اقتصادناب_مدتها بود از وقتی وارد عرصه بیمه شده بودم من ماندم با یک علامت سوال بزرگ. آیا ما واقعا در شرکت های بیمه ی خود اینقدر دکتر و مهندس داریم؟ و یا این القابی است که کارکنان به روسای خود رایگان اعطا می کنند و ارزش تحصیلات این کشور را به سخره گرفته اند.
ما ایرانیان را رسم بر این است که اگر سر ساختمانی میرویم ، اولین کسی که سر راهمان سبز می شود بلا فاصله لقب مهندس را به او بسته بدون این که از میزان تحصیلات او اطلاع داشته باشیم. اعطا القاب دکتر و مهندس هم توسط بعضی از اصحاب عزیز مطبوعات به افرادی که پست می گیرند خود مقوله دیگری است.
در این راستا لازم است داستانی را تعریف کنم که سال گذشته پذیرای یک کارشناس بیمه در محل کارم بودم. یکی از همکاران عزیز و فرهیخته بنده که از دوران دانشجویی بنده افتخار همکاری با ایشان را دارم و امروز مراحل دکتری خود را طی می کند و با قاطعیت عرض می کنم از بسیاری از دکتر های موجود با سواد تر و در واقع یک الگوی کمیاب از نمونه یک دکتر واقعی با تسلط کامل به زبان انگلیسی است را به میهمان معرفی کردم آن هم با عنوان این که در آینده نزدیک مدرک دکترای خود را خواهد گرفت.
خندهای بر لبان میهمان بیمه ای که از یکی از معتبر ترین شرکت های بیمه اتکایی جهان آمده بود نقش بست و پس از مذاکرات مفصل به زبان انگلیسیی با همکار عزیز من و پس از ختم جلسه از من پرسید اگر این خانم قرار است در آینده ای نزدیک دکتر شود پس آن ها که من در سایر شرکت های بیمه به عنوان دکتر و مهندس دیده ام چه افرادی بودند؟
پرسیدم داستان چیست؟ گفت از اغلب شرکت های بیمه که بازدید کردم با چند دکتر و مهندس ملاقات کردم که در این میان یک مترجم هم وجود داشت که حرف های طرفین را ترجمه می کرد. ظاهرا اینجا خرید و فروش مدرک دکترا رایج است که همه دکتر و مهندس هستنند اما متاسفانه به یک زبان خارجی هم تسلط ندارند.من خودم به سه زبان فرانسه، آلمانی و انگلیسی تسلط کامل دارم.
میهمان من رفت و من ماندم با یک علامت سوال بزرگ. آیا ما واقعا در شرکت های بیمه خود اینقدر دکتر و مهندس داریم و یا این القابی است که کارکنان به روسای خود رایگان اعطا می کنند و ارزش تحصیلات این کشور را به سخره گرفته آند.
هرکس پست می گیرد بلافاصله دکتر می شود اما سوال اینجاست که آیا همه چیز بازیچه یک گروه متملق شده است؟
ما به چه حق تا اساتیدی مانند آقایان دکتر جباری، صالحی و رفیعیان جناب دکتر همایون مشایخی وجود دارند کس دیگری را استاد خطاب می کنیم؟
روی سخنم با این همه استاد و دکتری است که صنعت بیمه را در مقیاس کوچک ان به این حال و روز انداخته اند و مقیاس بزرگتر آن کشور است.
بیایید حد اقل برای یک بار هم شده دست از تملق گویی برداریم و آن چه هستیم را به نمایش بگذاریم نه آن چه که متملقان می خواهند از ما بسازند و به خورد جامعه بدهند.
اصحاب مطبوعات باید یک ضوابطی را برای بخشیدن القابی چون دکتر و مهندس ، استاد ، کارشناس آرشد و……… تعریف کنند تا مورد تمسخر واقع نشویم.مگر جز شرایط ورود به دوره دکترا آشنایی کامل به یک زبان خارجی نیست؟ این چه دکتری که نمی تواند دو کلمه به یک زبان خارجی صحبت کند!
چند سال قبل که پژوهشکده بیمه می خواست کتاب مهندسی، کار مشترک بنده و فرزندم مهندس کسری دستباز را چاپ کند تا کپی مدرک کارشناسی ایشان را نگرفت قبول نکرد که عنوان مهندس را قبل از اسم ایشان بگذارد که این دقت جای تقدیر و ستایش داشته و دارد.
بیایید با خود صادق باشیم و از بخشیدن القاب و عناوین دکتر ، مهندس به دیگران ، مگر واقعا صاحب این مدرک باشند خوداری کنیم و از واژه استاد برای کسانی استفاده کنیم که از دید اصحاب بیمه و اصحاب رسانه دارای دانش تخصصی ، کیفیت، تجربه ، آینده نگری،قدرت نو آوری ، دارای تالیفات و تحقیقات بوده و بازار های جهانی را بشناسند و با تغییرات آن آشنا باشند.
بیاد دارم که در رژیم گذشته که هنوز کارخانه دکتر سازی و مهندس پروری دانشگاه ازاد و پیام نور و….باز نشده بود بخشنامه شد که صرفا دکتر های طب حق استفاده از عنوان دکتری را دارند که این بخشنامه در زمان نخست وزیری هویدای ملعون صادر شد.
باری پاچه خواری ما را به این ذلت ،بدبختی ودر یوزگی کشانده است و ما باید در قبال نسل آینده مسول و پاسخ گو باشیم که دانسته و ندانسته چه به روز این کشور آورده ایم.
هادی دستباز
کارشناس بیمه