اقتصادناب_مردم ما امروزه بیش از هر زمان دیگری نگران از دست دادن دارایی های شان هستند. دارایی هایی که ارزش آن ها بیش از همیشه و از دست دادن آن ها به سختی قابل جبران است. اینجاست که خانواده صنعت بیمه باید وارد عمل شود.
یادش خوش، روزگاری بود که وقتی اراده میکردیم کالایی را بخریم، کافی بود که روانه بازار شویم و با کمی پیش پرداخت خریدمان را انجام دهیم، سپس مانده پول را به صورت اقساط بلندمدت پرداخت می کردیم و همه چیز با خیر و خوشی به پایان می رسید.
در آن روزگاران که پراید ۷ میلیون تومان بود کافی بود که به نمایندگی سایپا مراجعه و با پیش پرداخت ۲ میلیون تومانی ماشین را خریداری کنید. خودرویی که احتکار هم نشده و به آسانی در دسترس بود. همه اثاثیه یک خانه ۱۰۰ متری را می شد با ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان خرید و از بین رفتن این همه هم چندان ریسک بالایی برای صاحب خانه نداشت. از این رو مردم نیز چندان احساس خطر نمی کردند که بخواهند حوادث احتمالی همچون آتش سوزی، دزدی، زلزله، طوفان، ترکیدگی لوله آب و … را پیش بینی و برای آن چاره ای بیندیشند. دیه هم ۲۲ میلیون تومان و درآمد خوب بود. کارفرما می دانست که اگر حادثه ای هم رخ دهد می تواند به آسانی دیه را از جیب مبارک پرداخت نماید.
امروز شرایط بسیار فرق می کند. ریال کم ارزش تر از همیشه شده و درآمد مردم چندان رشد نکرده و گفتگوی هر روز بسیاری از افراد جامعه گلایه از شرایط پیش آمده است. اما در بحبوحه این همه گلایه و غر زدن از گرانی دلار و کم ارزش شدن ریال که بخشی از آن به جا هم هست، می خواهم توجه شما را به روی مثبت این رویداد برای صنعت بیمه جلب کنم.
امروز در اوضاع نابسامان اقتصادی کشور که درآمدها هر روز رو به کاهش و هزینه ها رو به افزایش است، همان خانه ۱۰۰ متری را باید به جای ۲۰ میلیون تومان با۲۰۰ میلیون تومان تجهیز کرد. همان کارفرما در صورت فوت کارگرش باید ۳۰۸ میلیون تومان دیه بپردازد. همان مالک پراید باید پراید تازه را ۲۷ میلیون تومان بخرد. از یک سو هزینه ها و قیمت ها سر به فلک کشیده و درآمدها رشد بسیار کمی داشته، از سوی دیگر همان درآمد کم ارزش تر از همیشه شده است. پس هر کس باید هر آن چه را دارند با چنگ و دندان نگه داد و مراقب باشد که ناچار نشود چیزی را جایگزین کند. اما، در نگهداری دارایی ها ریسک هایی وجود دارد که کنترل آن ها در اختیار ماست و ریسک هایی که کنترل آن ها در اختیار ما نیست.
نمونه ریسک هایی که در کنترل ما هستند می تواند بازسازی برق کشی ساختمان، نصب درب ضد سرقت، نصب محافظ برق و … باشد. درباره کارفرمای داستان ما رعایت نکات ایمنی و درباره مالک پراید نصب دزدگیر، استفاده ار قفل فرمان و … باشد. اما این دسته از دقت نظرها و رعایت ها تنها و تنها احتمال حادثه را کم می کند ولی هرگز نمی توانند احتمال آن را به صفر برسانند. پس چاره چیست؟ این همه ریسک را چگونه باید مدیریت کرد؟ آن هم ریسک هایی که از کنترل خارج هستند.
تنها راه پیش رو در مدیریت ریسک های خارج از کنترل، انتقال آن ها به صنعت بیمه است. مردم ما امروزه بیش از هر زمان دیگری نگران از دست دادن دارایی های شان هستند. دارایی هایی که ارزش آن ها بیش از همیشه و از دست دادن آن ها به سختی قابل جبران است. اینجاست که خانواده صنعت بیمه باید وارد عمل شده و با تبلیغات و بازاریابی بر نامه ریزی شده، خطرات پیش رو را به جامعه یادآوری کرده و نسبت به بازاریابی و فروش بیمه نامه های مورد نیاز اقدام نمایند.
این به هنر ما به عنوان دست اندکاران صنعت بیمه بستگی دارد که تا چه میزان از موقعیت پیش آمده بهره برده و با ارایه پیشنهاد بیمه نامه های مناسب به سازمان ها، مردم، جامعه و صنعت بیمه خدمت کنیم. پیشنهاد می کنم همکاران صنعت بیمه در برابر هجوم این همه حرف های ناامیدکننده، پنبه نه، چوب پنبه در گوش خود فرو کرده و بازاریابی حرفه ای و هدفمند را آغاز کنند.
صنعت بیمه با وجود اینهمه سال پیشینه در کشور عزیزمان، همچنان یک اقیانوس آبی بکر و دست نخورده است. پس تا می توانید صید کنید، خدمت کنید و لذت ببرید.
در مقاله های بعدی درباره روش های نوین بازاریابی هدفمند، اثرگذار و کم هزینه در صنعت بیمه خواهیم گفت.
محمدعلی سلیمانیا / کارگزار رسمی بیمه مرکزی ج.ا.ا /سخنران و آموزگار صنعت بیمه