باشد.
* آقای ثبات شما سهام شرکت بیمه پردیس را در اختیار دارید با توجه به اینکه عضو شورای عالی بیمه هستید لحاظ حقوقی مشکلی ندارد؟
مصدق: اجازه دهید من به این سال پاسخ دهم، در قانون تأسیس بیمه مرکزی در بخش شورای عالی بیمه آمده است که در مواقعی که یکی از اعضای شورا در مورد پرونده یک شرکت، ذینفع باشد حق رأی ندارد. آقای ثبات حتی در این مورد نظر هم ندادند چه برسد به رأیگیری. ما در بیمه مرکزی خودمان را از حقی محروم کردهایم و آن اینکه چون سازمان نظارتی هستیم لیست مؤسسان را هم که میگیریم؛ اگر از همکاران شاغل ما باشد اجازه نمیدهیم؛ ولی هر کسی حق قانونی دارد که جزو مؤسسان باشد از طرفی در شورا یک رأی دارد که کاملاً شفاف و روشن است.
اسلامی بیدگلی: در کشور مشکل تضاد منافع بسیار جدی است و معمولاً این مشکل را از طریق منع کردن رفع کردهایم. مثلاً کارکنان بورس و اوراق بهادار حق دارند ۲۵ میلیون تومان پرتفوی داشته باشند. این امر منجر شد تا بسیاری کارکنان سازمان بورس سال گذشته از سازمان خارج شوند. در حالیکه در دنیا این کار را از دو طریق انجام میدهند؛ اول تعریف منافع جایگزین و دوم افشا.
* آقای ثبات، به نظرتان افزایش تعداد شرکتهای بیمه میتواند با افزایش ضریب نفوذ رابطه مستقیم یا غیر مستقیم داشته باشد؟ طی بررسیها آلمان ۵۲۰ و فیلیپین ۹۰ و آمریکا تعداد بیشتری شرکت بیمه دارد. از طرفی این سؤال مطرح است که آیا شرکتهای بیمه موجود از ظرفیتها بهره جستهاند؟ آیا افزایش تعداد شرکتهای بیمه و افزایش ضریب نفوذ بیمه میتوانند رابطه مستقیم داشته باشند؟
ثبات: ما با مفهومی به نام صنعت بیمه سر و کار داریم. صنعت یا Industry مجموعه بنگاههایی هستند که یک محصول همگن عرضه میکنند؛ منظور از محصول همگن محصولی است که تولید هر کدام از بنگاهها برای مشتری قابل جایگزین باشد. بازار بیمه شامل صنعت بیمه به عنوان طرف عرضه و بیمهگذاران به عنوان طرف تقاضاست که در حال حاضر تعدادی عرضهکننده و تعداد بسیار زیادی متقاضی بازار بیمه را شکل میدهند.
تاکنون فرض بر این بوده است که بر اساس نظریه بازار رقابت کامل، هر چه تعداد عرضهکنندگان و متقاضیان زیادتر باشند رقابتِ بهتر و کارایی بیشتری شکل میگیرد؛ اما امروز در کشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیدهاند که این نگرش به طور قطع باعث توسعه و کارایی بازار نمیشود و دانستهاند که اگر چند بنگاه بزرگ و محدود در یک فضای کسب و کار خیلی سالم و مناسب با یکدیگر رقابت کنند احتمال اینکه از دل آنها توسعه و رشد به دست بیاید بیشتر است تا اینکه تعداد زیادی بنگاه کوچک و ضعیف ایجاد شود و به تقابل با همدیگر بپردازند. دلیل آن این است که بنگاههای بزرگ علاوه بر اینکه به حفظ سلامت بازار حساس هستند، میتوانند برای تحقیق و توسعهای هزینههای خیلی زیادتری تخصیص دهند؛ اما بنگاههای کوچک به علت رقابت شکنندهای که روی قیمت دارند توانی برایشان باقی نمیماند که R&D داشته باشند و تحقیق و توسعه کنند.
به همین دلیل من قائل به این هستم که اگر در صنعت بیمه فعلی که ۳۳ شرکت در آن فعالیت میکنند اگر حدود ۱۰ شرکت بزرگ و قوی و سالم رقابت میکردند توسعه صنعت بیمه تفاوتی با وضع فعلی نمیکرد؛ ولی بازار بیمه سالمتر بود، مشکلات نظارتی کمتری داشت، بار کمتری بر دوش بیمه مرکزی بود و بیمهگذار هم رضایت بیشتری داشت.
نکته دیگر اینکه نوع شرکتهای بیمه در صنعت بیمه کشور ترکیبی دارد که بعید میدانم در هیچ جای دنیا چنین ترکیبی وجود داشته باشد به این صورت که ۳۰ شرکت از ۳۳ شرکت بیمه (بیش از ۹۰ درصد) بیمهگر بیمه زندگی هستند؛ زیرا همه شرکتهای بیمه به جز دو شرکت بیمه اتکایی مجوز عرضه بیمههای زندگی را دارند؛ به تعبیر دیگر در حال حاضر ۳۳ بیمهگر در رشته بیمههای زندگی با یکدیگر رقابت میکنند که دو تا از آنها به صورت تخصصی بیمهگر بیمه زندگی هستند و بقیه مجوز صدور بیمه زندگی را دارند و مختلط محسوب میشوند؛ همچنین ۹ شرکت از ۳۳ شرکت موجود (بیش از ۲۷ درصد) شامل بیمه مرکزی، دو شرکت بیمه اتکایی و ۶ شرکت بیمه مستقیم در سرزمین اصلی و مناطق آزاد، بیمهگر اتکایی هستند و مجازند قبولی اتکایی داشته باشند در حالی که کشور ترکیه فقط یک شرکت اتکایی دارد. به عبارتی، در ایران یک صنعت بیمه التقاطی یا اختلاطی داریم که در دنیا بینظیر یا کم نظیر است. اینکه بیمهگر بتواند هم بیمه زندگی و هم غیر زندگی بفروشد یا هم بتواند عملیات مستقیم و هم قبولی اتکایی داشته باشد و نهاد ناظر آن عملیات بیمهای و رابطه مالی با شرکتهای بیمه داشته باشد ویژگی برجسته صنعت بیمه ماست که در دنیا محو شده است؛ اما در صنعت بیمه ایران همچنان وجود دارد.
در چنین وضعیتی معتقدم که اگر شرکتهای جدید که وارد بازار بیمه میشوند تکرار یا شبیه شرکتهای بیمه موجود باشند بر رقابت و سلامت بازار بیمه تأثیر منفی میگذارند؛ اما اگر شرکتی که وارد بازار بیمه میشود نمونه متفاوت و تازهای باشد و بخواهد به طور کاملاً تخصصی در یک زمینه خاص فعالیت کند، میتواند نقش مثبتی در توسعه صنعت بیمه داشته باشد؛ مثلاً اگر فقط در رشته بدنه اتومبیل فعالیت کند و بتواند فاصله بازار بالفعل و بالقوه این رشته که ۸۵ درصد آن خالی مانده را پر کند خوب و لازم است و باید از ورود این نوع شرکتها استقبال کرد.
* آقای اسلامی بیدگلی از زاویه دید بازار سرمایه به موضوع بنگرید بازارها چطور نیازسنجی میشوند؟ آیا صنعت بیمه به ورود بازیگران جدید نیاز دارد؟
اسلامی بیدگلی: انحصار در ذات خود لختی ایجاد میکند. زمانی که انحصار افزایش مییابد تمایل شرکتها به نوآوری کاهش مییابد. انحصار فقط در صدور مجوز شکل نمیگیرد؛ بلکه در اشکال گوناگون ایجاد میشود؛ از جمله سخت کردن ورود که میتواند بسیار پیچیده باشد و این چالشی است که صنعت بیمه کمی دیر ولی با آن مواجه شد. در بازار سرمایه نیز این انتقاد را به برخی مجوزهای بازار داریم؛ البته برخی شرکتها بسیار بزرگ شدهاند؛ ولی چابکی شرکتها گرفته شده است؛ یعنی درست در زمانیکه بازار رو به رشد بود شرکتها اینقدر چابک نبودند که خود را تطبیق دهند و به این ترتیب بازار صنعت بیمه آسیب دید.
معتقدم، مسئله حاکمیت شرکتی و در سطح بزرگتر قانونگذاری با چالشهای جدی مواجه است؛ یکی از چالشها حضور یکی از مدیران شرکت بیمه یعنی شرکت بیمه ایران در ترکیب شورای عالی بیمه است.
برای چیدمان ساختار یک صنعت باید به چگونگی شرایط رقابت در آن توجه داشت و قانونگذاری و نظارت را بر اساس شرایط رقابت تعیین کرد در نهایت آنها را پایش کرد که آیا قانونگذاری درست انجام میدهند یا نه؟ فرآیند توسعه در صنایع به طور مرتب این چرخه را طی میکند؛ یعنی قانونگذاری و قانونزدایی میشود. این فرآیند توسعه در همه بازارهای مالی دنیا حاکم است.
صدور مجوز دقیقاً برای جلوگیری از شکلگیری انحصار انجام میشود؛ ولی اگر آنقدر مجوز صادر کنیم که سرقفلی شرکتهای فعال را بیارزش کنیم و آنها را به رقابت منفی بیندازیم به نتیجه مطلوبی نمیرسیم؛ بیمه مرکزی باید برای صدور مجوز یک برنامه استراتژیک داشته باشد. معمولاً مجوز دادنها در کل دنیا آسان است؛ ولی کنترل و نظارتها پیچیده و مشکل است؛ البته در ایران برعکس عمل میشود؛ یعنی برای مجوز دادن سختگیری میکنیم و بعد از صدور مجوز نرمافزارهای کافی برای نظارت نداریم و معمولاً شرکتها را رها میکنیم. در حالیکه میتوان مجوز داد؛ ولی شرکتها را متعهد کرد که اگر طی سه الی پنج سال به حدی از رشد نرسیده باشند مجوز لغو میشود.
در بازار سرمایه قبل از تصویب قانون جدید مشکل لغو مجوز داشتیم؛ مثلاً وقتی شرکتی را لغو مجوز میکردیم به دیوان عالی کشور شکایت میکرد و مجوز را برمیگرداند؛ به تعبیر دیگر فرایند طوری طراحی نشده بود که اختیار لغو مجوز داشته باشیم؛ البته این روند باید کاملاً ضابطهمند باشد و نباید اینطور باشد که اگر مثلاً عضوی از اعضای شورای عالی از کسی خوشش نیامد مجوزش را لغو کند؛ بلکه باید استراتژی مشخصی برای این موضوع وجود داشته باشد.
دلیل اینکه در دنیا با همه فرایندها ۲۰ شرکت فعال در برخی بازارهای مالی وجود دارد این نیست که مجوز دادن سخت است؛ بلکه دلیل آن این است که اتفاقاً مجوز دادن راحت است؛ ولی آنقدر ادغام صورت گرفته که بازار در اختیار چند شرکت بزرگ است و جز با نوآوری جدی یا یک بازار سودآور نمیتوان بهعنوان یک شرکت کوچک وارد بازار شد و باقی ماند؛ به همین دلیل تعداد کارگزاریها در انگلستان کمتر از نصف تعداد کارگزاریها در ایران است؛ ولی همه آنها غول هستند؛ اگر همین فردا اقدام کنید و سرمایه لازم را داشته باشید، میتوانید مجوز بگیرید. به عبارتی درِ مجوز گرفتن باز است؛ ولی احتمال موفقیت بسیار پایین است؛ در حالیکه در ایران مجوز گرفتن بسیار دشوار است.
طبیعی است که شرکتهای جدید میتوانند به نوآوری کمک جدی کنند؛ به ویژه در بازاری که لختی در آن احساس میشود. به نظر میرسد بیمه مرکزی و شورای عالی بیمه به این تصمیم رسیدهاند و ارائه مجوز سهولت یافته است. همین که صحبت میشود ۳۳ تقاضا برای تأسیس شرکت وجود دارد حتماً امیدی دارند؛ از طرفی این حجم از تقاضا نشان میدهد که بخشهایی از بازار بسیار خالی است؛ بنابراین قانونگذاری و نظارت در صدور مجوز باید به این دو موضوع توجه داشته باشد که تعداد مجوز آنقدر زیاد نباشد که بازار به سود صفر برسد؛ چون اگر سرقفلی شرکتها صفر شود ممکن است به اقدامات دیگری دست بزنند. به نظرم با تعریف شرایط و ضوابط، برنامههای بلندمدت صدور مجوز هم اعلام شود.
* آیا نهاد نظارتی، استراتژی و سیاست مشخصی در مورد ورود بازیگران جدید دارد؟ آقای همتی علناً اعلام کردند که به شرکتهای جنرال مجوز نمیدهیم فقط به شرکتهای تخصصی مجوز میدهیم آیا این استراتژی از زمان رئیس کل جدید تفاوت کرده است؟ لطفاً علت آن را بیان کنید.
مصدق: قبل از پاسخ به این سؤال به چند نکته اشاره کنم. آقای اسلامی بیدگلی به حاکمیت شرکتی اشاره کردند؛ سه الی چهار سال است که ورود جدی به این موضوع داشتهایم. آییننامهای هم برای آن تصویب شد. یک سری کمیتهها و واحدها برای مدیریت ریسک و تطبیق مقررات و حسابرسی و … تشکیل دادهایم. تفکیک رابطه سهامداری از مدیریت شرکت موضوع دیگر است که محقق شده است.
آییننامه حاکمیت شرکتی شبیه آییننامه حاکمیت شرکتی در بورس و بانکهاست؛ مثلاً امروز در هیچ یک از شرکتهای بیمه اعضای هیئت مدیره اشخاص حقوقی نیستند و این موضوع بسیار مهم است. یک الی دو مورد سراغ داریم که هیئت مدیره به راحتی در مقابل سهامداران مینشینند و استدلال میکنند و صرف و صلاح شرکت را در نظر میگیرند. اینها حرکت به سمت جلوست قصد ندارم بگویم که وضعیت ایدهآلی داریم.
بحث دیگر عضویت بیمه ایران در شورای عالی بیمه و اینکه آیا امتیاز محسوب میشود یا نمیشود؟ میتوان نوع دیگری به این قضیه نگریست؛ این قانون قبل از انقلاب و زمانی که بیمه ایران تنها شرکت دولتی بود تصویب شد؛ ولی بحثی که وجود دارد اینکه در قانون تأسیس در مواردی وظایفی بر عهده شرکت بیمه ایران گذاشته شده است؛ از جمله اینکه اگر شرکت بیمهای از نظر مالی با مشکل مواجه شد بیمه ایران مکمل و بازوی اجرایی بیمه مرکزی در حل این نوع معضلات است؛ کما اینکه در بحث بیمه توسعه با این موضوع مواجه شدیم؛ تصور کنید اگر شرکت بیمهای با مشکلاتی مواجه شد بیمه مرکزی رأساً نمیتواند بیمهگذاران این شرکت را سر و سامان دهد و … و بیمه ایران از این جهات کمککننده به بیمه مرکزی و بازوی اجرایی شورای عالی بیمه است.
برای پاسخ به سؤال شما در مورد استراتژی بیمه مرکزی برای ورود بازیگران جدید باید بگویم که مهمترین استراتژی بیمه مرکزی این است که از ورود بازیگران جدید به بازار صنعت بیمه جلوگیری نکند. بیمه مرکزی قصد ندارد برای کسانی که قبلاً مجوز گرفتهاند انحصار ایجاد کند.
دوستان به کارگزاری بورس اشاره کردند ۱۵ سال است که به کارگزاریهای جدید مجوز نمیدهند بیمه مرکزی یکی از متقاضیان دریافت کارگزاری بورس است؛ چون حجم قابل توجهی پرتفوی دارد؛ ولی هنوز که هنوز است با وجود اینکه زیرمجموعه وزارت اقتصاد است نتوانسته مجوز دریافت کند؛ چون هیچ ضابطهای برای این موضوع وجود ندارد. نتیجه آن این شده است که امروز کارگزاریهایی داریم که بخش اعظم بازار خرید و فروش سهام را در اختیار دارند.
بنابر این استراتژی بیمه مرکزی این نیست که از ورود بازیگران جدید جلوگیری کند نه تنها در مورد ورود شرکتهای بیمه جدید بلکه در مورد پروانه کارگزاری بیمهای هم محدودیتی برای ورود بازیگران جدید نداریم کسانی که مجوز کارگزاری بیمه میخواهند میتوانند با تأمین شرایط لازم مجوز را دریافت کنند.
* ولی گردش سیاستها بسیار محسوس است. آقای همتی اعلام نکردند که مجوز نمیدهیم؛ بلکه بیان کردند که تخصصی میکنیم.
مصدق: در زمان آقای همتی با تقاضای مؤثری مواجه نشدیم.
* اما شرکتهایی همچون بیمه شرق که مختلط بود یا بیمه دانش در آن زمان متقاضی دریافت مجوز بودند اما با بن بست مواجه شدند؟
مصدق: آنها مباحث خاص خود را دارند؛ ولی ما هیچ وقت با کسی که تقاضای تأسیس شرکت بیمه دارد مخالفت نکردهایم؛ ولی قبول دارم که در زمانی دیدگاه حاکمیت این بود که صرفاً به شرکتهای بیمه تخصصی مجوز دهد؛ البته به یک الی دو شرکت تخصصی هم مجوز داد؛ ولی در عمل فعالیت مورد انتظار را نداشت. استدلال آن شرکتها این بود که کسی که بیمه زندگی خریداری میکند قصد دارد ماشین و خانهاش را هم بیمه کند؛ ولی در کل بیمه مرکزی متقاضیان تأسیس شرکت بیمه را تشویق به کار تخصصی میکند.
* اما این دلیل نمیشود. شرکت بیمه تخصصیای که نتوانسته بازار را در اختیار بگیرید مدل کسب و کارش ایراد دارد. به نظرم بیمه مرکزی به جای اینکه به شرکتهای مختلط مجوز ارائه کند که بازار دچار رقابت شود باید روی مدل کسب و کار شرکتهای بیمه تمرکز کند؛ مثلاً بیمه باران شرکت بیمه تخصصی است؛ ولی خیلی خوب میفروشد.
مصدق: برای قضاوت زود است باید کمی صبر کرد. قضاوت من بر اساس شرکتی است که سه الی چهار سال فعالیت کرده است.
* شاید مدل کسب و کار این شرکت خوب نبوده است.
مصدق: بله ممکن است اینطور باشد قبول دارم. سیاستهای کلی در شورای عالی بیمه بحث میشوند و اتفاقاً در چند جلسه اخیر این موضوع بحث شد. جمعبندی نظر اعضای شورا این بود که در عین حال که از ورود شرکتهای تخصصی استقبال میکنیم؛ ولی الزام و اجبار به اینکه مجوز به شرکت بیمه مختلط ندهیم نداریم. هر کدام از ما ممکن است دیدگاه خاص خود را داشته باشیم. شرکت بیمه دانا در سال ۱۳۶۷ مجوز گرفت و قرار بود فقط در بیمههای اشخاص و عمر و حادثه و درمان فعالیت کند؛ اما بعد از سه الی چهار سال اعلام کرد که رقبای من در همه رشتهها فعالیت میکنند و قانون را تغییر دادند.
* امروز سیاست بیمه مرکزی چیست؟
مصدق: در عین حال که به تخصصی بودن تشویق میکنیم؛ ولی راه ورود شرکتهای مختلط را نمیبندیم.
ادامه دارد….
تب مجوز دهی به بازیگران جدید روی میز نقد/ بیمه مرکزی، ناظر بر سلامت بازار یا مرکز مجوز دهی / آیا بوی لابیگری به مشام نمیرسد؟
مصدق: اولین ویژگی ۳۳ متقاضی تأسیس شرکت بیمه این است که تعدد مؤسس ندارند. دومین ویژگی این است که عمدتاً بازار سرمایهای هستند./ثبات:اگر بیمه مرکزی صرفاً بر مبنای معیارهای مندرج در قانون مقررات مجوز صادر کند و به حفظ سلامت بازار توجه نداشته باشد تبدیل به مرکزی برای صدور مجوز تأسیس شرکت بیمه می¬شود که توجهی به حفظ سلامت بازار بیمه ندارد./اسلامی:صدور مجوز دقیقاً برای جلوگیری از شکلگیری انحصار انجام میشود؛ ولی اگر آنقدر مجوز صادر کنیم که سرقفلی شرکتهای فعال را بیارزش کنیم و آنها را به رقابت منفی بیندازیم به نتیجه مطلوبی نمیرسیم.
به گزارش ریسک نیوز به نقل از بیمه داری نوین تغییر سیاستهای نهاد ناظر در ارایه مجوز به ورود شرکتهای جدید در دوره اخیر قابل لمس است تا جایی که چهار شرکت تخصصی و مختلط مجوز گرفته اند و چندین شرکت دیگر نیز در صف هستند؛ اما همه اینها از ابهامات فعالان صنعت نمی کاهد تا جائی که سوالات بسیاری مطرح می شود از جمله؛ آیا شرکتهای موجود از ظرفیتهای بازار بکر بیمه بهره گرفته اند؟ شرکتهای جدید قرار است با چه استراتژی و سیاستی در بازار فعالیت کنند؟ آیا نیاز است که نهاد نظارتی سیاست مشخصی در قالب برنامه استراتژیک برای بازیگران تازه وارد ایجاد کند؟لابی گری ها و روابط در مجوزدهی به شرکتهای تازه تاسیس چقدر نقش دارد، فعالان خارج از بازار چه انتظاراتی دارند و …
با شدت گرفتن تب مجوزدهی به بازیگران جدید میزسخنی با حضوررحیم مصدق معاونت طرح و توسعه بیمه مرکزی،غلامعلی ثبات عضو شورای عالی بیمه و سعید اسلامی بیدگلی عضو شورای عالی بورس برگزار کردیم تا این موضوع مهم را در بوته نقد و بررسی آوریم.
* آقای مصدق، لطفاً وضع موجود را بررسی کنید و درباره بازیگران جدیدی که قرار است وارد صنعت بیمه شوند، بگویید؛ سپس به استراتژیهای کلان بپردازید.
مصدق: در حال حاضر ۳۳ شرکت و مؤسسه بیمه در حال فعالیت هستند؛ اما همه اذعان دارند که ضریب نفوذ بیمه در کشور آنطور که باید نیست. هدف آرمانی هفت درصد پیشبینی شده است که در حال حاضر ۶/۲ درصد هستیم. همه قبول داریم که ظرفیتهای بسیار زیادی در کشور وجود دارد که به نوعی فاقد پوششهای بیمهای مورد نیاز هستند؛ مثلاً در خوشبینانهترین حالت ۱۵ الی ۲۰ درصد خودروهای موجود، بیمه بدنه دارند این فضا از جهت نرخدهی و خدماتدهی کاملاً رقابتی است؛ شرایط این بیمهنامه مصوب شورای عالی بیمه است؛ ولی نرخها کاملاً رقابتی است؛ چون سه الی چهار میلیون از ۲۰ میلیون خودرو بیمه بدنه دارند؛ ولی بقیه ندارند. در بیمههای دیگر از جمله بیمه آتشسوزی منازل، اماکن تجاری و … وضعیت از این هم بدتر است.
برای اینکه بازار بیمه کشور به توسعه مطلوب و مناسب برسد روشها و راههای مختلفی را باید در نظر گرفت و یکی از این راهها ورود بازیگران جدید است. انتظار ما این است که با ورود بازیگران جدید به ویژه در بیمههای زندگی نوآوریهای جدیدتری شکل بگیرد. یک شرکت بیمه زندگی که اوایل امسال مجوز گرفت با ارائه طرحهایی توانست حجم قابل قبولی از فعالیت در آن رشته را داشته باشد؛ کاری که شرکتهای قبلی به دلایل مشکلاتی که داشتند نتوانستند اجرا کنند.
* لطفاً به وضع موجود بپردازید و بگویید که چه تعداد متقاضی دارید و چه تعداد مجوز صادر کردید.
مصدق: امسال دومین شرکت بیمه تخصصی با عنوان بیمه باران پروانه فعالیت گرفت. اجازه دهید در ابتدا به مراحل اعطای مجوز اشاره کنم؛ در ابتدا شرکت بیمه تقاضا میدهد و ما نیز تقاضا را با مقررات مربوط بررسی میکنیم. از طرفی برنامه عملیاتی و بیزینسپلن آنها را نیز بررسی میکنیم و بعد از بررسی در بیمه مرکزی در کمیسیون تخصصی شورای عالی بیمه نیز بررسی میشود؛ سپس به شورا میرود. شورای عالی بیمه مرجع تصویب نیست؛ بلکه مرجع بررسی و اعلام نظر است. شورا بررسی میکند و نظر خود اعم از تأیید یا رد را به مجمع بیمه مرکزی اعلام میکند. این مجمع اختیار این موضوع را به رئیس مجمع یعنی وزیر اقتصاد اعطا کرده است؛ ولی از نظر قانونی مجمع باید نظر خود را اعلام کند.
در فاصلهای که طرح در مجمع مورد بررسی قرار میگیرد کنترلهایی مانند مبارزه با پولشویی و … انجام میشود. مجمع یک موافقت اصولی میدهد بعد از صدور موافقت اصولی، مباحث دیگری از قبیل پذیرهنویسی و … انجام میشود. بر اساس قانون، تمام شرکتهایی که در سرزمین اصلی به جز مناطق آزاد تأسیس میشوند باید سهامی عام باشند. به این ترتیب بعد از دریافت مجوز پذیرهنویسی از مجمع باید از سازمان بورس نیز مجوز دریافت کنند؛ چون شرکت سهامی عام هستند. بعد از دریافت مجوز، اولین مجمع عمومی شرکت برگزار و هیئت مدیره و بعد از آن مدیرعامل انتخاب میشوند. در این فاصله صلاحیت حرفهای مدیران شرکت و هیئت مدیره بررسی میشود. بعد از مشخص شدن هیئت مدیره شرکت، مدیران و مسئولان فنی شرکت باید معرفی شوند تا صلاحیت حرفهای آنها مورد بررسی قرار گیرد در آخرین مرحله کنترلهایی همچون داشتن نرمافزارهای لازم برای فعالیت و یک سری امکانات و بحثهای دیگر صورت میگیرد و بعد از آن پروانه فعالیت صادر میشود. فعلاً سه شرکت در شورای عالی بیمه طرح شدهاند؛ حتی موافقت اصولی هم صادر نشده است.
* شرکت بیمه سامان موافقت اصولی را دریافت کرده است.
شرکت بیمه سامان مربوط به سال گذشته است.
شرکت بیمه زندگی کاریزما، شرکت بیمه اتکایی پارس، شرکت بیمه مختلط پردیس مراحل شورای عالی بیمه را گذراندهاند. شرکت بیمه اتکایی تهران نیز در جلسه بعدی شورا مطرح خواهد شد؛ اگر شورا نظر موافق داشته باشد نظر مجمع بیمه مرکزی و وزارت اقتصاد این است که قبل از اینکه به مجمع بیاید باید به نوعی مبالغ مورد تعهد مؤسسان واریز شود تا کنترلهای مربوط به مبارزه با پولشویی صورت گیرد تا برای تأیید ارسال شود.
* این تقاضاها غالباً از سوی حقیقیها است یا حقوقیها؟
در حال حاضر به جز چند موردی که بیان کردم ۳۳ تقاضا داریم. هفتهای نیست که تقاضا نداشته باشیم. اکثریت قریب به اتفاق تقاضاها از سوی اشخاص حقیقی صورت میگیرد؛ چون عددی که به عنوان سرمایه مد نظر ماست برایشان قابل توجه نیست. به جز بیمه اتکایی پارس، بقیه متقاضیان اشخاص حقیقی به مفهوم واقعی هستند. تعدادی هم حقوقی هستند.
ایرادی که برخی دوستان در بررسی شرکتها میگرفتند تعدد و تکثر مؤسس است اینکه هر کدام از مؤسسان شرکتها یک الی دو درصد سهم دارند و این موضوع ممکن است بعدها در اداره این نوع شرکتها مشکل ایجاد کند. این ایراد موافقان و مخالفانی دارد؛ البته شرکتی مثل شرکت آقای شیرکانی که با هفت مؤسس مجوز دریافت کرده است جزو این دسته قرار نمیگیرند چون سهامداران این شرکت از گذشته در جای دیگر همکاری مالی و اقتصادی دارند و ارتباط آنها از تأسیس شرکت بیمه آغاز نشده است که از رفتار یکدیگر اطلاع نداشته باشند.
* آقای مصدق لطفاً ورود بازیگران جدید را از منظر نیاز به تعداد شرکتهای بیمه بررسی کنید.
در ابتدا باید بگویم، اولین ویژگی ۳۳ متقاضی تأسیس شرکت بیمه این است که تعدد مؤسس ندارند. دومین ویژگی این است که عمدتاً بازار سرمایهای هستند. ویژگی دیگر آنها این است که بخش سرمایهگذاری آنها قویتر از بخش بیمهای آنهاست. ویژگی دیگر این است که بسیاری از آنها بر تأسیس شرکت بیمه زندگی تمرکز دارند. یکی از دلایل آنها برای تمرکز روی بیمههای زندگی این است که آنها میدانند که این بخش منابع مالی قابل توجهی برایشان دارد. پیشبینی من این است که با وضعیت فعلی، فعالان جدید وارد میشوند.
به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه کشور ما به چند شرکت بیمه نیاز دارد؟ این سؤال پاسخهای متعددی دارد؛ ولی آنچه اهمیت دارد این است که هر قدر امکان ورود فعالان جدید را بگیریم به نوعی امتیاز ویژه یا رانتی برای شرکتهای موجود و سهامدارانشان ایجاد کردهایم.
حداقل سرمایه لازم برای تأسیس شرکت بیمه جنرال ۱۵۰ میلیارد تومان و برای شرکتهای بیمه زندگی ۱۲۰ میلیارد تومان است؛ یعنی ۱۰۰ میلیارد سرمایه پایه است و برای بیمههای زندگی ۲۰ میلیارد باید اضافه شود.
بسیاری از شرکتها توانستهاند سرمایه خود را از محل تجدید ارزیابی داراییها و روشهای دیگر بالا ببرند. یکی از بحثهای مهم این بود که حداقل سرمایه چقدر افزایش یابد؟ پیشنهاد ما این است که حداقل سرمایه را فقط برای ورود فعالان جدید در نظر بگیریم؛ مثلاً حداقل سرمایه شرکتهای بیمه جنرال باید ۳۰۰ میلیارد تومان و شرکتهای اتکایی نیز ۵۰۰ میلیارد تومان و شرکت بیمه زندگی ۲۴۰ میلیارد تومان باشد.
کسی که قصد تأسیس شرکت بیمه دارد باید ۵۰ درصد از سرمایه خود را نقداً و ۵۰ درصد مابقی را ظرف دو سال تأدیه کند؛ اما به دوستانی که جدیداً تقاضا دادهاند به همان دلیلی که بیان کردید اعلام کردیم که باید صد در صد سرمایه را تأدیه کنند؛ چون اگر یک شرکت بیمه بخواهد یک ساختمان معمولی برای تأسیس شرکت بیمه بگیرد این عدد کفاف نخواهد داد.
* آقای ثبات، با توجه به اینکه در شورای عالی بیمه حضور دارید لطفاً وضع موجود را بررسی کنید.
ثبات: در قانون تأسیس بیمه مرکزی، قانونگذار برای شورای عالی بیمه ترکیبی از اعضا چیده شده و عباراتی به کار رفته است که نشان میدهد هیچ کدام از اعضای این شورا نماینده هیچ کجا محسوب نمیشوند؛ به این شکل که برای هیچ یک از اعضای شورا از صفت نماینده استفاده نکرده است و هر کدام از آنها به علت انتصاب در مقام خود یا با انتخاب یک نهاد عضو شورا شدهاند؛ گویا قانونگذار قصد داشته است شورای عالی بیمه چنان ترکیب متنوعی داشته باشد که آنچه بیمه مرکزی قصد دارد در راستای اجرای سیاستهایش به مقررات و ضوابط تبدیل کند، در این شورا از ابعاد مختلف دیده شود و در حد مقدور، کامل و درست باشد. چنان که برای اظهارنظر درباره تأسیس شرکت بیمه نیز جو یا جهتگیری خاصی بر این شورا حاکم نیست تا نشان دهد که اعضا چه تمایلی دارند، به صدور هر چه بیشتر مجوز تمایل دارند یا مخالف آن هستند. در اغلب موارد نظرات اعضاء متنوع است و گرایش خاصی ندارند.
* معدل نظرات به چه سمت و سویی است؟
ثبات: در حال حاضر تمایل به صدور مجوز بیشتر است تا مخالفت با آن زیرا تقاضای تأسیس سه شرکت بیمهای که برای بررسی به شورای عالی بیمه آمدند به آسانی تصویب شدند و فقط یک یا دو عضو نظر مخالف داشتند.
* آیا بوی لابیگری به مشام نمیرسد؟
ثبات: نه، اینطور به نظر نمیرسد؛ البته ممکن است در برخی موارد متقاضیان تأسیس به اعضای شورا پیام بفرستند که هوای موضوع مربوط به ما را داشته باشید؛ ولی اینگونه تماسها بسیار عادی و طبیعی هستند و بعید میدانم که تأثیری روی نظر یا رأی اعضای شورا داشته باشد.
* آقای ثبات شما سهام شرکت بیمه پردیس را در اختیار دارید با توجه به اینکه عضو شورای عالی بیمه هستید لحاظ حقوقی مشکلی ندارد؟
مصدق: اجازه دهید من به این سال پاسخ دهم، در قانون تأسیس بیمه مرکزی در بخش شورای عالی بیمه آمده است که در مواقعی که یکی از اعضای شورا در مورد پرونده یک شرکت، ذینفع باشد حق رأی ندارد. آقای ثبات حتی در این مورد نظر هم ندادند چه برسد به رأیگیری. ما در بیمه مرکزی خودمان را از حقی محروم کردهایم و آن اینکه چون سازمان نظارتی هستیم لیست مؤسسان را هم که میگیریم؛ اگر از همکاران شاغل ما باشد اجازه نمیدهیم؛ ولی هر کسی حق قانونی دارد که جزو مؤسسان باشد از طرفی در شورا یک رأی دارد که کاملاً شفاف و روشن است.
اسلامی بیدگلی: در کشور مشکل تضاد منافع بسیار جدی است و معمولاً این مشکل را از طریق منع کردن رفع کردهایم. مثلاً کارکنان بورس و اوراق بهادار حق دارند ۲۵ میلیون تومان پرتفوی داشته باشند. این امر منجر شد تا بسیاری کارکنان سازمان بورس سال گذشته از سازمان خارج شوند. در حالیکه در دنیا این کار را از دو طریق انجام میدهند؛ اول تعریف منافع جایگزین و دوم افشا.
* آقای ثبات، به نظرتان افزایش تعداد شرکتهای بیمه میتواند با افزایش ضریب نفوذ رابطه مستقیم یا غیر مستقیم داشته باشد؟ طی بررسیها آلمان ۵۲۰ و فیلیپین ۹۰ و آمریکا تعداد بیشتری شرکت بیمه دارد. از طرفی این سؤال مطرح است که آیا شرکتهای بیمه موجود از ظرفیتها بهره جستهاند؟ آیا افزایش تعداد شرکتهای بیمه و افزایش ضریب نفوذ بیمه میتوانند رابطه مستقیم داشته باشند؟
ثبات: ما با مفهومی به نام صنعت بیمه سر و کار داریم. صنعت یا Industry مجموعه بنگاههایی هستند که یک محصول همگن عرضه میکنند؛ منظور از محصول همگن محصولی است که تولید هر کدام از بنگاهها برای مشتری قابل جایگزین باشد. بازار بیمه شامل صنعت بیمه به عنوان طرف عرضه و بیمهگذاران به عنوان طرف تقاضاست که در حال حاضر تعدادی عرضهکننده و تعداد بسیار زیادی متقاضی بازار بیمه را شکل میدهند.
تاکنون فرض بر این بوده است که بر اساس نظریه بازار رقابت کامل، هر چه تعداد عرضهکنندگان و متقاضیان زیادتر باشند رقابتِ بهتر و کارایی بیشتری شکل میگیرد؛ اما امروز در کشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیدهاند که این نگرش به طور قطع باعث توسعه و کارایی بازار نمیشود و دانستهاند که اگر چند بنگاه بزرگ و محدود در یک فضای کسب و کار خیلی سالم و مناسب با یکدیگر رقابت کنند احتمال اینکه از دل آنها توسعه و رشد به دست بیاید بیشتر است تا اینکه تعداد زیادی بنگاه کوچک و ضعیف ایجاد شود و به تقابل با همدیگر بپردازند. دلیل آن این است که بنگاههای بزرگ علاوه بر اینکه به حفظ سلامت بازار حساس هستند، میتوانند برای تحقیق و توسعهای هزینههای خیلی زیادتری تخصیص دهند؛ اما بنگاههای کوچک به علت رقابت شکنندهای که روی قیمت دارند توانی برایشان باقی نمیماند که R&D داشته باشند و تحقیق و توسعه کنند.
به همین دلیل من قائل به این هستم که اگر در صنعت بیمه فعلی که ۳۳ شرکت در آن فعالیت میکنند اگر حدود ۱۰ شرکت بزرگ و قوی و سالم رقابت میکردند توسعه صنعت بیمه تفاوتی با وضع فعلی نمیکرد؛ ولی بازار بیمه سالمتر بود، مشکلات نظارتی کمتری داشت، بار کمتری بر دوش بیمه مرکزی بود و بیمهگذار هم رضایت بیشتری داشت.
نکته دیگر اینکه نوع شرکتهای بیمه در صنعت بیمه کشور ترکیبی دارد که بعید میدانم در هیچ جای دنیا چنین ترکیبی وجود داشته باشد به این صورت که ۳۰ شرکت از ۳۳ شرکت بیمه (بیش از ۹۰ درصد) بیمهگر بیمه زندگی هستند؛ زیرا همه شرکتهای بیمه به جز دو شرکت بیمه اتکایی مجوز عرضه بیمههای زندگی را دارند؛ به تعبیر دیگر در حال حاضر ۳۳ بیمهگر در رشته بیمههای زندگی با یکدیگر رقابت میکنند که دو تا از آنها به صورت تخصصی بیمهگر بیمه زندگی هستند و بقیه مجوز صدور بیمه زندگی را دارند و مختلط محسوب میشوند؛ همچنین ۹ شرکت از ۳۳ شرکت موجود (بیش از ۲۷ درصد) شامل بیمه مرکزی، دو شرکت بیمه اتکایی و ۶ شرکت بیمه مستقیم در سرزمین اصلی و مناطق آزاد، بیمهگر اتکایی هستند و مجازند قبولی اتکایی داشته باشند در حالی که کشور ترکیه فقط یک شرکت اتکایی دارد. به عبارتی، در ایران یک صنعت بیمه التقاطی یا اختلاطی داریم که در دنیا بینظیر یا کم نظیر است. اینکه بیمهگر بتواند هم بیمه زندگی و هم غیر زندگی بفروشد یا هم بتواند عملیات مستقیم و هم قبولی اتکایی داشته باشد و نهاد ناظر آن عملیات بیمهای و رابطه مالی با شرکتهای بیمه داشته باشد ویژگی برجسته صنعت بیمه ماست که در دنیا محو شده است؛ اما در صنعت بیمه ایران همچنان وجود دارد.
در چنین وضعیتی معتقدم که اگر شرکتهای جدید که وارد بازار بیمه میشوند تکرار یا شبیه شرکتهای بیمه موجود باشند بر رقابت و سلامت بازار بیمه تأثیر منفی میگذارند؛ اما اگر شرکتی که وارد بازار بیمه میشود نمونه متفاوت و تازهای باشد و بخواهد به طور کاملاً تخصصی در یک زمینه خاص فعالیت کند، میتواند نقش مثبتی در توسعه صنعت بیمه داشته باشد؛ مثلاً اگر فقط در رشته بدنه اتومبیل فعالیت کند و بتواند فاصله بازار بالفعل و بالقوه این رشته که ۸۵ درصد آن خالی مانده را پر کند خوب و لازم است و باید از ورود این نوع شرکتها استقبال کرد.
* آقای اسلامی بیدگلی از زاویه دید بازار سرمایه به موضوع بنگرید بازارها چطور نیازسنجی میشوند؟ آیا صنعت بیمه به ورود بازیگران جدید نیاز دارد؟
اسلامی بیدگلی: انحصار در ذات خود لختی ایجاد میکند. زمانی که انحصار افزایش مییابد تمایل شرکتها به نوآوری کاهش مییابد. انحصار فقط در صدور مجوز شکل نمیگیرد؛ بلکه در اشکال گوناگون ایجاد میشود؛ از جمله سخت کردن ورود که میتواند بسیار پیچیده باشد و این چالشی است که صنعت بیمه کمی دیر ولی با آن مواجه شد. در بازار سرمایه نیز این انتقاد را به برخی مجوزهای بازار داریم؛ البته برخی شرکتها بسیار بزرگ شدهاند؛ ولی چابکی شرکتها گرفته شده است؛ یعنی درست در زمانیکه بازار رو به رشد بود شرکتها اینقدر چابک نبودند که خود را تطبیق دهند و به این ترتیب بازار صنعت بیمه آسیب دید.
معتقدم، مسئله حاکمیت شرکتی و در سطح بزرگتر قانونگذاری با چالشهای جدی مواجه است؛ یکی از چالشها حضور یکی از مدیران شرکت بیمه یعنی شرکت بیمه ایران در ترکیب شورای عالی بیمه است.
برای چیدمان ساختار یک صنعت باید به چگونگی شرایط رقابت در آن توجه داشت و قانونگذاری و نظارت را بر اساس شرایط رقابت تعیین کرد در نهایت آنها را پایش کرد که آیا قانونگذاری درست انجام میدهند یا نه؟ فرآیند توسعه در صنایع به طور مرتب این چرخه را طی میکند؛ یعنی قانونگذاری و قانونزدایی میشود. این فرآیند توسعه در همه بازارهای مالی دنیا حاکم است.
صدور مجوز دقیقاً برای جلوگیری از شکلگیری انحصار انجام میشود؛ ولی اگر آنقدر مجوز صادر کنیم که سرقفلی شرکتهای فعال را بیارزش کنیم و آنها را به رقابت منفی بیندازیم به نتیجه مطلوبی نمیرسیم؛ بیمه مرکزی باید برای صدور مجوز یک برنامه استراتژیک داشته باشد. معمولاً مجوز دادنها در کل دنیا آسان است؛ ولی کنترل و نظارتها پیچیده و مشکل است؛ البته در ایران برعکس عمل میشود؛ یعنی برای مجوز دادن سختگیری میکنیم و بعد از صدور مجوز نرمافزارهای کافی برای نظارت نداریم و معمولاً شرکتها را رها میکنیم. در حالیکه میتوان مجوز داد؛ ولی شرکتها را متعهد کرد که اگر طی سه الی پنج سال به حدی از رشد نرسیده باشند مجوز لغو میشود.
در بازار سرمایه قبل از تصویب قانون جدید مشکل لغو مجوز داشتیم؛ مثلاً وقتی شرکتی را لغو مجوز میکردیم به دیوان عالی کشور شکایت میکرد و مجوز را برمیگرداند؛ به تعبیر دیگر فرایند طوری طراحی نشده بود که اختیار لغو مجوز داشته باشیم؛ البته این روند باید کاملاً ضابطهمند باشد و نباید اینطور باشد که اگر مثلاً عضوی از اعضای شورای عالی از کسی خوشش نیامد مجوزش را لغو کند؛ بلکه باید استراتژی مشخصی برای این موضوع وجود داشته باشد.
دلیل اینکه در دنیا با همه فرایندها ۲۰ شرکت فعال در برخی بازارهای مالی وجود دارد این نیست که مجوز دادن سخت است؛ بلکه دلیل آن این است که اتفاقاً مجوز دادن راحت است؛ ولی آنقدر ادغام صورت گرفته که بازار در اختیار چند شرکت بزرگ است و جز با نوآوری جدی یا یک بازار سودآور نمیتوان بهعنوان یک شرکت کوچک وارد بازار شد و باقی ماند؛ به همین دلیل تعداد کارگزاریها در انگلستان کمتر از نصف تعداد کارگزاریها در ایران است؛ ولی همه آنها غول هستند؛ اگر همین فردا اقدام کنید و سرمایه لازم را داشته باشید، میتوانید مجوز بگیرید. به عبارتی درِ مجوز گرفتن باز است؛ ولی احتمال موفقیت بسیار پایین است؛ در حالیکه در ایران مجوز گرفتن بسیار دشوار است.
طبیعی است که شرکتهای جدید میتوانند به نوآوری کمک جدی کنند؛ به ویژه در بازاری که لختی در آن احساس میشود. به نظر میرسد بیمه مرکزی و شورای عالی بیمه به این تصمیم رسیدهاند و ارائه مجوز سهولت یافته است. همین که صحبت میشود ۳۳ تقاضا برای تأسیس شرکت وجود دارد حتماً امیدی دارند؛ از طرفی این حجم از تقاضا نشان میدهد که بخشهایی از بازار بسیار خالی است؛ بنابراین قانونگذاری و نظارت در صدور مجوز باید به این دو موضوع توجه داشته باشد که تعداد مجوز آنقدر زیاد نباشد که بازار به سود صفر برسد؛ چون اگر سرقفلی شرکتها صفر شود ممکن است به اقدامات دیگری دست بزنند. به نظرم با تعریف شرایط و ضوابط، برنامههای بلندمدت صدور مجوز هم اعلام شود.
* آیا نهاد نظارتی، استراتژی و سیاست مشخصی در مورد ورود بازیگران جدید دارد؟ آقای همتی علناً اعلام کردند که به شرکتهای جنرال مجوز نمیدهیم فقط به شرکتهای تخصصی مجوز میدهیم آیا این استراتژی از زمان رئیس کل جدید تفاوت کرده است؟ لطفاً علت آن را بیان کنید.
مصدق: قبل از پاسخ به این سؤال به چند نکته اشاره کنم. آقای اسلامی بیدگلی به حاکمیت شرکتی اشاره کردند؛ سه الی چهار سال است که ورود جدی به این موضوع داشتهایم. آییننامهای هم برای آن تصویب شد. یک سری کمیتهها و واحدها برای مدیریت ریسک و تطبیق مقررات و حسابرسی و … تشکیل دادهایم. تفکیک رابطه سهامداری از مدیریت شرکت موضوع دیگر است که محقق شده است.
آییننامه حاکمیت شرکتی شبیه آییننامه حاکمیت شرکتی در بورس و بانکهاست؛ مثلاً امروز در هیچ یک از شرکتهای بیمه اعضای هیئت مدیره اشخاص حقوقی نیستند و این موضوع بسیار مهم است. یک الی دو مورد سراغ داریم که هیئت مدیره به راحتی در مقابل سهامداران مینشینند و استدلال میکنند و صرف و صلاح شرکت را در نظر میگیرند. اینها حرکت به سمت جلوست قصد ندارم بگویم که وضعیت ایدهآلی داریم.
بحث دیگر عضویت بیمه ایران در شورای عالی بیمه و اینکه آیا امتیاز محسوب میشود یا نمیشود؟ میتوان نوع دیگری به این قضیه نگریست؛ این قانون قبل از انقلاب و زمانی که بیمه ایران تنها شرکت دولتی بود تصویب شد؛ ولی بحثی که وجود دارد اینکه در قانون تأسیس در مواردی وظایفی بر عهده شرکت بیمه ایران گذاشته شده است؛ از جمله اینکه اگر شرکت بیمهای از نظر مالی با مشکل مواجه شد بیمه ایران مکمل و بازوی اجرایی بیمه مرکزی در حل این نوع معضلات است؛ کما اینکه در بحث بیمه توسعه با این موضوع مواجه شدیم؛ تصور کنید اگر شرکت بیمهای با مشکلاتی مواجه شد بیمه مرکزی رأساً نمیتواند بیمهگذاران این شرکت را سر و سامان دهد و … و بیمه ایران از این جهات کمککننده به بیمه مرکزی و بازوی اجرایی شورای عالی بیمه است.
برای پاسخ به سؤال شما در مورد استراتژی بیمه مرکزی برای ورود بازیگران جدید باید بگویم که مهمترین استراتژی بیمه مرکزی این است که از ورود بازیگران جدید به بازار صنعت بیمه جلوگیری نکند. بیمه مرکزی قصد ندارد برای کسانی که قبلاً مجوز گرفتهاند انحصار ایجاد کند.
دوستان به کارگزاری بورس اشاره کردند ۱۵ سال است که به کارگزاریهای جدید مجوز نمیدهند بیمه مرکزی یکی از متقاضیان دریافت کارگزاری بورس است؛ چون حجم قابل توجهی پرتفوی دارد؛ ولی هنوز که هنوز است با وجود اینکه زیرمجموعه وزارت اقتصاد است نتوانسته مجوز دریافت کند؛ چون هیچ ضابطهای برای این موضوع وجود ندارد. نتیجه آن این شده است که امروز کارگزاریهایی داریم که بخش اعظم بازار خرید و فروش سهام را در اختیار دارند.
بنابر این استراتژی بیمه مرکزی این نیست که از ورود بازیگران جدید جلوگیری کند نه تنها در مورد ورود شرکتهای بیمه جدید بلکه در مورد پروانه کارگزاری بیمهای هم محدودیتی برای ورود بازیگران جدید نداریم کسانی که مجوز کارگزاری بیمه میخواهند میتوانند با تأمین شرایط لازم مجوز را دریافت کنند.
* ولی گردش سیاستها بسیار محسوس است. آقای همتی اعلام نکردند که مجوز نمیدهیم؛ بلکه بیان کردند که تخصصی میکنیم.
مصدق: در زمان آقای همتی با تقاضای مؤثری مواجه نشدیم.
* اما شرکتهایی همچون بیمه شرق که مختلط بود یا بیمه دانش در آن زمان متقاضی دریافت مجوز بودند اما با بن بست مواجه شدند؟
مصدق: آنها مباحث خاص خود را دارند؛ ولی ما هیچ وقت با کسی که تقاضای تأسیس شرکت بیمه دارد مخالفت نکردهایم؛ ولی قبول دارم که در زمانی دیدگاه حاکمیت این بود که صرفاً به شرکتهای بیمه تخصصی مجوز دهد؛ البته به یک الی دو شرکت تخصصی هم مجوز داد؛ ولی در عمل فعالیت مورد انتظار را نداشت. استدلال آن شرکتها این بود که کسی که بیمه زندگی خریداری میکند قصد دارد ماشین و خانهاش را هم بیمه کند؛ ولی در کل بیمه مرکزی متقاضیان تأسیس شرکت بیمه را تشویق به کار تخصصی میکند.
* اما این دلیل نمیشود. شرکت بیمه تخصصیای که نتوانسته بازار را در اختیار بگیرید مدل کسب و کارش ایراد دارد. به نظرم بیمه مرکزی به جای اینکه به شرکتهای مختلط مجوز ارائه کند که بازار دچار رقابت شود باید روی مدل کسب و کار شرکتهای بیمه تمرکز کند؛ مثلاً بیمه باران شرکت بیمه تخصصی است؛ ولی خیلی خوب میفروشد.
مصدق: برای قضاوت زود است باید کمی صبر کرد. قضاوت من بر اساس شرکتی است که سه الی چهار سال فعالیت کرده است.
* شاید مدل کسب و کار این شرکت خوب نبوده است.
مصدق: بله ممکن است اینطور باشد قبول دارم. سیاستهای کلی در شورای عالی بیمه بحث میشوند و اتفاقاً در چند جلسه اخیر این موضوع بحث شد. جمعبندی نظر اعضای شورا این بود که در عین حال که از ورود شرکتهای تخصصی استقبال میکنیم؛ ولی الزام و اجبار به اینکه مجوز به شرکت بیمه مختلط ندهیم نداریم. هر کدام از ما ممکن است دیدگاه خاص خود را داشته باشیم. شرکت بیمه دانا در سال ۱۳۶۷ مجوز گرفت و قرار بود فقط در بیمههای اشخاص و عمر و حادثه و درمان فعالیت کند؛ اما بعد از سه الی چهار سال اعلام کرد که رقبای من در همه رشتهها فعالیت میکنند و قانون را تغییر دادند.
* امروز سیاست بیمه مرکزی چیست؟
مصدق: در عین حال که به تخصصی بودن تشویق میکنیم؛ ولی راه ورود شرکتهای مختلط را نمیبندیم.
ادامه دارد….