اخبار روزاخبار مهماقتصاد و داراییاقتصادیبانک و بورسدلار و ارزطلا وسکهپول وسرمایه

بررسی تاثیر حمایت‌های اخیر از بازار سهام

نگاه ابزاری به بورس

به گزارش خبرگزاری اقتصادناب ، با اعلام این بسته حمایتی ۱۰‌بندی اولین خاطره‌‌‌‌‌ای که در ذهن فعالان و کارشناسان بازار جان گرفت، شاید مصوبات ۱۰‌بندی احسان خاندوزی وزیر اقتصاد بود که در سال‌گذشته و به همین نیت تنظیم، ‌‌‌‌‌اعلام و تصویب شد. برخی از کارشناسان با اشاره به ‌عملیاتی‌نشدن این مصوبات معتقد بودند این حمایت‌ها دیگر بازار را نجات نخواهد داد و چون نگاه به بازار به کلی نگاهی غلط است و سایر مسائل بازار سرمایه نیز باید خارج از بازار حل شود، مصوبات و بسته‌‌‌‌‌های حمایتی تنها بر بی‌‌‌‌‌اعتمادی موجود دامن خواهد زد.

بسته حمایتی جدید چه می‌‌‌‌‌گفت؟

در بسته ۱۰‌بندی حمایت از بازار سرمایه مصوباتی از جمله بیمه‌شدن اصل و سود سهام مردم در یک سال‌آینده تا واریز شدن منابع جهت حمایت از سهام شرکت‌های تولیدی بزرگ کشور دیده می‌شد. همچنین بر اساس این بسته ۱۰بندی مقرر شد سهام حاضر در پورتفوی اشخاص حقیقی تا سقف ۱۰۰‌میلیون‌تومان برای هر نفر که حدود ۹۶‌درصد از تعداد کدهای حقیقی فعال حاضر در بازار را تشکیل می‌دهند، از طریق انتشار عمومی اوراق‌تبعی و خرید توسط سرمایه‌گذاران بیمه شود. سررسید ‌اعمال این اوراق یک‌ساله بوده و مبلغ تعهد خرید ۲۰‌درصد بالاتر از ارزش ترکیب سبد افراد در آخرین روز معاملاتی چهار‌‌‌‌‌شنبه‌‌‌‌‌ ۴آبان۱۴۰۱ بود و بر اساس ترتیباتی که سازمان بورس اعلام کرد اعمال و اجرایی خواهد شد.

همچنین بر اساس این بسته اوراق اختیار تبعی فروش بر روی سهام موجود در صندوق‌های درآمد ثابت تا سقف ۴۰‌هزار‌ میلیارد‌تومان منتشر شد که اصل ارزش سبد سهام در ابتدای دوره را بر اساس ترتیباتی که سازمان بورس اعلام کرد، تضمین شد. در بندهای دیگر این بسته از حمایت‎‌‌‌‌‌هایی از قبیل تزریق منابع جدید توسط صندوق‌های حاکمیتی برای خرید سهام در بازار سرمایه و به‌مرور افزایش مبلغ مذکور و واریز منابع مندرج در ردیف بودجه‌ سال‌۱۴۰۱ به صندوق تثبیت از روز شنبه جمعا به مبلغ حدود ۵۰‌هزار ‌میلیارد‌ریال ذکر شد.

هماهنگی، نظارت و پایش مستقیم و مستمر فعالیت اشخاص حقوقی بازار سرمایه شامل شرکت‌ها و نهاد‌های مالی شبه‌‌‌‌‌دولتی، صندوق‌های بازنشستگی و نهاد‌‌‌‌‌های نظامی و حمایت این نهاد‌ها از سهام ناشران تحت‌مدیریت خود و توقف فروش تا زمان ثبات در بازار و انجام اقدامات حمایتی از جمله خرید سهام و انتشار اوراق‌تبعی حمایتی نیز از دیگر حمایت‌هایی بود که این بسته نوید آن را برای نجات از بازار سهام داد، اما در این میان یکی از مهم‌ترین بندهای این مصوبه که داستان پرتکرار اما حل‌‌‌‌‌نشدنی اقتصاد و بالطبع بازار سهام نیز هست و در فرمان ۱۰بندی خاندوزی نیز بر آن تاکید شده بود، کنترل نرخ سود بود. در این‌خصوص کارشناسان زیادی در این نکته متفق‌‌‌‌‌القول بودند که کنترل نرخ سود در حال‌حاضر برای بازار سرمایه بسیار حیاتی است اما این موضوع در بستر اقتصاد کلان ما در جریان است و به‌نظر نمی‌رسد به این راحتی‌‌‌‌‌ها قابل‌حل باشد، همین امر بر بدبینی و بی‌‌‌‌‌اعتمادی عده‌‌‌‌‌ای نسبت به حمایت‌هایی که در این بسته ذکر‌شده بود افزود؛ در مقابل اما برخی به جنبه مثبت روانی این بسته امید بستند و معتقد بودند مواردی که در بسته حمایتی ذکر شده، موارد مثبتی است، ولو کوتاه‌‌‌‌‌مدت.

هفته حمایتی بورس چطور گذشت؟

با این وجود در روزی که از بسته حمایت از بازار سهام رونمایی شد، دو‌سوم نمادهای بازار سهام قرمزپوش شدند اما در ادامه هفته، داستان برای بورس کمی تغییر کرد. شاخص‌کل پس از ریزش‌‌‌‌‌های پیاپی و شکستن کف‌‌‌‌‌های حمایتی از شنبه که بسته حمایتی اعلام شد تا چهارشنبه به طور متوسط روزانه ۶۸/ ۰‌درصد رشد داشت و در کل هفته نیز ۴۲/ ۳‌درصد بازدهی ثبت کرد. در این هفته شاخص‌کل بیشترین رشد بیش از یک‌درصدی روزانه خود را از ۲۲ مرداد سال‌جاری داشت، با این‌وجود ارزش معاملات در هفته دوم آبان نسبتا نزولی بود اما برآیند حجم معاملات نشان می‌دهد که در این بخش بازار سهام با افت و خیز همراه بوده‌است. در این میان شاخص هم‌‌‌‌‌وزن هم اگرچه نه به اندازه شاخص‌کل اما با ۲۲/ ۱درصد رشد روندی صعودی داشت. به‌نظر می‌رسد بسته حمایتی بورس دست‌کم اثر کوتاه‌‌‌‌‌مدت خود را گذاشته و از ریزش‌‌‌‌‌های بیشتر جلوگیری کرده است، اما تعریف چنین حمایت‌هایی اساسا چقدر به نفع بورس است و آیا می‌توان به تاثیرات این‌چنینی امید بست؟

 

رشد بازار سهام در هفته اخیر را چقدر ادامه‌‌‌‌‌دار می‌‌‌‌‌بینید؟ آیا این توقف ریزش در بازار یک واکنش دستوری به بسته حمایتی بوده یا واقعا می‌توان به حمایت‌ها و اصلاحات در بازار امید داشت؟

شاخص‌کل بازار سهام در هفته اخیر روندی صعودی داشت و نمی‌‌‌‌‌توان گفت این رشد دستوری است چراکه طبیعتا بعد از اعلام بسته ۱۰‌بندی انتظار می‌رفت یک‌سری مسائل رعایت و اجرا شود، حال آنکه برخی از این بندها ذاتا دستوری است، برای مثال محدودیت در بازارگردانی یا محدودیت معامله سهامداران عمده حمایت‌های دستوری هستند اما باید توجه کرد که بخشی از این ۱۰ بند ‌امید را نسبت به اینکه می‌شود هوای بازار را داشت زنده کرده است.  مثبتی که در هفته گذشته در بازار سرمایه شاهد بودیم یک مثبت انتظاری است اما بخشی از آن می‌تواند حالت عملی به خود بگیرد. بازار سهام در نیمه اول امسال خیلی افت داشته و در حال‌حاضر دیگر کسی نمی‌تواند بگوید بازار ارزنده نیست. بخشی از واقعیت بازار این است که ارزندگی وجود دارد و ما نشانه‌‌‌‌‌هایی از اینکه نرخ ارز نیز می‌تواند مقداری بالاتر باشد را مشاهده می‌کنیم، این موضوع می‌تواند روی تحلیل‌ها تاثیرگذار باشد و با این وضعیت شاید در نیمه دوم سال ‌وضعیت از نیمه اول بهتر باشد.

آیا شما به ماندگاری مثبت‌‌‌‌‌ها در بازار خوش‌بین هستید؟

این موضوع خیلی به شرایط کلان اقتصادی بستگی دارد و البته بخشی از آن‌هم دستوری است، وقتی مصوبه ۱۰‌بندی ارائه‌شده و باید اجرا شود قطعا بازار از نظر روانی وضعیت بهتری خواهد داشت اما اینکه مثلا سهامداران عمده نفروشند و… خود علامتی مثبت برای بازار است به این معنا که حداقل در این مدت می‌شود کاری کرد. فارغ از بازار جهانی به‌نظرم بازار سهام آنقدر ریزش داشته که با حداقل اتفاقات مثبت می‌تواند به‌جایگاه خود برگردد و حداقل بخشی از ریزش‎‌‌‌‌‌هایی که داشته را جبران کند.

به‌نظر من این اتفاق می‌تواند بیفتد اما اینکه این اتفاقات در بلندمدت هم ادامه داشته باشد به مسائل بیرون از بازار و ابهاماتی که در اقتصاد کلان وجود دارد برمی‌گردد، اگر رفع شود وضعیت مثبت در بازار سهام برای بلندمدت ماندگار خواهد بود و در غیر ‌این‌صورت خیر، بنابراین نمی‌‌‌‌‌توان به این موضوع به‌صورت مستقل خیلی بلندمدت نگاه کرد.

این اولین‌بار نیست که مصوبه ۱۰‌بندی برای سامان‌‌‌‌‌بخشی و نجات بازار سرمایه تصویب می‌شود. حدود یک سال‌پیش نیز وزیر اقتصاد فرمانی ۱۰‌بندی منتشر کرد که برخی از بندهای آن از ابتدای امسال به مثابه قانون لازم‌الاجرا بود اما در عمل اتفاق خاصی نیفتاد. این مصوبات درحالی‌که آنچنان‌که باید به مرحله اجرا نمی‌‌‌‌‌رسند به بازار سهام کمک خواهند کرد؟

ضوابط اجرایی برای آنچه مربوط به بازار و داخلی است در اکثر مواقع وجود داشته اما زمانی‌که موضوعی در ارتباط با بیرون از بازار سرمایه یا نهادهای دیگر قرار می‌گیرد و جایی است که حیطه اختیارات متولیان بازار نیست، داستان متفاوت است. مثلا موضوع نرخ سود موضوع بسیار مهمی است و در حال‌حاضر شاید یکی از ضربه‌‌‌‌‌هایی که بازار سرمایه خورده نیز از محل بالابودن نرخ سود در بازار پول و حرکت نقدینگی به سمت سپرده‌ها بوده‌است و البته در این میان باز خوشحالیم که صندوق‌های با درآمد ثابت وجود داشتند و بخشی از این نقدینگی به‌طور غیر‌مستقیم به بازار برگشته است ولی عملا نقدینگی به سیستم بانکی رفته است.

اگر سیاست کلان این باشد که نرخ سود با توجه به سیاست‌های انقباضی بالا باشد بازار چقدر می‌تواند در این میان تعیین‌‌‌‌‌کننده باشد؟

به مشکلات داخل بازار اشاره کردید، یکی از مهم‌ترین آنها نحوه فعالیت بازارگردان‌هاست که در بسته حمایتی اخیر هم به آن اشاره شده‌است اما به‌نظر اقداماتی کوتاه‌‌‌‌‌مدت برای این بخش در نظر گرفته‌شده‌است.

بازارگردانی ذاتا اشتباه نیست. به قوانین و رویه‌های درستی استناد شده اما مساله پویایی این قوانین و رویه‌هاست است، یعنی شما در شرایط بحرانی باید برخی از این قوانین را تعطیل یا اجرا کنی یا سبک اجرا را تغییر دهی؛ در غیر‌این‌صورت بازارگردانی چیز بدی نیست، روزی سرمایه‌‌‌‌‌گذارها مدت‌ها در صف خرید و فروش می‌‌‌‌‌ماندند. بازارگردانی راه‌حل بود و جلوی صف‌‌‌‌‌های خرید و فروش بی‌‌‌‌‌مورد را می‌گرفت. بازارگردانی موضوع جدیدی نیست و کسی آن را اختراع نکرده اما شرایط ما شرایطی است که قوانین باید در آن پویا باشند چون نوسان‌های‌‌‌‌‌ در بازار زیاد است و بحران‌های زیادی داریم و از همین جهت باید به قوانین و دستور‌العمل‌ها ‌‌‌‌پویاتر نگاه کنیم نه اینکه بگوییم کلا اشتباه است و مساله را کنار بگذاریم. از طرف دیگر نگاه پویا هم وجود داشته باشد اما سرعت عملی در تصمیم‌گیری نباشد، اتفاق مطلوبی نمی‌‌‌‌‌افتد. زمان مهم است، اگر تصمیمی که باید در شرایط این هفته گرفته شود را هفته بعد بگیرند مشکل ایجاد می‌شود چون مشکل اثر خود را گذاشته است.

معمولا اتفاق‌هایی که در بازار می‌‌‌‌‌افتد مشابه گلوله برفی است که از دامنه کوه پایین می‌آید و اگر در زمان مناسب رفع نشود و در مورد آن تصمیم گرفته نشود بزرگ می‌شود، اما از طرفی نباید از این موضوع غافل شد که تصمیم‌گیری در این شرایط که ما ریسک‌های متفاوت سیستماتیک و غیرسیستماتیک داریم کار سختی است، باید به ازای هر تصمیم به ‌هزار نفر پاسخگو باشی و این جرات تصمیم‌گیری را می‌گیرد و کار را سخت می‌کند.  من همیشه احساس می‌کنم بازار خیلی تنهاست. هیچ‌کس خارج از بازار سهام به بازار سهام اهمیت لازم را نمی‌دهد.  همواره نگاه برخی به بازار سرمایه نگاه ابزاری بوده‌است و کسی این بازار را هم‌‌‌‌‌تراز با بازار پول نمی‌‌‌‌‌بیند. برای بخشی از این موضوع به افراد حق می‌‌‌‌‌دهم چون به هر حال بازار پول دارای سبقه بیش از ۱۰۰ سال ‌بوده و عملا قدرت زیادی دارد و همچنین دارایی زیادی در آن وجود دارد اما باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم. ما یا می‌‌‌‌‌خواهیم بازار سرمایه به‌عنوان بال دوم اقتصاد رشد کند یا می‌‌‌‌‌خواهیم با تک‌‌‌‌‌ بال بازار پول پیش برویم. یک بال اقتصاد، بازار پول است که قوی شده اما بازار سرمایه ضعیف مانده اما این دو باید همگام و هماهنگ پیش بروند و حتی سرعت این دو بال نمی‌تواند متفاوت باشد چون این پرنده نمی‌تواند پرواز‌‌‌‌‌کند.

یکی از انتقاداتی که در این میان از سوی کارشناسان و فعالان زیادی مطرح می‌شود مربوط به‌عملکرد مسوولان داخل بازار است، درحالی‌که شما معتقدید تصمیم‌گیری در این شرایط سخت است آیا در داخل بازار اراده‌‌‌‌‌ای برای بهبودبخشی به اوضاع وجود دارد؟

آ

کار کردن در این اقتصاد سخت است و من معتقدم که اکثر متولیان بازار دلسوزند. انتقادکردن آسان است اما با کوبیدن مسوولان بازار سرمایه به‌تدریج دیگر هیچ فردی قبول مسوولیت نمی‌کند و این در حالی است که برخی از مسائل بازار واقعا خارج از حیطه قدرت بوده یا اصولا تا به حال تجربه نشده‌است. برای مثال در ابتدای سال‌۹۰ فردی در یک کار‌گزاری اعتباری سهم خرید و در کار‌گزاری دیگری با تغییر ناظر همان سهام را فروخت و در آن سال ‌چندین کار‌گزاری را دچار مشکل کرد و تازه بعد از آن ما قانون گذاشتیم که نمی‌شود وقتی بدهی داری معامله کنی و باید سهم را فریز کرد. مساله خیلی ساده است اما نمی‌‌‌‌‌توان همه‌چیز را پیش‌بینی کرد. این یک مثال ساده از سال‌ها پیش است. به فکر کسی نرسیده بود وقتی در این کار‌گزاری بدهی داری و اعتباری سهام خریدی، قاعدتا نباید در کار‌گزاری دیگری بفروشی. هیچکس به ذهنش نرسید‌ و وقتی مساله بحرانی شد و افراد گرفتار شدند این قانون را گذاشتند و مساله این است که در این میان نمی‌توان گفت کسی مقصر است.

یکی از مشکلات همیشگی بازار سهام که پای ثابت بسته‌‌‌‌‌ها و مصوبات حمایتی هم هست نرخ سود بهره بانکی است، اما آیا این موضوع اصلا قابل‌حل است؟

نقدینگی ما در آخر شهریور ۵۵۹۵‌هزار همت بوده‌است و نسبت به ابتدای سال‌۳۷‌درصد رشد داشته، همچنین پایه‌پولی ۳۳‌درصد رشد کرده است. افزایش نقدینگی یعنی پول پرقدرت دست مردم است. وقتی نقدینگی افزایش پیدا می‌کند قیمت کالا‌ها بالا می‌رود، قیمت دلار افزایش پیدا می‌کند و در نهایت تورم ایجاد می‌شود، پس ما تورم داریم و می‌‌‌‌‌خواهیم در این شرایط سیاست انقباضی به‌کار ببریم و بایدپول را مثلا با ابزار نرخ بهره نگه داریم. خیلی روش خوبی است اما کوتاه‌مدت است، در ایالات‌متحده نیز نرخ بهره را بالا می‌برند تا بتوانند تورم را کنترل کنند. ما هم همین این کار را انجام می‌دهیم اما چون شرایط تورمی ما همواره در طول سال‌ها ادامه دارد و یکجا جلوی رشد تصاعدی نقدینگی گرفته نمی‌شود، از طرفی هم تحریم وجود دارد و البته مسائل دیگری که باعث می‌شود در نهایت نمی‌توانیم نقدینگی را کنترل کنیم، بنابراین همیشه مساله نرخ سود را داریم و نرخ سود ما عملا فاصله خیلی زیادی با نرخ تورم دارد.

میانگین تورم ۴۸‌درصد اعلام‌شده و بانک‌ها تا بیش از ۲۴‌درصد سود می‌دهند. سایر بازارها در یک‌سال گذشته رشد زیادی نداشتند، بازار ارز دیجیتال که با افت چشمگیر روبه‌رو بوده، بازدهی بازار مسکن از همه بالاتر بوده اما نقدشوندگی در آن کم بوده‌است، بازار طلا هم چندان جذاب نبوده است و بازار دلار هم سال‌گذشته حدود ۲۰‌درصد بازده داشته، گرچه این روزها با افزایش همراه شده‌است، در این شرایط طبیعتا نقدینگی سمت بانک‌ها و ابزارهای درآمد ثابت می‌رود و وقتی می‌خواهد سیاست انقباضی داشته باشد مجبور است این فاصله را نگه دارد؛ حتی اگر نرخ بهره بالاتر برود، چون اگر نتواند این نقدینگی را بگیرد وارد بخش‌های غیرمولد مانند بازار ارز می‌شود و مخرب است، اما بهترین جا کجاست؟ طبیعتا بورس، اما بورس در سایر موارد مشکل داشته و توان جذب نقدینگی ندارد. تجربه بدی به واسطه نزول سال‌۱۳۹۹ وجود دارد و نمی‌‌‌‌‌توان نقدینگی مردمی که از بورس تجربه خوبی نداشتند را به‌راحتی به بورس برگرداند و موضوع اعتماد‌سازی زمانبر است.

منبع: دنیای اقتصاد

نمایش بیشتر

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا