از توانگری بیش از حد انتظار نداشته باشیم. همه ضعفها و مشکلاتمان را با توانگری حل نکنیم. ما بیش از حد بر توانگری تاکید کردهایم./ . توانگری در انتها به ما یک عدد میدهد که به هیچ دردی نمیخورد مگر اینکه آن عدد را تحلیل کنیم. ما باید از آن عدد فهم و درک داشته باشیم و آن را تحلیل کنیم ./ اطلاعرسانی سطح توانگری شرکتها در سایت، توسط بیمه مرکزی نمیتواند جنبه تبلیغی داشته باشد اما به عنوان ابزار تبلیغ استفاده میشود.
به گزارش اقتصادناب از ریسک نیوز؛بیش از هفت سال از تصویب و اجرای آیین نامه توانگری گذشت، در این مدت اگرچه به باور بسیاری پیاده سازی آیین نامه ۶۹ نقطه قوتی در صنعت بیمه محسوب میشود اما در عین حال اجرای این آیین نامه،انتقادات زیادی را به همراه داشته است.
به باور بسیاری از کارشناسان صنعت بیمه در حالیکه بنابر مصلحت برخی ریسک ها مانند ریسک عملیاتی و همبستگی در تدوین این آیین نامه دیده نشد و برخی فاکتورها در این آیین نامه لحاظ نگردید چگونه میتوان از این ابزار انتظار داشت که واقعیات شرکتهای بیمه را به تصویر بکشد و از سوی دیگر تصویب و اجرای آیین نامه ۶۹ تمرکز صنعت بیمه بر توانگری مالی شرکتها را در حد و اندازه رتبه بندی افزایش داد در حالیکه سنجش توانگری مالی فقط یک شاخص از دهها فاکتور رتبه بندی است و باید در کنار شاخصهای دیگر سنجیده شود.
تمرکز بیمه گران بر شاخص توانگری مالی تا جائی پیش رفت که از این اعداد برای تبلیغات بهره میبرند اعدادی که نمیتواند ابزار منصفانهای برای انتخاب بیمهگزار باشد و چه بسا گمراه کننده خواهد بود، اعدادی که صرفا در دست بیمه گران به عنوان ابزار تبلیغی جابجا میشود و هیچ خبری از تحلیل و کاووش این اعداد نیست.
به نظر میرسد، فصل تغییر فرا رسیده و چه بسا تاخیر در تغییر دیگر جایز نیست.
به دلیل ضرورت تغییر و کوچ صنعت بیمه از تمرکز بر شاخص توانگری به مدلهای استاندارد و فراگیر دیگر میزگرد مبسوط بیمه داری نوین با حضور سید محمد آسوده مدیر عامل شرکت بیمه اتکائی ایرانیان، غلامعلی جهانگیری معاونت اتکائی و عضو هیات عامل بیمه مرکزی، مفید امینی معاونت نظارت و عضو هیات عامل بیمه مرکزی، سید مجید بختیاری مدیر عامل بیمه رازی، محمود حق وردیلو مدیر کل نظارت مالی بیمه مرکزی، امیر صفری رئیس پژوهشکده بیمه و بهنام شهریار صاحبنظر و کارشناس ارشد بیمه برگزار کردهایم که از پی میآید:
*در ابتدا آقای مفید امینی لطفا گزارشی از هفت سال گذشته ارائه فرمایید.
مفید امینی: از دغدغههای بیمه مرکزی همیشه این بوده که با گذار از نظام تعرفهای چه جایگزینی برای نظارت بر شرکتهای بیمه وجود خواهد داشت؟ این بحث اواخر دهه ۱۳۸۰ در بیمه مرکزی مطرح و پس از آن پروژهای تعریف و نهایتا در اواخر سال ۱۳۹۰ با نام آییننامه نحوه محاسبه و نظارت بر توانگری مالی موسسات بیمه یا آییننامه شماره ۶۹ تدوین، در شورایعالی بیمه تصویب و به شرکتهای بیمه ابلاغ شد.
در ابتدا، بیمه مرکزی توانگری تکتک شرکتهای بیمه را در سال ۱۳۹۰ به صورت آزمایشی محاسبه و جداول اکسل مربوطه را به شرکتهای بیمه ارسال کرد و از آنها خواست تا برای سالهای بعد توانگری خود را محاسبه کنند؛ چرا که در ماده ۶ آییننامه هم قید شده ، شرکتهای بیمه باید توانگری خود را محاسبه و پس از تایید حسابرس به بیمه مرکزی ارسال نمایند.
بحث توانگری، به تدریج در شرکتهای بیمه جایگاه خود را پیدا کرد و از سوی رسانهها بهویژه در سالهای اخیر به آن پرداخته شد. بیمه مرکزی به استناد اختیاری که در آییننامه دارد باید توانگری شرکتهای بیمه را تایید کند؛ بنابراین از این اختیار استفاده کرده و تعدیلاتی در توانگری انجام میدهد به نحوی که داراییهای بیکیفیت را از سرمایه موجود خارج و کسری ذخایر فنی و مطالبات مشکوکالوصول را اعمال میکند.
بدینترتیب، با گذشت زمان ، نتایج محاسبات توانگری تبدیل به اعداد قابل اتکاءتری شد. تجدید ارزیابی داراییهای ثابت در توانگری به عنوان کمککننده به افزایش سرمایه موجود، ملاک قرار گرفت؛ چون توانگری، نسبت سرمایه موجود به سرمایه الزامی است.
بیمه مرکزی در مورد داراییهای ثابت و تجدید ارزیابی آنها نقطه نظرات خاص خود را دارد. امروز تجدید ارزیابی داراییهای ثابتی مورد تایید بیمه مرکزی است که مستند به گزارش کارشناسی رسمی دادگستری باشد، اما آییننامه این اختیار را داده است که هر روشی دیگری را بیمه مرکزی صلاح بداند، برای تعیین مازاد ارزش روز داراییهای ثابت نسبت به ارزش دفتری کند.
در پایگاه اطلاعرسانی بیمه مرکزی، توانگری شرکتهای بیمه اطلاعرسانی میشود و بیمهگزاران و سایر ذینفعان شرکتهای بیمه میتوانند برای مشاهده توانگری به پورتال بیمه مرکزی مراجعه کنند.
* آقای مفید امینی لطفا به واکنش شرکتها بپردازید.
مفید امینی: بحث توانگری جایگاه خود را در صنعت بیمه هم در میان شرکتهای بیمه و هم در میان بیمهگزاران به خوبی پیدا کرده است، به گونهای که بیمهگزارانی که میخواهند مناقصه برگزار کنند به توانگری شرکتهای بیمه توجه میکنند. به تعبیر دیگر توانگری به ابزار تبلیغاتی برای شرکتهای بیمه تبدیل شده است. وقتی سطح توانگری شرکتی بالا باشد، بیمهگزاران نیز با خیال آسوده آن شرکت را انتخاب میکنند.
اما اگر بخواهم در مورد واکنشها صحبت کنم، شرکتی همچون بیمه ایران با قدمت بالا و سطح گسترده شبکه فروش و پرتفوی بالا و برند فراگیر، در سطح پایین توانگری قرار دارد؛ ولی یک شرکت تازهتاسیس توانگری بالایی دارد. این نکته بعضا سبب اعتراض و واکنش شرکتهای بیمه میشود. به همین دلیل بیمه مرکزی طی ۳ سال اول فعالیت شرکتهای بیمه، میزان توانگری را اعلام نکرده و صرفا سطح توانگری این شرکتها اطلاعرسانی میکند.
* کنترل و محدود شدن فروش شرکتها با عنوان ترمیم مالی در توانگری مطرح است بهطوریکه شرکتهایی که دارای توانگری پایین هستند باید در میزان فروش محدودیت ایجاد کنند بخصوص در رشتههای زیاندهی مانند ثالث، چندی پیش هم بیمه مرکزی اسامی چند شرکت را اعلام و عنوان کرد که فروش ثالث آنها در دست بررسی قرار دارد، آیا در این زمینه اعتراضاتی صورت گرفته است؟
حقوردیلو: بیمه مرکزی در مورد کنترل فروش تا به امروز این محدودیت را برای هیچ شرکتی اجرا نکرده است؛ بلکه شرکتها را ترغیب می نماید که ترکیب پرتفوی خود را بهینه کرده و همچنین افزایش سرمایه نقدی دهند.
* اما بر افکار عمومی بهویژه رسانهها تاثیر داشته است اینکه چرا شرکتی که توانگری پایینی دارد همچنان اقدام به فروش بیمه ثالث میکند و بیمه مرکزی هم با او برخوردی نمیکند.
مفید امینی: طبق ماده ۵ قانون بیمه ثالث، بیمه ایران ملزم به فروش بیمهنامه ثالث شده است و طبق دستورالعمل اجرایی همین ماده، سایر شرکتهای بیمه برای فروش بیمهنامه ثالث باید شرایطی داشته باشند که از جمله شرایط میتوان به داشتن توانگری سطح ۱ و ۲ اشاره کرد و چنانچه موسسه بیمهای شرایط لازم را نداشته باشد بیمه مرکزی محوز صدور بیمهنامه شخص ثالث را به آن شرکت نخواهد داد. البته بیمهگزاران بزرگ معمولا سراغ شرکتهایی که سطح توانگری پایینی دارند، نمیروند؛ حتی در ارزیابی خود، توانگریِ پایین را به عنوان شاخص منفی در نظر میگیرند.
* آقای آسوده تحلیلتان را در مورد اینکه سطح توانگری چقدر توانسته در فرآیند نظارت بهینه موثر باشد، بفرمایید.
آسوده: در ابتدای سخنانم به نکتهای اشاره کنم؛ اگرچه از زمان صدور اولین رهنمود توانگری (Solvency) در اروپا بیش از ۴۵ سال میگذرد ولی تا قبل از سال ۱۳۷۵ ما درایران هنوز معادل فارسی برای این واژه انتخاب نکرده بودیم. در این ایام بود که به لحاظ کاربرد فراوان این واژه انگلیسی در صنعت بیمه به نظرم آمد که باید برای آن معادل فارسی انتحاب کنیم. با توجه تعریف و مفهوم این واژه، بنده کاربرد واژه «توانگری» را معادل واژه سالوِنسی ((solvency پیشنهاد کردم که مورد موافقت و کاربرد عمومی کارشناسان صنعت بیمه قرار گرفت؛ چون در کلمه «توانگر» معنای مالی و ثروت نیز نهفته است؛ ولی بعدها اصطلاح «توانگری مالی» رایج شد. تمام سعی من بر این بود که کلمه مالی در کنار توانگری قرار نگیرد و کلمه ((solvency را به یک کلمه و نه به دو کلمه تبدیل کنیم. در ادبیات فارسی آمده است که «قناعت توانگر کند مرد را» توانگران یعنی ثروتمندان و به جنبههای مالی نیز بازمیگردد که متاسفانه درنهایت در مصوبه کلمه مالی هم به توانگری اضافه شد.
سابقه مقررات توانگری در اروپا به ۴۰ الی ۵۰ سال پیش بازمیگردد. در ابتدا توانگریِ یک، سپس توانگری دو مطرح و برای هر کدام چند دهه زمان صرف شد. من شخصا از عملکرد توانگری در این دوره هفت ساله راضی هستم؛ چون افق دیدی در اختیار شرکتهای بیمه قرار داد.
در اروپا توانگری دو، سه ستون دارد؛ ستون کمی، ستون کیفی و ستون گزارشگری. توانگری در ایران به بحث کمی و به یک عدد میرسد. بخش دیگری از توانگری، بخش کیفی نام دارد که به موضوعاتی نظیر حاکمیت شرکتی و مدیریت ریسک میپردازد و بیمه مرکزی تا حدی آن را در آییننامههای دیگر مورد توجه قرار داده است؛ البته در جزئیات ایراداتی دارد؛ مثلا آییننامه حاکمیت شرکتی و توانمندیهای مدیران و… معتقدم؛ هر اندازه منبع مالی در اختیار مدیر غیرتوانمند قرار دهید آن را هدر خواهد داد تلفیق این دو سبب میشود تا شرکت تعهداتش را ایفا کند یا خدای ناکرده اگر فسادی در شرکت باشد با وجود آنکه توانگریاش به رقم ۳۰۰ که رقم خوبی است، رسیده؛ ولی به دلیل فساد ممکن است شرکت به یکباره توانگری خود را از دست بدهد.
بخش سوم توانگری دو به الزامات گزارشگری میپردازد که به معنای شفافیت در ارائه اطلاعات است. به مجموع این سه بخش توانگری گویند.
* بنابراین معتقدید در مدت هفت سال رکن اول، نسبتا خوب پیش رفته است؟
آسوده: به نظرم برای یک آییننامه هفتساله خوب است؛ ولی حتما نیاز به اصلاحات دارد. معتقدم ۸۰ سال سابقه صنعت بیمه درایران را که در بخش عمده آن فقط چند شرکت دولتی فعالیت داشتهاند را نمیتوان معادل ۸۰ سال سابقه بیمه در بازارهای توسعه یافته و رقابتی در نظر گرفت.
موضوع خصوصیسازی در کشور از حدود سال ۱۳۶۷ شروع شده و بنده در جلسات اولیه آن که در وزارت امور اقتصادی و دارایی تشکیل میشد شرکت میکردم. از آن زمان تا به امروز ۳۰ سال میگذرد؛ بنابراین در خصوصیسازی سابقه ۳۰ ساله داریم؛ ولی نمیتوان ۳۰ سال سابقه خصوصی ایران را با سابقه خصوصیسازی آلمان مقایسه کرد؛ چون اصلا قابل مقایسه نیستند.
از زمان تاسیس شرکتهای بیمه خصوصی بعد از انقلاب یعنی از سال ۸۲ تا به امروز ۱۵ سال میگذرد من این مدت را تحول بزرگی برای صنعت بیمه میدانم؛ البته بازگشتی است به سال ۱۳۵۲ چون در این سال شرکتهای بیمه خصوصی به سرعت شکل گرفتند بهطوریکه در مقطع انقلاب ۱۲ شرکت بیمه خصوصی داشتیم که ملی شدند.
* آقای جهانگیری نظرتان در مورد کارکرد آییننامه توانگری چیست؟
جهانگیری: بیمه مرکزی در بحث توانگری به درستی تصمیم گرفت و آییننامهای ایجاد کرد تا سطح توانگری شرکتهای بیمه مورد ارزیابی قرار گیرد.
گاهی بعضی از آییننامهها باید با تغییرات روز مانند تغییرات بازار، تحریمها، تلاطمهای ارزی، ورود شرکتهای بیمهای جدید و… هماهنگ باشند در غیر اینصورت قطعا قدرت نفوذ و کارایی که در سال اول داشتند، در سالهای بعد نخواهند داشت.
معتقدم؛ بیمه مرکزی باید توانگری را پختهتر و در سطح دیگری به بازار عرضه کند تا مشکلات مالی شرکتها و مشکلاتی که آقای آسوده به آنها اشاره کردند حل شود؛ چون یک شرکت فقط با مسائل مالی زنده نیست؛ بلکه اهرمهای بسیاری وجود دارد.
به نظرم مدت هفت سال کافی است و میتوانیم روی آن مانور دهیم و عیب و ایراداتمان را اصلاح کنیم.
* به نظرتان چه نکتهای در توانگری پررنگتر است؟
جهانگیری: معتقدم توانگری به بلوغ رسیده و باید به دید یک نوجوان به آن نگریست و دست به دست هم داد و به سطح بالاتری کوچ کرد؛ چون ادامه حیات آن به این شکل سخت خواهد بود.
مفید امینی: در مورد سخنان آقای جهانگیری درخصوص اینکه در توانگری صرفا به شاخص مالی توجه شده است به نکتهای اشاره کنم، به نظرم صرفا به شاخص مالی توجه نشده است؛ اگرچه تعداد شاخصها کم است؛ اما وقتی سطح توانگریِ شرکتی پایین میآید هشداری که بیمه مرکزی به آن شرکت بیمه میدهد این است که ضوابط تعیین حق بیمه رشتههای بیمهای خود را وفق آییننامه شماره ۹۴ که همان ضوابط نرخگذاری حق بیمه است مجددا بررسی و ترکیب پرتفوی خود را بهینه کرده یا سهم نگهداری خود را کاهش دهد.
* آقای صفری، لطفا گزارشی از بازخورد شرکتها درباره توانگری ارائه کنید.
صفری: در پژوهشکده بیمه آسیبها را رصد کردیم و از مجریان ناظر طرح خواستیم تا اشکالات را اعلام کنند و آنها نیز به صورت مکتوب به ما اعلام کردند. از مجریان شرکتها خواستیم تا اشکالات را بیان کنند و سندیکا نیز از زاویه دید خود به اشکالاتی اشاره کرد و افراد دانشگاهی نیز از نگاه خود به مدل ایراد گرفتند؛ بنابراین همه ایرادها روشن و معلوم شدند. اما من و آقای دکتر شهریار و کسانی که در طراحی این کار نقش داشتند بهتر از خیلیها به اشکالات و آسیبهای توانگری واقفیم.
* حاصل پژوهش هفت ساله شما چیست؟
صفری: این مدل توانگری ایراداتی دارد؛ ولی اشکالاتی هستند که طراحان از ابتدا آنها را میدیدند؛ مثلا ریسک عملیاتی را داخل آن قرار ندادیم درحالیکه میدانستیم باید داخل آن باشد یا میدانستیم باید همبستگی میان ریسکها یا ریسکهای دیگری همچون ریسک تورم، ریسک نرخ بهره، ریسک ارزی و… را در نظر بگیریم؛ ولی در نظر نگرفتیم؛ چون دیتای لازم برای اندازهگیری این ریسکها را در اختیار نداشتیم؛ بنابراین در مدل فعلی ریسک عملیاتی و ریسک ارزی را صفر در نظر گرفتیم. ما میتوانستیم ریسکها را به لحاظ مدلی و مدلسازی داخل آن قرار دهیم؛ ولی قابلیت اجرا نداشت.
* آقای بختیاری، لطفا از زاویه دید شرکتها به این ماجرا بپردازید.
بختیاری: اینکه توانگری وجود داشته باشد و بر مبنای قواعد و استانداردهای جهانی کار کنیم خوب است. اساسا معتقدم برای اینکه رفتارها و کیفیت را افزون کنیم باید از مدلهای اثباتشده در دنیا استفاده کنیم منتها باید در نظر گرفت که چه مدلی برای چه اقتصادی مناسب است. اما اگر به آسیبشناسی آییننامه توانگری بخواهم اشاره کنم باید بگویم، ما در کشوری زندگی میکنیم که تورم در آن افسارگسیخته است از سویی ابزارهای مناسبی برای رتبهبندی مشتریانمان در اختیار نداریم؛ اگر شرکتهای بیمه را یک طرف قرار دهید متوجه میشوید که درصد مطالبات از حقوق صاحبان سهام، بسیار بالاتر و چیزی حدود چهار برابر است.
پس مکانیزم و شرایطی وجود ندارد تا رتبهبندی اعتباری مشتریان یا کیفیت بدهکاران را در اختیار داشته باشیم و این چالش سبب افزایش بدهکاران حق بیمه شده است؛ از طرفی در هیچ کجای دنیا از شرکتهای بیمه عوارض دریافت نمیکنند. در این راستا، همه این عوامل سبب میشود که این مدل در درون شرکتهای ایرانی نتایج منصفانهای نداشته باشد.
اصل این کار خوب است؛ ولی بیزینس و کسبوکار نمیتواند با آن همراه شود زیرا این مدل چندان با دنیای واقعی مطابقت ندارد؛ چون دنیای واقعی، دنیای آزمایش نیست؛ بنابراین معتقدم آنچه پیاده میشود نتایج منصفانهای ندارد.
شهریار: واقعیت این است که توانگری قرار نیست همه مشکلات ما را حل کند. مفهوم توانگری مالی به این موضوع بازمیگردد که آیا شرکت بیمه یا بیمهگر با ریسکهایی که پذیرفته است توانایی ایفای تعهداتش را دارد یا ندارد؟ در این بخش به اندازه شرکتها کاری ندارد فقط در مورد اینکه میتواند تعهداتش را برآورده کند یا نکند صحبت میکند.
وقتی شرکت بیمه قادر نیست براساس ریسکهایی که پذیرفته تعهداتش را ایفا کند نسبت توانگری مالی، سینگال هشداردهنده ارسال میکند. ممکن است از نظر بعضی توانگریِ یک شرکت منفی باشد؛ ولی از نظر حسابداری آن شرکت ورشکسته نباشد؛ در این صورت توانگری، سینگال هشداردهندهای به ناظر ارسال میکند که نشان میدهد، به مجرد اینکه یک ریسک سیستمی یا حادثه فاجعهآمیز اتفاق بیفتد اولین شرکتی که ورشکسته میشود شرکتی است که نسبت توانگریِ مالی منفی داشته یا نسبت توانگری مالی آن زیر سطوح پایین کنترل توانگری مثلا ۷۰ یا ۱۰۰ درصد قرار دارد. این به معنای رتبهبندی شرکتهای بیمه نیست. رتبهبندی توسط موسسات رتبهبندی انجام میشود و معیارهای خاص خود را دارد؛ البته یکی از معیارهای رتبهبندی توانگری است. از معیارهای دیگر رتبهبندی بیزینس پروفایل (صورت وضعیت بازار) و صورت وضعیت مالی است. بنابراین باید صراحتا بگویم که توانگری مالی مفهوم رتبهبندی را ندارد ضمن اینکه باید به این نکته توجه داشت که قرار نیست توانگری همه مشکلات را مرتفع کند.
* آقای دکتر صفری بیان کردند که در تدوین توانگری میدانستیم بعضی از ریسکها در آن اجرا نشدند؛ چون امکان اجرای آنها نبود. لطفا کمی در اینباره توضیح دهید.
شهریار: این مدل حاصل هشت سال مطالعه اینجانب بوده است که در سال ۱۳۸۹ به همراه آقای دکتر صفری روی آن کار کردیم. باید بگویم این مدل، ریسکها و مولفههایی همچون همبستگی یا ریسک عملیاتی را در خود داشت، اما به مصلحت شرکتها و صنعت بیمه حذف شدند.
* آیا توانگری با منطق در صنعت بیمه جا افتاد یا به زور به آن خورانده شد؟ به طور مثال آقای بختیاری به بحث تورم در ایران و تاثیر ان بر عملکرد شرکتهای بیمه اشاره کردند.
شهریار: مدلی ابتدایی نصف مشکلاتی که دوستان بیان کردند، داشت؛ مثلا ریسک تورمی برای اوراق مشارکت در جلسات متعدد با خبرگان و با توجه به شرایط اقتصادی و صنعت بیمه ایران حذف شد و با توجه به شرایط شرکتهای بیمه و نظر بیمه مرکزی به عنوان نهاد ناظر و شیوه اجرایی شدن آن بومیسازی صورت گرفت؛ بنابراین مدل ارائه شده در ابتدا بالاتر از آییننامه توانگری بود منتها در آن زمان با توجه به مسائل کارشناسی حرفهای و نه آکادمیک، حذفیاتی در آن صورت گرفت؛ البته باید بگویم که در بخش کارشناسی دو بحث وجود دارد؛ یکی کارشناسی صرف علمی و دیگری کارشناسی حرفهای ما میتوانستیم بهترین مدلها را با نقایصی بومیسازی کنیم؛ اما قابل اجرا نبود.
* آقای حقوردیلو لطفا این حوزه را آسیبشناسی کنید.
حقوردیلو: در ماده پنج آییننامه شماره ۶۹ آمده است که بیمه مرکزی هر دو سال یک بار ضرایب ریسک را بازنگری کند. در این مورد دو بحث وجود دارد بحث اول بازنگری کلی آییننامه است که مطالعات تطبیقی آن در پژوهشکده توسط آقای دکتر شهریار انجام شد؛ حتی متولی بازنگری آن نیز ایشان بودند و گزارش آن در سایت پژوهشکده موجود است. بحث دیگر تغییر ضرایب ریسک توسط بیمه مرکزی است. امروز بحث تغییر ضرایب به صورت جدی در بیمه مرکزی مطرح است و کارهای کارشناسی آن صورت گرفته و ضرایب جدید ریسک توسط پژوهشکده بیمه استخراج شده است و توانگری سال مالی ۱۳۹۶ توسط بیمه مرکزی با ضرایب ریسک جدید محاسبه شده و پس از مقایسه با با توانگری محاسبه شده طبق ضرایب آییننامه ۶۹، گزارش آن در اختیار هیات محترم عامل قرار گرفته تا در صورت صلاحدید، درخصوص اصلاح ضرایب ریسک تصمیم مقتضی اتخاذ شود.
* اما انتقادی که کارشناسان دارند این است که چرا بازنگری دو سال یک بار رعایت نشده است؟
حقوردیلو: تیم پژوهشکده بیمه زحمت بسیاری کشیدند و مطالعاتشان را انجام دادند و ضرایب را بهروزرسانی کردند و ما نیز در مقاطع مختلف براساس ضرایب جدید، توانگری را محاسبه و نتایج حاصله را به هیات محترم عاملِ وقت بیمه مرکزی گزارش دادیم که تاکنون، از نظر کارشناسیِ حرفهای، بیمه مرکزی به این جمعبندی نرسیده که این ضرایب ریسک تغییر کند و نگاه این بود که این الزام، الزام تکلیفی صددرصدی نیست. همانطور که آقای دکتر شهریار اشاره فرمودند دو نوع کارشناسی وجود دارد؛ کارشناسی علمی صرف و دیگری کارشناسی حرفهای که دومی با مدنظر قرار دادن شرایط و مقتضیات صنعت بیمه، بررسیها را صورت داده و درنهایت اتخاذ تصمیم میکند.
شهریار: اما طبق آییننامه این الزام قید شده است.
صفری: بله الزام وجود دارد.
حق وردیلو: بههرحال در دوره معاونت فعلی نظارت بازبینی ضرایب ریسک مجددا در دستور کار قرار گرفته و همانطور که اشاره شد، توانگری شرکتها با ضرایب جدید محاسبه شده و جهت اتخاذ تصمیم در دستور کار هیات محترم عامل بیمه مرکزی قرار دارد.
* آقای مفید امینی نقطهنظرات متفاوت را شنیدید، لطفا توضیحات کلی در این موارد بفرمایید.
مفید امینی: معتقدم باید توانگری تقویت و نقاط ضعف آن مرتفع شود؛ مثلا دوستان اشاره کردند که ریسک عملیاتی در آن دیده نشده است یا در میان ریسکهای موثر بر سرمایه الزامی، بیشترین اثر را ریسک بیمهگری دارد و از توانگری به عنوان تنها شاخص در مقایسه شرکتها استفاده میشود.
به علاوه، از چالشهای موجود در نحوه محاسبه فعلی نیز میتوان به این موضوع که تجدید ارزیابی داراییها در حال حاضر با توجه به تورم فعلی بخش مسکن، نقاط ضعف شرکتهایی که سطح توانگریشان پایین است را پوشش میدهد و سطح توانگری آنها را بالا میبرد، اشاره کرد، درحالیکه افزایش قیمت داراییها عملا موجب افزایش سرمایه موجود و توان پذیرش ریسک شرکتها نمیشود؛ یعنی توانگری شرکتها بصورت واقعی بالا نرفته است. این نقاط ضعف باید با کمک و همفکری نهاد نظارتی و پژوهشکده بیمه که پایه توانگری را بنا نهادند، مرتفع شود.
همچنین برخی شرکتهای بیمه هرسال اقدام به تجدید ارزیابی داراییهای ثابت میکنند. لازم به ذکر است هر مبلغی که شرکتها بابت تجدید ارزیابی در توانگری اعمال کرده باشند مورد پذیرش بیمه مرکزی قرار نمیگیرد. ضروری است، در آینده برای گزارشهای کارشناسی رسمی دادگستری درخصوص تجدید ارزیابی داراییهای ثابت چارچوب دقیقتری تعیین شود.
* آقای آسوده بفرمایید با وجود این تجربه هفت ساله امروز باید چه کنیم؟
آسوده: نکته اول اینکه این آییننامه مستلزم بازنگری است و موارد متعددی وجود دارد که باید در آن اصلاح شود و ضرایب ریسک آن به روز شود. نکته دوم اینکه به نظر من اگر این شاخص مرتب در بازار تبلیغ و به تنها عامل تصمیمگیری بیمهگزار تبدیل شود، میتواند شاخص گمراهکنندهای باشد؛ مثلا یک شرکت کوچک چه میزان سرمایه نیاز دارد تا ضریبش از ۱۳۱ به ۱۳۲ برسد؟ یا یک شرکت بزرگ مانند بیمه ایران چقدر سرمایه جدید میخواهد تا ضریبش یک واحد افزایش یابد؟ طبعا میزان سرمایه مورد نیاز آنها یکی نیست؛ چون این دو شرکت در یک کلاس نیستند. توانگری یک شرکت کوچک ممکن است ۲۰۰ باشد؛ ولی نتواند پاسخ ریسکهای بزرگ مثلا ریسکهای نفت و انرژی را بدهد. مقیاس، بسیار مهم است باید وزن را در توانگری دخالت دهیم. توانگری مانند کنکور نیست که همه در مقابل سوالات مشابه قرار گیرند و به رتبهای دست یابند. توانگری در شرکتهای مختلف پاسخ مختلفی دارد.
توانگری یک شاخص فنی است و تبلیغاتی که به وسیله آن برای شرکتها انجام میشود میتواند کاملا گمراهکننده باشد. مثلا تبلیغ میشود که یک شرکت بیمه رتبه یک توانگری را دارد. چون اساسا شرکتی میتواند ریسکهای خود را اضافه کند که از سطح یک توانگری برخوردار باشد.
فرمول توانگری چیست؟ سرمایه موجود تقسیم بر سرمایهای که بایدداشته باشد تا پاسخگوی ریسکهای فعلی خود باشد؛ اگر این سرمایه زیر یک باشد؛ یعنی سرمایه کافی برای نوشتن ریسکهای جدید وجود ندارد.
ایرادی که در این آییننامه از ابتدا وجود داشت اینکه باید ضرایب را به گونهای در نظر میگرفتیم که متوسط بازار به ۱۵۰ برسد. عدد ۱۰۰ در توانگری نقطه توقف است. عدد ۱۰۰ جایی است که میگوییم سرمایهای که دارد با سرمایهای که برای ریسکهای نوشته شده قبلی باید وجود داشته باشد برابر است.
انتقادی به بیمه مرکزی از سمت مجری دارم و آن اینکه نظارتها باید کلی باشند و الزامات مالی و کیفیت مدیریت و گزارشگری را در نظر بگیرید؛ ولی بعضا دیده میشود در آییننامهها به جزئیات پرداخته میشود. به نظر بنده تعداد آییننامههای نظارتی باید محدود باشد و اگر آییننامهای را اضافه میکنیم حتما یک یا دو آییننامه مربوط به نظامهای نظارتی گذشته را حذف کنیم
* آقای جهانگیری، لطفا از زاویه دید خود به این مبحث بپردازید.
جهانگیری: شکی نیست به آییننامه ۶۹ ایرادهایی وارد است و از طرفی باید تاکید کنم که بیتردید به این آییننامه نیاز داریم. در دورهای اتومبیل تولید نمیکردیم؛ ولی عزم جدی ایجاد شد تا خودروی ملی داشته باشیم؛ بنابراین پیکان تولید شد. پیکان اتومبیل خوبی بود؛ چون از وابستگی خارج شدیم. بعد از تولید پیکان، تغییراتی در آن ایجاد کردیم؛ مثلا پیکان جوانان تولید کردیم، چراغهایش را تغییر دادیم، سقف آن را تغییر دادیم و… اینها خوب است؛ ولی آیا نباید تغییر میکردیم؟ از معضلات صنعت خودرو این است که نمیتواند تغییر کند با توجه به این مثال عینی باید بگویم زمان تغییر فرا رسیده است.
من شخصا به آییننامه ۶۹ دید مثبتی دارم و معتقدم؛ امروز زمان تغییر است. همه میدانیم شرکت بیمه صرفا با سرمایه و ذخایر مالی ماندگار نیست. نمیتوان با دو عدد شرکتی را قوی و شرکتی را ضعیف بنامیم. بیمه مرکزی، صنعت بیمه و سندیکا باید یک عزم جدی داشته باشند و از این مرحله عبور کنند.
* آقای صفری نظر شما چیست؟
صفری: نکته اول اینکه مدل و مفهوم توانگری، مدل و مفهوم ثابتی نیست؛ بلکه متغیر است؛ یعنی هم مفهوم و هم مدل چه در دنیا و چه در کشور ما تغییر میکند؛ بنابراین نباید دنبال بهترین مدل بود؛ چون ممکن است مدلی پیدا کنیم که برای شرایط حاضر بهترین مدل باشد؛ ولی چهار روز دیگر بهترین مدل نباشد.
نکته دوم، اجرای موثر توانگری، نیازمند پیششرایطی است که اگر برقرار نباشد انتظار از توانگری بیهوده است تا زمانی که نظام دادهها درست نباشد توانگری درست کار نمیکند؛ همچنین اگر ضمانت اجرای توانگری، ضمانت اجرای محکمی نباشد سیستم توانگری درست کار نمیکند.
نکته سوم، از توانگری بیش از حد انتظار نداشته باشیم. همه ضعفها و مشکلاتمان را با توانگری حل نکنیم. ما بیش از حد بر توانگری تاکید کردهایم. یک سری از اشکالات باید در جای دیگر و با ابزار خود حل شوند؛ مثلا دیتاها در توانگری درست هستند و به اندازه کافی ذخیرهگیری شده است و سیستم کنترل داخلی شرکت نیز درست کار میکند؛ اگر هر کدام نقص داشته باشند سیستم توانگری بیفایده و بیهوده و شبیه به تظاهر است؛ بنابراین فرض ما در توانگری بر کفایت ذخایر است و نمیتوان مساله ذخایر را با توانگری حل کرد.
* در بحث محاسبه توانگری چقدر کفایت ذخایر دخیل است؟
صفری: هر کدام آییننامه، مدل و سیستم خود را دارند. فرض بر این است که شرکت به اندازه کافی ذخایر دارد و قیمتها درست هستند.
نکته چهارم، اشکال اصلی از مدل و آییننامه توانگری نیست. اشکال اصلی از زاویه دید من، هدف از بهکارگیری توانگری و نحوه تحلیل توانگری و به ویژه نحوه استفاده از توانگری است. اینها بیشتر اشکال دارند تا خود توانگری چون توانگری یک مدل است که ما میتوانیم آن را در پژوهشکده درست کنیم؛ اما درست کردن نگاهها و اینکه مفهوم توانگری چیست و چگونه از آن استفاده میشود و چگونه تحلیل میشود و چگونه به کار گرفته میشود کار بزرگتری است که خیلیها باید کمک کنند تا انجام شود.
* تمرکز بیش از حد صنعت بیمه روی این مدل مشکلزا شده است؟
صفری: دردسرهایی وجود دارد. توانگری در انتها به ما یک عدد میدهد که به هیچ دردی نمیخورد مگر اینکه آن عدد را تحلیل کنیم. ما باید از آن عدد فهم و درک داشته باشیم و آن را تحلیل کنیم و وارد جزئیات شویم؛ درحالیکه شرکتهایی که عدد توانگری خوبی دارند از آن برای تبلیغ استفاده میکنند و شرکتهایی که عدد توانگریشان ضعیف است به سیستم ایراد میگیرند؛ درحالیکه سوال این است که آیا مقدار توانگری بالا به صورت مدیریت شده، بر اثر کنترل مدیر شرکت حاصل شده است یا اینکه این مقدار، خارج از کنترل مدیران شرکت به صورت تصادفی شکل گرفته است؟ مدیران شرکت باید توانگری خود را کنترل و مدیریت کنند.
* ولی بیمهگزارها روی این عدد حساب میکنند.
صفری: این عدد به صورت تصادفی به دست آمده البته منظور من از تصادفی بودن این است که عدد توانگری به صورت مدیریتنشده حاصل شده است. ما مدیریت توانگری نداریم؛ به تعبیر دیگر نقطه ضعف اصلی ما به غیر از عدد، مدل یا آییننامه، عدم مدیریت توانگری است. ما مرتب از توانگری و عددی که جابهجا میشود صحبت میکنیم؛ این درحالی است که شرکت باید توانگری خود را کنترل و مدیریت کند.
نکته پنجم، تحلیل جزئیات توانگری است. عدد توانگری یک شاخص است؛ ولی جزئیات ریسک شرکت و مخرج کسر مهم است که شرکت بداند ریسکهایش چقدر است و آن ریسکها را تحلیل، ارزیابی، مدیریت و کنترل کند.
نکته ششم اینکه درک و استفاده صحیح از مفهوم توانگری مالی بسیار مهمتر از عدد، شاخص و آییننامه است؛ یعنی شرکت بیمه باید از آن به درستی استفاده کرده و آن را تحلیل کند.
بختیاری: توانگری خوب است؛ ولی واقعیت این است که توانگری در دل بازار، چه شرکتی که از آن برای تبلیغ استفاده میکند و چه بیمهگزاری که در استعلام، آن را مد نظر قرار میدهد به منزله رتبهبندی در نظر گرفته میشود. به نظرم ایراد و اشکال در نحوه استفاده از توانگری است. همانطور که دوستان فرمودند این آییننامه ایرادهایی دارد و طراحان آن نیز بیان کردند که از روز اول ایرادها را میدانستیم؛ ولی به مصلحت مجبور به حذف بخشی از آن بودیم؛ بنابراین این مدل در بازار ایران به بلوغ مناسبی نرسیده است.
معتقدم این شاخص نباید به غیرمتخصص ارائه شود و پیشنهادم این است که بیمه مرکزی توانگری شرکتها را روی سایت اعلام نکند؛ چون برای مشخص شدن بیماری یک نفر فقط به یک فاکتور توجه نمیشود؛ بلکه چند فاکتور با هم مدنظر قرار میگیرد یا اگر سطح توانگری شرکتها روی سایت اطلاعرسانی میشود در کنار آن توضیحات تکمیلی نیز قرار گیرد. بسیاری از بیمهگزاران تفاوت میان نسبت و سطح را نمیدانند؛ مثلا سطح توانگری شرکتی ۶۸ و شرکت دیگری ۷۲ است بیمهگزاران فقط به تفاوت این دو توجه میکنند درحالیکه باید فاکتورهای دیگری را هم مدنظر داشت.
معتقدم اطلاعرسانی سطح توانگری شرکتها در سایت، توسط بیمه مرکزی نمیتواند جنبه تبلیغی داشته باشد اما به عنوان ابزار تبلیغ استفاده میشود. بعضی از شرکتهای نوپا رتبه یک توانگری را دارند؛ این نشاندهنده هنر مدیر آن شرکت نیست یا بعضی از شرکتها توانگری ۲۵۰ دارند این شرکتها مانند تریلی ۱۸ چرخ هستند که دو پاکت سیمان در بار خود دارند. این در حالی است که بازار گرفتار چالشهایی است و حتی در سطح بیمهگزار نیز با بعضی رفتارهای غیرحرفهای مواجه هستیم؛ مثلا بیمهگزار، شرکت بیمهای را به دلیل آنکه سطح توانگریاش دو یا سه است انتخاب نمیکند و برای آنکه نفس شرکت را ببرد و تیر خلاص را بزند استعلام میگیرد و این استعلام به شرط مناقصه تبدیل میشود که منصفانه نیست. راه درست، ارائه آن به متخصص است. معتقدم باید در کنار اعلام سطح توانگری، نکات دیگری نیز بیان شود.
اگر آن مدل این دغدغه را ایجاد میکند که شرکتی قدرت ایفای تعهدات در آینده را ندارد این موضوع به هیاتمدیره اعلام شود؛ به تعبیر دیگر اگر شما به استناد آییننامه ۹۰ به عنوان مدیر انتخاب شدید و در حاکمیت شرکت قرار دارید حواستان باشد که در اتوبوسی با ظرفیت ۴۸ نفر ۶۰ نفر سوار نکنید.
* آقای شهریار، لطفا سمتوسوی بازنگری را به طور مشخص بیان کنید.
شهریار: ما در مسیری حرکت میکنیم که تقریبا میتوان گفت همه دنیا در این مسیر حرکت کردهاند و قصدمان این است که از دولتی بودن به خصوصی شدن حرکت کنیم. در تمام دنیا به فراخور این حرکت، مدلها را بازنگری کردهاند. در اروپا تعداد پنج گزارش تخصصی QIS تنها برای توانگری II وجود دارد و به همین ترتیب در حال اصلاح شدن است و پیش میرود. جالب است که شرایط اقتصادی، زلزله، سیل، طوفان و بازارهای مالی بر ریسکها و تکامل، شرایط آنها و نظام نظارت بر توانگری تاثیر دارند؛ مثلا در سال ۲۰۰۵ نسبت RBC شرکت AIG، در حدود ۴۷۰ درصد بود؛ ولی در سال ۲۰۰۷ این شرکت در آستانه ورشکستگی و سقوط قرار گرفت و اوباما بزرگترین تصمیم مدیریتی نیم قرن اخیر را گرفت و هفت میلیارد دلار در یک قسمت و شش میلیارد دلار را در قسمت دوم به اقتصاد آمریکا تزریق کرد و چهار میلیارد دلار از کل این پول را به AIGداد تا این شرکت پابرجا بماند؛ چون اگر این شرکت کاملا سقوط مینمود و اعلام ورشکستگی میکرد بسیاری از بانکها نیز ورشکسته میشدند.
من این مثال را زدم تا بگویم یا ما میخواهیم این صنعتِ ترجمهشده را در مسیر خود پیش ببریم یا نمیخواهیم؛ اگر میخواهیم پیش ببریم باید روی سیستم نظارتی موجود در دنیا تمرکز کنیم که هسته آن در IAIS یا انجمن ناظران بینالمللی بیمه (بالاترین مرجع نظارتی بیمه) است. بیمه مرکزی و پژوهشکده نیز در هفت سال گذشته همه تلاش خود را به کار برده و طرحهای خوبی ارائه کردهاند تا به آن سمت حرکت کنند. اصول اساسی در IAIS وجود دارد که به آن ICPمیگویند. ICPها مانند زنجیر به یکدیگر متصل و مکمل یکدیگرند. ICPهای ابتدایی پیششرطها را بیان میکنند. درICPهای بالاتر حاکمیت بنگاه مطرح میشود و جلوتر که میآید به ICP کنترلهای داخلی (ICP8) و بعد از آن ICP شماره ۱۵ مربوط به سرمایهگذاری شرکتهای بیمه را بیان میکند و درICP ۱۶ مدیریت سازمانی و بعد از آن در ICP17 به کفایت سرمایه و در ICP19 به هدایت بازار میپردازد.
نمیتوان به دلیل مشکلات یک یا دو شرکت یا ناهمگنی میان شرکتها صورت مساله را پاک کرد. صورت مساله باید تکمیل شود. چرا آییننامه مدیریت ریسک بنگاه منحصرا و جدا از آییننامه حاکمیت شرکتی ارائه نمیشود؟ درحالیکه پیشنویس آن توسط پژوهشکده بیمه تهیه شده است. سهامداران از شرکت بیمه سود میخواهند؛ و بیمه مرکزی اعلام میکند که ضریبنفوذ پایین است؛ اما سهامدار پول آورده و سود میخواهد و به این ترتیب شرکت بیمه سعی میکند سهم بازار خود را بالا ببرد؛ به این ترتیب به دلیل اشباع صنعت بیمه و تاخیر در رشد، آن شرکت دچار انتخاب ریسک نامطلوب و بد (Adverse Selection) میشود. بدین منظور یا مجبور است وارد رشتههایی شود که ریسک بالایی دارند و در هر رشته بیمه، به دلیل اشباع بازار و رقابت شدید اقدام به جذب بیمهنامههای پرریسک کند. در نتیجه نسبت توانگری شرکت بیمه افت میکند؛ چون سرمایه ثابت است اما ریسک در حال افزایش؛ بعد از آن شرکت بیمه با اجبار نهاد ناظر به دنبال افزایش سرمایه خواهد بود تا بتواند نسبت توانگری مالی خود را افزایش دهد. از طرفی سهامدار نیز سودی حداقل به اندازه نرخ سود بانکی میخواهد. به این شکل قصه از ابتدا به صورت یک دور باطل تعریف میشود؛ اما مشکلی وجود دارد و آن اینکه فقط صورت کسر نسبت توانگری یعنی سرمایه موجود دیده میشود، حال آن که مخرج کسر که آقای دکتر صفری بیان کردند، کجاست؟ چرا سیستمهای مدیریت ریسک یا کنترلهای داخلی در شرکتهای بیمه، به درستی و با جدیت ایجاد نمیشوند؟
آییننامه ۹۳ یا حاکمیت شرکتی بیش از یک سال است که ابلاغ شده اما بهرغم اینکه پژوهشکده طرحهای بسیار مناسبی در زمینه حسابرسی داخلی و مدیریت ریسک بنگاهها ارائه کرده دستورالعملهای اجرایی آن ناقص هستند. ما طبق ICPهایIAIS اگر بخواهیم جلو برویم و همان روند را داشته باشیم باید مکملهایی برای آییننامه شماره ۶۹ توانگری مالی داشته باشیم. علاوه بر اینکه باید آییننامه را هم بازنگری کنیم و مدل آن را تغییر دهیم؛ مثلا نسبت توانگری شرکتهای بیمه آسیا، البرز و دانا، در سال ۱۳۹۶، ۱۰۰ الی ۱۱۰ درصد است. نسبت توانگری شرکت بیمه ایران ۲۶ درصد است؛ اما آیا این همه ماجراست؟ چرا بیمه مرکزی به دنبال آزمون استرس به عنوان مکمل توانگری که ثبات مالی شرکتها را میسنجد، نیست؟ اگر به آزمون استرس توجه شود بسیاری از مشکلات که در ذهن سهامداران، کارکنان، دولت، بیمهگزاران و به طور کلی ذینفعان است از بین میرود.
شرکتهای بیمه مدیریت دارایی بدهی به صورت نظاممند ندارند یا حداقل به درستی آن را رعایت نمیکنند؛ چون به شرکت بیمه به عنوان واسطهگر مالی و پولی نگاه نمیشود.
بنابراین به طور کلی باید به مسائل زیر توجه شود؛
۱. بازنگری در مفاد آییننامه و ضرایب آن
۲. آییننامهای منحصرا در مورد مدیریت ریسک بنگاه (ERM) منتشر شود که در آن جایگاه و نقش دپارتمانهای ریسک طراحی و مشخص شود.
۳. آییننامهای مربوط به آزمون استرس (Stress Testing) که بسیار مهم است تبیین شود. آزمون استرس برای بررسی ثبات مالی شرکت است. اساس این آزمون آن است که به ساختار مالی و ریسکهای شرکتهای بیمه شوکهای مختلفی را در قالب سناریوهایی وارد میکنند تا ببینند که وضعیت توانگری آن شرکت چگونه خواهد بود و آن شرکت بیمه در مقابل چه شوکهایی و از چه بخشی از صورتهای مالی خود آسیبپذیر است؛ به تعبیر دیگر، این آزمون بیان میکند که به طور مثال، نسبت توانگری بیمه ایران در برخورد با یک پروژه بزرگ چقدر تغییر میکند و نسبت توانگری یک شرکت بیمه کوچک چقدر تغییر میکند؟ از سوی دیگر، این آزمون نقاط ضعف کلیدی سیستم مدیریت ریسک و توانگری بیمهگر را میتواند نشان دهد.
۴. آییننامه دیگر ALM یا مدیریت دارایی بدهی نام دارد. در شرکتهای بیمه میان داراییها و بدهیها توازن به لحاظ ریسک، بازده و دیرش (Duration) دیده نمیشود.
* دوستان لطفا صحبتهای خود را جمعبندی کنید.
جهانگیری: همه به درستی میدانیم که صرفا اعداد جوابگوی این سیستم نیست و یک شرکت را نمیتوان تنها با اعداد و ارقام بدون تحلیل و داده کاوی سنجید. مثلا یکی از چالشهای فعلی این است که بیمه در مدیریت سرمایهگذاری و مدیریت پرتفوی خود غافل مانده است.
من طی سالها فعالیت در بخش اتکائی حداقل با ۴۰۰ الی ۵۰۰ شرکت بیمه خارجی ارتباط آشنا شدم. هیچکدام از شرکتهای بیمه دنیا را ندیدم که صرفا در مورد توانگری مالی تاکید بورزند. بهطوریکه توانگری برای آنها تنها یک آیتم از میان دهها شاخص است. در این راستا پیشنهاد من برای همان تغییری که در ابتدای سخنانم عنوان کردم این است که برای سنجش شرکتهای بیمه باید از رتبهبندی استفاده کرد.
موسسات رتبهبندی در جهان در شرکتهای بیمه مستقر میشوند و اطلاعات بخش فنی، مالی، سرمایه گذاری و مدیریت نیروی انسانی و… آشنا شده؛ سپس رتبه آنها را اعلام میکنند. این رتبهبندی مانند ترازنامه تاریخ اعتبار دارد و با اولین خسارت و اولین تغییر در مدیریت ممکن است تغییر کند.
* به نظر میرسد رتبهبندی وظیفه ناظر نیست.
جهانگیری: دقیقا و باید موسسات مستقلِ رتبهبندی شکل بگیرند تا این مشکلات حل شوند همانطور که گفتم دیگر زمان تغییر فرا رسیده و اگر این تغییر با تاخیر انجام شود دیر یا زود صنعت بیمه دچار مشکل میشود، در این راستا این تغییر با ایجاد موسسات رتبهبندی مستقل میتواند صنعت بیمه را در مسیر واقعی و مطلوب خود قرار دهد.
مفید امینی: معتقدم شاخصهایی که در توانگری شرکتهای بیمه دخالت میدهیم، تا حدودی وضعیت کلی و جزئی شرکتهای بیمه را به ما نشان میدهد. پزشک برای تشخیص بیماری، آزمایشات کامل انجام میدهد و اگر نتایج یکی از آزمایشهای اصلی مانند فشار خون را دریافت و بررسی نکند، ممکن است همان فشار خون بیمار را از پا درآورد؛ بنابراین معتقدم توانگری نباید صرفا توانگری مالی باشد؛ بلکه باید توانگری مالی، توانگری فنی، توانگری ارزیابی ریسک و توانگری ارزیابی خسارت را نیز نشان دهد.
دکتر شهریار به نکته خوبی اشاره کردند و آن اینکه آییننامه ارزیابی خسارت داریم؛ ولی آییننامه ارزیابی ریسک نداریم. شرکت بیمه باید توانگری سنجش رضایت مشتری و توانگری رسیدگی و پاسخگویی به شکایات مشتریان خود را داشته باشد. شرکت بیمه باید توانگری وصول مطالبات را داشته باشد این در حالی است که بعضا شرکتها بیمهنامه صادر و حق بیمه تولید میکنند؛ ولی توان وصول مطالبات خود را ندارند. شرکتهای بیمه باید توانگری ایفای تعهدات خود را داشته باشند این تعهدات میتوانند پرداخت بدهی، بابت خسارت بیمهگزاران یا سایر بدهیهای قانونی باشند. شرکت باید توانگری سودآوری را داشته باشد در این راستا باید اذعان نمایم که همه اینها باید توأمان با هم دیده شوند تا سطح توانگری یک شرکت بیمه مشخص شود.
حق وردیلو: به چند نکته درباره صحبت دوستان اشاره کنم؛ در اطلاعرسانی توانگری در پورتال بیمه مرکزی، بیان کردهایم که توانگری صرفا ملاک نیست و باید به آیتمهای دیگر مانند سابقه فعالیت و گستره خدمات هر شرکت بیمه، نحوه رسیدگی و پرداخت خسارت و ظرفیت مجاز نگهداری و قبولی ریسک نیز توجه کرد.
بحث دیگری که دوستان به آن اشاره کردند؛ میزان تاثیر کفایت ذخایر در توانگری است که باید گفت به صورت نسبی کسری ذخایر توسط بیمه مرکزی بر روی محاسبات توانگری اعمال میگردد.
همچنین به سایر شرکتها اشاره شد؛ عمده ریسک ما در آییننامه فعلی، ریسک صدور است. بیش از ۹۵ درصد ریسکهای مربوط به توانگری را ریسک صدور تشکیل میدهد. این ریسک برآیند تاثیر ضرایب، حق بیمه عاید شده و خسارتهای واقع شده است. حال سایز شرکتها متفاوت است، قطعا اگر پرتفوی شرکت بیمه ایران را به شرکتهای سایز کوچک بدهیم ممکن است سطح توانگری آنها به شدت افت کند؛ ولی باید بگویم که هر شرکت بیمهای باید به اندازه سرمایه موجود خود ریسک بپذیرد که همان تناسب بین سرمایه موجود و سرمایه الزامی است که در آییننامه بدان پرداخته شده است.
بیمه مرکزی آییننامههای بسیاری دارد از جمله آییننامههای حاکمیت شرکتی یا آییننامههای مربوط به گزارشگری و افشای اطلاعات. همچنین آییننامه ۹۴ که ضوابط مربوط به پذیرش ریسک و نرخگذاری حق بیمه را مطرح میکند و آییننامه ۹۰ که به صلاحیت حرفهای کارکنان کلیدی صنعت بیمه میپردازد که مشخصا همه این عوامل در کنار توانگری مالی باید در نظر گرفته شود.
دکتر شهریار به آزمون استرس اشاره کردند که من نیز با نظر ایشان موافق هستم؛ اما شاید لازم باشم بدین امر اشاره کنم که بیمه مرکزی به عنوان مجری و ناظر، جزئیات توانگری و نحوه محاسبه آن را به شرکتهای بیمه آموزش داد؛ حتی جداول آن به صورت اکسل طراحی و در اختیارشان قرار گرفت؛ اما آنها بهرغم تمام آموزشها نتوانستند توانگری را به درستی محاسبه کنند. در این راستا باید بررسی شود که آیا شرکتهای بیمه و تیم کارشناسیشان توانایی و ظرفیت انجام آزمونها را دارند؟
نکته دیگری که لازم است اشاره شود، مبحث بیمه اتکایی است که تاثیر خود را بر حق بیمه سهم نگهداری گذاشته و نمیتوان گفت که به طور کامل در توانگری دیده نشده است.
درنهایت باید عنوان کنم که گام جدید در تکمیل فرآیند توانگری بحث نظام نظارت مبتنی بر ریسک است. بیمه مرکزی دستورالعملهایی را با کمک پژوهشکده و تیم نظارت آماده و به شرکتهای بیمه ابلاغ کرده بدین معنی که تمرکز بر شاخص توانگری، به تنهایی کافی نیست؛ بلکه شرکتهای بیمه باید مدیریت ریسک و حسابرسی و کنترل داخلی داشته باشند.
درخصوص انواع ریسکها نیز، دستورالعملهایی که قطعا در آینده به آییننامه تبدیل خواهند شد به صورت توصیهنامهای به شرکتها اعلام شده تا اجرا شوند.
* آقای آسوده توصیهتان در مورد بازنگری چیست؟
آسوده: همانگونه که قبلا اشاره کردم توانگری سه بخش دارد؛ بخش کمی، بخش کیفی و بخش گزارشگری که آنها را در آییننامههای گوناگون در بیمه مرکزی داریم؛ ولی وقتی از توانگری صحبت میکنیم تنها سراغ آییننامه ۶۹ میرویم. منظورم این است که نباید تنها سراغ آییننامه ۶۹ برویم و بگوییم هر که عدد بهتری کسب کرد توانگرتر است؛ بلکه باید بگوییم هر شرکتی که مدیریت و کیفیت بهتری دارد توانگرتر است. توانگری شامل همه اینهاست؛ ولی ما فقط بخش کمی را توانگری میدانیم در صورتی که میتوان اینها را به صورت یکپارچه در نظر گرفت.
دوم اینکه توانگری رتبهبندی نیست. در رتبهبندی یکی اول است و دیگری دوم و نمیتوان دو نفر را به عنوان نفر اول انتخاب کرد؛ ولی در توانگری همه شرکتها میتوانند سطح یک باشند یا سطح سه باشند یا سطح دو باشند. متاسفانه بعضی از شرکتها از سطح توانگری به عنوان رتبه استفاده میکنند که کار مناسبی نیست و به نوعی با اصول و موازین اخلاق و رقابت حرفهای مغایرت دارد.
توانگری بُعد کمی دارد و به درستی به ما علامت میدهد که سراغ شاخصهای کیفی و گزارشگری هم برویم؛ توجه به بخش کمی نقطه شروع است و پایان نیست. معتقدم باید زوایای دیگر هم دیده شود.
پیشنهاد من این است که باید فرآیند تدوین و تصویب مقرراتمان را به نوعی بازمهندسی کنیم که وزن بررسیهای تخصصی در خصوص آییننامهها بیشتر شود.
نکاتی که در بازنگری آییننامه توانگری مدنظر من است اینکه باید ضرایب را به گونهای طراحی کنیم که وقتی به شرکتی به نسبت توانگری ۱۰۰ رسید به آن اخطار داده شود که دیگر نمیتوانید ریسک جدید بنویسید چون به اندازه سرمایهتان نوشتهاید؛ ولی الان میگوییم از ۱۰۰ به بالا خوب است میتواند فعالیت کند و زیر ۱۰۰ را میگوییم افزایش سرمایه دهد. درحالیکه بنده معتقدم شرکت توانگر همواره باید باید نسبت سرمایه بالاتر از ۱۰۰داشته باشد تا ضمن پاسخگویی ریسکهای موجود بتواند ریسکهای جدید بپذیرد. این کار را میتوان با بازنگری و اصلاح ضرایب شکل داد.
صفری: وقتی از توانگری صحبت میکنیم منظورمان ریسک و سرمایه هستند که دو بعد از ابعاد سهگانه خیلی مهم شرکتها محسوب میشوند؛ درحالیکه مدیریت نیز یکی از ابعاد بسیار مهم شرکتهای بیمه است. در یک شرکت بیمه مدیریت، سرمایه و ریسک سه بعد مهم هستند و روابط میان اینها اهمیت دارد و توانگری نیز بحث ریسک و سرمایه است.
صحبتهایم را در چند جمله درباره اهداف توانگری و اهداف کنترل توانگری خلاصه میکنم؛ یکی اینکه قصد داریم به مصرفکننده و مشتریِ بیمه کمک کنیم تا انتخاب درستی داشته باشد؛ بنابراین باید در این راستا حرکت کنیم؛ از طرفی باید جزئیات توانگری درست محاسبه شده باشند و نیز نشاندهنده توانگری شرکت باشند تا فرد بتواند درست تصمیم بگیرد.
دو هدف دیگر اینکه بیمه مرکزی باید شرکتها را کنترل کند تا به سمت ورشکستگی نروند و هدف مهمتر اینکه شرکتها خود، توانگری و ریسکهای خود را کنترل و مدیریت کنند؛ بنابراین مهمترین صحبت ما این است که اصلا عدد توانگری مالی و این نسبت و شاخص و پایین و بالا کردن و در پایان سال محاسبه کردن آن به درد کسی نمیخورد مهم این است که شرکت به صورت مستمر آنها را محاسبه و کاوش و مدیریت کند تا بداند کدام ریسکها بالا و پایین شدهاند.در غیر این صورت صبر میکنیم در پایان سال عددی استخراج میشود که آن عدد مدیریتنشده و تصادفی است.
بختیاری: باید روی حداکثر سقفی که میخواهد ریسک بپذیرد نظارت شود. توانگری خوب است؛ ولی نحوه استفاده از آن مهم است. من صراحتا پیشنهاد میکنم در رابطه با نحوه استفاده و منتشر کردن آن بازنگری صورت گیرد و به این ترتیب روی سایت گذاشته نشود؛ چون خود عامل موثری است که وضعیت بازار را از چیزی که هست بدتر میکند؛ در پروژههای بزرگ از آن به عنوان مستمسک استفاده میکنند تا بتوانند کار خود را انجام دهند؛ هر قدر هم توضیحاتی زیر آن قید کنید اصلا به آنها توجه نمیکنند.
شهریار: چرخ را از اول اختراع نمیکنند و قرار نیست که ما به عقب بازگردیم و ببینیم مدل از اول چه بوده است. پژوهشکده بیمه سیستم نظارتی و اصول اساسی انجمن IAIS را سرلوحه خود قرار داده است و از طریق آن پیش میرود.
مدل توانگری و به طور کلی آییننامه شماره ۶۹ در سال ۹۵، در پژوهشکده بیمه، در ۱۸ بند آسیبشناسی شد. ۱۸ آسیب بسیار جدی شامل ذخایر، آمار، دیتا، انواع ریسکهای در نظر گرفته نشده، همبستگی و وابستگی ریسکها، بحث اتکایی و… بوده که توسط پژوهشکده بیمه استخراج شده و برای حل آنها راهکارهایی هم ارائه شده است.
پژوهشکده بیمه هم مراحل بعدی را تکمیل و طرح سیستم مدیریت ریسک بنگاه را آماده کرده است.
معتقدم؛ سیستم مدیریت ریسک بنگاه و اکچوئری باید الزامآور شود. تحصبلکردههای اکچوئری کجا هستند؟ اغلب آنها به صندوقهای بازنشستگی و بانکها رفتهاند، باید آییننامه اکچوئری اجرا و اجبار شود. سوال دیگر اینکه چند شرکت هستند که مدیر ریسک دارند؛ درحالیکه همه آنها باید مدیر ریسک داشته باشند.
*این موضوع منوط به این است که اساسنامه را تصویب کنند و بعد از آن الزام صورت گیرد.
شهریار: باید به تصویب این اساسنامه سرعت دهیم؛ اگر قرار باشد همه چیز را کش دهیم ۲۰ سال دیگر سیستم مدیریت ریسک راهاندازی خواهیم کرد.
نکته دیگر اینکه باید آزمون استرس، مدیریت دارایی و بدهی و کمیتههای ALCO (Asset Liability Commitee) را در شرکتهای بیمه راهاندازی کنیم. معتقدم باید به بیمه به دید واسطهگر پولی و مالی نگاه کنیم از رویکرد صدور بیمهنامه که به صورت سنتی است خارج شویم.
نکته دیگر، نظام رتبهبندی مستقل است. نهاد ناظر موظف به رتبهبندی نیست؛ بنابراین باید یک نهاد مستقلِ رتبهبندی در کشورمان برای بیمهها یا بانکها وجود داشته باشد.
نکته پایانی اینکه باید آییننامه توانگری مورد بازنگری قرار گیرد؛ چون شرایط ریسکها و توزیع احتمال ریسکها متفاوت از قبل شده است.