اخبار مهماقتصاد و داراییاقتصادیبیمهپول وسرمایهپیشخوان

تاب آوری شرکتهای بیمه در ایران چقدر است؟

اقتصادناب_ خسروشاهی:بخش قابل توجهی از ذخایر شرکت‌های بیمه‌ی ما در واقع مطالبات است. یعنی حق‌بیمه‌‌ای که بر اساس قراردادها جزو مطالباتی است که شرکت هنوز دریافت نکرده است، اما در ذخایر آمده است و این ذخیره اصلا سرمایه‌گذاری نشده است./رستگار:تنظیم‌گران حوزه‌ی صنعت بانکداری و بیمه در دنیا به این سمت رفته‌اند که به زیرمجموعه‌های خود ابلاغ می‌کنند که Business Continuity plan، Contingency plan و Recovery Plan‌ خود را ارائه دهید تا ما بفهمیم شما در مواجهه با شوک‌ها و ناملایمات حوزه‌ی عملیات یا مالی یا تجاری، چقدر تاب‌آور هستید و چقدر برای بازگشت به تدام کسب‌وکارتان برنامه‌ دارید./شهریار: برنامه‌ی تداوم کسب‌وکار چندان در آیین‌نامه‌ها دیده نشده و یا مستتر است.

 

به گزارش اقتصادناب  به نقل از نشریه بیمه داری نوین، «برهمسایه ها »ی اقتصاد و بیمه در سال ۱۴۰۲ هم از جنس چالشند و هم فرصت. اقتصاد بیمه در سال ۱۴۰۲ با چه چالش ها و فرصت هایی همراه است. شاخص های مرتبط با تاب آوری در گذر از این چالش ها و تحقق فرصت های اختیار دارای چه وضعیتی هستند. ارائه یک تعریف استاندارد وسپس ارائه مدل های مطلوب برای مقوله تاب آوری برای بنگاه بیمه ای در اکوسیستم اقتصاد ایران از ضروریات است. در عین حال مرور چالش های کلان اقتصاد و صنعت بیمه و سایه هایی که بر هم می اندازند در سال جاری مقوله ای کلیدی است. دسته بندی عوامل موثر برشرکت های بیمه ای زندگی (دارای پرتفوی اصلی زندگی یا تخصصی زندگی)، غیرزندگی(جنرالهای دارای پرتفوی اصلی غیرزندگی) و اتکایی همچنین دسته بندی چالش ها بر اساس سایز شرکت ها(کوچک، متوسط، بزرگ و دولتی) برای محققان و فعالان بازار بیمه می تواند اهمیت بالایی داشته باشد. به نظر می رسد بخش عمده ای از فرصت های موجود به دو اصل کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری مرتبط باشند.

 

در نهایت اینکه ارائه راهکارهای افزایش ضریب تاب آوری شرکت های بیمه در برابر ابر چالش های اقتصادی، همچنین استفاده از راهکارهای فناورانه برای کاهش هزینه و افزایش بهره وری می تواند سال مناسبی برای شرکت های بیمه رقم بزند. در میزگرد پیشرو پرویز خسروشاهی، قائم مقام سابق بیمه مرکزی؛ بهنام شهریار، پژوهشگر صنعت بیمه و محمدعلی رستگار، متخصص ریسک و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس به بررسی موارد بالا پرداخته اند.

 

قسمت اول را می خوانیم:

 

 

 

* آقای دکتر شهریار کلیتی از مطالعه‌ای که در خصوص تاب‌آوری اقتصادی انجام داده‌اید را ارائه داده و بعد به بحث تعاریف برویم.

 

شهریار: بحث تاب‌آوری یا Resiliency در ابتدا از حوزه‌ی بانک و بازار سرمایه وارد صنعت بیمه شده است. مطالعات ما نیز بیشتر در حوزه‌ی توانگری‌ مالی و ارزش‌گذاری دارایی‌ها بود و تعاریفی که در حوزه‌ی بیمه ارائه داده می‌شود و بدین قرار است که آیا وقتی به شرکتی شوکی وارد می‌شود، سپس آن شرکت به مسیر قبلی خود و شرایط عادی باز می‌گردد یا خیر؟ ما در اقتصاد خرد نیز چنین مبحثی داریم و می‌گوییم آیا تعادل در اقتصاد واگراست یا همگرا؟ یعنی وقتی بازار از تعادل خارج می‌شود دوباره به تعادل باز می‌گردد یا نه در جایی دیگر به تعادلی دیگر می‌رسد؟ بنابراین بحث اصلی در Resiliency که شما آن را تاب‌آوری معنا کرده‌اید و البته به آن قابلیت بازگشت هم می‌گویند، این است که وقتی سازمان یا شرکتی از یکی از سه جنبه‌ی عملیاتی (Operational)، مالی (Financial) یا تجاری (Commercial) دچار شوک می‌شود،‌ آیا آن شرکت دوباره به مسیر قبلی و عادی خود باز می‌گردد یا خیر؟ اگر اینگونه است،‌ با چه درصد خطایی این اتفاق می‌افتد و چه مدت زمانی طول می‌کشد؟ و شرکت چه طرح‌ و برنامه‌هایی برای ریکاوری خود پس از رخداد شوک دارد؟ هرچقدر ثبات ساختار مالی و کارایی عملیاتی شرکتی بالاتر باشد، قابلیت و احتمال بازگشتش بیشتر خواهد بود. در حوزه‌ی بانکی، اغلب از آزمون‌های استرس برای این‌ منظور استفاده می‌شود و این مفهوم برای صنعت بیمه‌ی ما بسیار غریب است. علیرغم این‌که اصرار داشتیم که حتماً نسبت توانگری مالی شرکت‏های بیمه ایرانی مانند اغلب مدل‏های پیشرفته و نیمه پیشرفته دنیا، باید تحت آزمون‌های استرس قرار گیرد، اینگونه نشد. مثلا در گزارش وضعیت مالی و توانگری (SFCR) که تمام شرکت‌های فعال در اتحادیه‌ی اروپا موظف به تهیه‌ی آن هستند، وضعیت نسبت توانگری مالی بیمه‏گران را تحت آزمون‌های استرس و از جنبه‌های مختلف آزمون کرده و با وارد کردن شوک‌های مختلف به ساختار مالی و توانگری شرکت‌ها، وضعیت مالی و توانگری آنها را در شرایط مختلف بحرانی بررسی می‌کنند.

 

در هر صورت این تعریفی بود که در متون بیمه‌ای و بالاخص در توانگری II در مورد تاب‌آوری بیان شده است.

 

* جناب خسروشاهی شما نیز نظر خود را بیان کنید.

 

خسروشاهی: اگر موافق باشید می‌خواهم موارد، مولفه‌ها یا ملاحظاتی را در شرکت‌های بیمه یادآور شوم که برای تاب‌آوری مهم است. یعنی برای این‌که شرکت بتواند در برابر شوک‌هایی که به آن وارد می‌شود مقاومت کرده و به فعالیت خود ادامه دهد، چه مواردی دارای اهمیت است؟

 

یکی از مولفه‌‌های مهم برای تاب‌آوری شرکت‌های بیمه، درستی ارزیابی ریسک است. وقتی ریسک درست ارزیابی شود، نرخ حق بیمه‌ی فنی نیز درست محاسبه می‌شود و در نتیجه وقتی شوکی از جانب خسارت‌های ایجاد شده یا از طرف سرمایه‌گذاری‌ها به شرکت بیمه وارد می‌شود، اگر ارزیابی ریسک صحیح و نرخ حق بیمه درست محاسبه شده باشد، طبیعتاً بخشی از احتمال از دست رفتن تاب‌آوری مدیریت می‌شود. همچنین ارزیابی ریسک از سوی شرکت‌های بیمه معمولاً بر اساس سابقه‌ و داده‌های گذشته انجام می‌شود. اما مساله این است که با توجه به تحولات سریعی که به‌خصوص در حوزه‌ی تکنولوژی اتفاق می‌افتد، باید سناریویی برای آینده نیز داشته باشیم. ممکن است ریسکی که پوشش می‌دهیم بعدها دچار اتفاقی شود که قبلاً هیچ سابقه‌ای از آن نداشته‌ایم. این هم ملاحظه‌ای است که در دنیای امروز به‌خاطر سرعت تحولات تکنولوژیک به‌تدریج در حال مطرح شدن است. یعنی فقط به داده‌های گذشته نباید تکیه کنیم.

 

* نکته‌ی دیگری که در صحبت‌های‌تان مطرح کردید این است که در دو موقعیت، یکی دوران متعارف و ثبات دیگری دوران بحران، ممکن است شاخص‌های تاب‌آوری متفاوتی داشته باشیم. درست است؟

 

خسروشاهی: وقتی به تاب‌آوری فکر می‌کنیم و شاخص‌هایش را اندازه می‌گیریم، برای این است که در مواقع بحران دچار دردسر نشویم. وقتی شوک وارد می‌شود، یعنی بحران. می‌خواهیم ببینیم باید چه کنیم که شرکت بتواند در آن مقطع خود را کنترل کند و به حیاتش ادامه دهد. بحث این است. به‌عبارت دیگر تاب‌آوری مربوط به دوران بحران می‌شود.

 

* این شوک گاه وابسته به عوامل بیرونی است و گاه عوامل درونی.

 

خسروشاهی: بله درست است. هر کدام از عوامل ممکن است طوری باشد که باعث شود یک شوک ساده‌ی کوچک نیز شرکت را دچار بحران کند. مانند ارزیابی ریسک که اگر درست انجام نشود، حتی بدون وجود شوک نیز ممکن است باعث سقوط شرکت شود. ولی برای این‌که شرکت بتواند در شرایط شوک مقاومت کند، ارزیابی ریسک بسیار دارای اهمیت است، به‌خصوص در دنیای امروز به‌دلیل سرعت تحولات تکنولوژیک.

 

مولفه‌ی دوم که در این‌باره اهمیت دارد، ذخیره‌‌گیری شرکت‌های بیمه است. حق بیمه‌هایی که شرکت‌ دریافت می‌کند تا زمان پایان اعتبار بیمه‌نامه‌ها باید به‌نحوی نگهداری شود و وقتی دوره بیمه‌‌نامه تمام شد، اگر خسارتی وارد نیامده باشد تبدیل به درآمد می‌شود. ذخیره‌گری ما مبتنی بر حق بیمه است یعنی محاسبه‌ی ذخیره‌ها بر اساس حق بیمه است. در حالی‌که در بسیاری کشورها بر اساس تعهد است یعنی ذخیره را بر اساس تعهد اندازه می‌گیرند. بنابراین در ایران که بعضاً حق‌بیمه‌ها درست محاسبه نمی‌شود مساله حادتر است چون وقتی نرخ حق بیمه بر اساس ارزیابی صحیح و دقیق محاسبه گردد، محاسبه‌ی ذخیره فنی بر اساس حق‌بیمه نیز به روش تعهد بسیار نزدیک خواهد بود اما وقتی ارزیابی ریسک دچار خطا باشد محاسبه ذخایر فنی نیز دچار کسری‌های قابل توجه خواهد شد. این موضوع نیز مولفه‌ی مهمی در مواجهه با شوک‌ها به‌حساب می‌آید.

 

مولفه سوم به سرمایه‌گذاری‌ها مربوط می‌شود. شرکت بیمه بایستی ذخایر فنی را در حدی که امکان دارد به‌طور کامل سرمایه‌گذاری کند. اما بخش قابل توجهی از ذخایر شرکت‌های بیمه‌ی ما در واقع مطالبات است. یک طرف دارایی‌هاست در حد A واحد مطالبه و در طرف دیگر ذخیره در حد A+B  که درواقع A بخش بزرگی از همین ذخایر است که به سرمایه‌گذاری تبدیل نشده است. یعنی حق‌بیمه‌‌ای که بر اساس قراردادها جزو مطالباتی است که شرکت هنوز دریافت نکرده است، اما در ذخایر شرکت آمده است و این ذخیره اصلا سرمایه‌گذاری نشده است. نسبت بین ذخایر و سرمایه‌گذاری نیز برای تاب‌آوری شرکت‌های بیمه در مقاطع بحران و حتی در مقاطع عادی، مولفه‌ی بسیار مهمی محسوب می‌شود.

 

خلاصه‌ی این بحث بررسی تناسب میان ذخایر و میزان سرمایه‌گذاری است. یعنی ببینیم ذخایر تا چه میزان سرمایه‌گذاری شده است. نقدشوندگی سرمایه‌گذاری‌ها در مقاطع بحران مهم است. چون باید بتوانیم از منابع در مواقع بحران استفاده کنیم و یا آن‌ها را از شوک‌ها نجات دهیم. نکته‌ی مهم دیگر ریسک تمرکز است. یعنی باید دید سرمایه‌گذاری‌ها را چطور در بخش‌های مختلف توزیع کرده‌ایم. اگر شرکتی تمام منابعش را در بخش خاصی متمرکز کند، اگر شوکی وارد شود تمام منابعش دچار مشکل می‌شود. بحث بعدی بازدهی است. شرکت بیمه باید با برنامه‌ریزی و دقت بیشتری در زمینه‌ی بازدهی عمل کند. نباید آنچنان به بازدهی بالا تکیه کنیم که ریسک زیادی به‌دنبال داشته باشد، و نه بازدهی چنان پایینی داشته باشیم که پاسخگوی تورم و افزایش خسارت‌ها و سود سرمایه‌گذاران نباشد.

 

مولفه‌ی دیگری که ارتباط بیشتری با بحث تاب‌آوری دارد، موضوع توانگری است. معنی توانگری مربوط به شرایط غیرمنتظره است. یعنی شرکت بیمه حق‌بیمه را درست اندازه‌گیری می‌کند، درست ذخیره‌گیری می‌کند، درست ‌سرمایه‌گذاری می‌کند و تمام اصول حرفه‌ بیمه‌گری را رعایت می‌کند اما چون بیمه‌گری بر اساس احتمالات است، علیرغم پایبندی به تمام این اصول، باز ممکن است اتفاقی رخ دهد که شرکت پیش‌بینی آن را نکرده است. در نتیجه می‌گویند شرکت بیمه باید بخشی از سرمایه خود را به شرایط پیش‌بینی نشده اختصاص دهد تا وقتی این شرایط غیرمنتظره اتفاق افتاد، بتواند آنرا مدیریت کند. پس توانگری شرکت باید با فرمول و روش درست اندازه‌گیری شود تا وقتی شوک‌‌های غیرمنتظره وارد می‌شود، بتواند بدون بحران از آن عبور کند.

 

مولفه مهم دیگر در مدیریت شوک‌ها این است که پس از فروش بیمه‌نامه‌ به‌خصوص در مورد ریسک‌های بزرگ، شرکت بیمه ریسک‌ها را به حال خود رها نکند. نگوید ما بیمه‌نامه را فروختیم و حق‌بیمه‌مان را گرفتیم، پس هر زمان خسارتی وارد شد خبر بدهید ما می‌آییم و رسیدگی می‌کنیم و … . ریسک‌های بزرگ را باید تحت نظر داشت و بررسی کرد که آیا در محیطی که ریسک تحت پوشش مستقر است ایمنی رعایت می‌شود یا خیر، حتی می‌توان به بیمه‌گذار، آموزش نیز داد که چطور از این ریسک مراقبت شود تا احتمال وقوع حادثه پایین بیاید. این نیز موضوع مهمی است که اگر شرکت‌های بیمه رعایت کنند می‌توانند قدرت تاب‌آوری خود را بالا ببرند.

 

مولفه مهم دیگر اخذ پوشش‌های اتکایی است. شرکت‌های بیمه نسبت به توزیع ریسک‌هایی که قبول می‌کنند نیز باید حساس باشند و با دقت و برنامه‌ریزی و مدیریت هوشمندانه برای ریسک‌های تحت پوشش خود اتکایی اخذ کنند تا در مواقع بحران دچار عدم تاب‌‌آوری نشوند.

 

* آقای دکتر رستگار چه تعاریف و مدلی را می‌شود پیشنهاد داد؟

 

رستگار: بحث تاب‌آوری یا Resiliency در حوزه‌های مختلف به‌کار رفته و در هر یک تعاریف خاص خود را دارد. می‌توان از حوزه‌ی روان‌شناسی و جامعه‌شناسی شروع کرد. وقتی در حوزه‌ی رفتار انسانی گفته می‌شود که فردی تاب‌آور است معمولاً منظورمان این است که این فرد در موقعیت‌های مختلف می‌تواند عکس‌العمل‌های مناسبی از خود نشان دهد. در فشارهایی که در زندگی برایش پیش می‌آید و در مورد مسائل خانوادگی این موضوع به‌صورت جداگانه بررسی می‌شود، در مسائل اجتماعی به‌طور دیگری مطالعه می‌شود. در این حوزه تاب‌آوری بدین معناست که آیا افراد دارای مهارت‌های فردی لازم هستند تا در شرایط بروز مشکل و سختی‌ها و تنگناها در جامعه کوچکی مانند خانواده یا اجتماع‌های بزرگ‌تر، بتوانند عکس‌العمل‌های مناسبی از خود نشان دهند یا دچار مشکلات روانی و احیاناً مسائل روحی و روانی می‌شوند؟ در حوزه‌ی اجتماعی و جامعه‌شناسی نیز موضوع تاب‌آوری مطرح است و مطالعه می‌شود که آیا اجتماع در مواجهه با پدیده‌های مختلف اجتماعی،جامعه می‌تواند عکس‌العمل مناسب از خود نشان دهد یا خیر؟ مثلا در موضوعات اقتصادی چندین سال است که ما با مساله‌ی کاهش قدرت خرید مردم مواجه هستیم. همچنین با مسائل فرهنگی و سیاسی روبرو هستیم. گاه جنگ‌هایی اتفاق می‌افتند. مفهوم تاب‌آوری در این خصوص، بررسی این است که آیا جامعه انعطاف و توانمندی لازم را دارد تا عکس‌العمل مناسب در موقعیت‌های مختلف فهم کند و بداند چه اقداماتی را باید انجام دهد تا از بحران خارج شود؟

 

حال این مفاهیم به بنگاه‌ها، شرکت و سازمان‌ها تسری پیدا کرده است. اگر به اوایل قرن بیستم بازگردیم، در بحث بنگاه‌داری و مدیریت بنگاه‌ها هنوز مسائل مربوط به ریسک و تاب‌آوری مطرح نشده است. در ابتدا نگاه بنگاه اقتصادی صرفا نگاه سودآوری بود و مجموعه فعالیت‌هایی را تعریف می‌کردند که منجر به سودآوری شود. اما رفته‌رفته برنامه‌ای که بنگاه‌ها برای کسب‌وکار خود طراحی کرده‌ بودند، تحت‌تاثیر عوامل داخلی و بیرونی با خلل مواجه شد.

 

لذا مفهومی تحت عنوان برنامه تداوم کسب‌وکار (Business Continuity plan ) پدید آمد و می‌گفت باید چطور برنامه‌ریزی کنیم که تدام کسب‌وکار داشته باشیم. مفهوم مدیریت ریسک و تاب‌آوری از این‌جا در بنگاه‌ها توسعه پیدا کرد و این بحث مطرح شد که برنامه کسب‌وکار را چطور باید طراحی کنیم تا تداوم کسب‌وکار به‌درستی اتفاق افتد. به‌مرور زمان متوجه شدند برای رسیدن به تداوم کسب‌وکار چندین کار باید انجام دهیم. یکی از این کارها توسعه‌ی دانش ریسک بود. کاری که در دانش ریسک انجام می‌دهیم این است که ابتدا عوامل ریسک را شناسایی می‌کنیم.

 

در مدیریت ریسک مفاهیم بسیار متنوعی توسعه پیدا کرد. اول این که می‌خواهیم چه سطحی را از ریسک را بپذیریم؟ و مفاهیم Risk Appetite یا Risk Tolerance پدید آمد و اساساً موضوع Risk Universe ایجاد شد و گفته شد اساساً دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم در معرض چه ریسک‌هایی قرار دارد؟ این دانش توسعه پیدا کرد و ذیل آن موضوع Risk Culture‌ یا فرهنگ ریسک مطرح شد که به این موضوع می‌پرداخت که در سازمان‌مان چقدر باید مدیریت ریسک را توسعه دهیم.

 

موضوع تاب‌آوری نیز به همین ترتیب است. سمت‌و‌سوی موضوع تاب‌آوری بدین سمت است که یک مفهوم در دو کلیدواژه در حوزه‌های مختلف توسعه پیدا کرد. در دانش‌هایی مثل زنجیره‌ی تامین بحث تاب‌آوری بسیار مطالعه شده است. چون در زنجیره‌ی تامین می‌خواهند ببینند آیا طراحی لازم در درون زنجیره به‌گونه‌‌ای صورت گرفته است که اگر بحران‌هایی درون زنجیره پدید آمد، زنجیره می‌تواند به کار خود ادامه دهد و لجستیک لازم برای انتقال به‌موقع کالاهای مختلف وجود دارد یا خیر؟ در حوزه‌ی بانکداری مفهومی تحت عنوان Stress Test‌ یا آزمون بحران پدید آمد و به‌طور مفصل متدولوژی‌ای معرفی شد که به این موضوع می‌پردازد که اساساً وقتی بنگاه ما اعم از بانکی یا بیمه‌ای در معرض بحران‌های اقتصادی و مالی قرار می‌گیرد، پرتفوی دارایی‌های بنگاه چقدر به تغییرات یا شوک‌هایی که به متغیرهای کلان اقتصادی وارد می‌شود، حساسیت نشان می‌دهد و در این‌جا حوزه‌ای به‌نام Stress Test ادامه پیدا کرد.

 

بنابراین موضوع تاب‌آوری و مدیریت ریسک برای موضوعی به‌نام تداوم کسب‌وکار به‌وجود آمد. سپس برنامه‌ایی معرفی شد تحت عنوان Business Continuity plan یا برنامه‌ی تداوم کسب‌وکار که شامل بحث‌های مدیریت ریسک و تاب‌آوری نیز هست. سپس گفتند اگر در چنین موقعیت‌هایی قرار گرفتیم باید چه کنیم؟ دو برنامه‌ی دیگر معرفی شد به‌نام Contingency plan (که در فارسی به آن برنامه‌ی اقتضایی می‌گویند) و Recovery Plan‌ یا برنامه‌ی احیاء. بنابراین اگر چارچوب کلی این مفهوم را در نظر بگیریم، داستان از این قرار است که (مستقل از این‌که در صنعت بانکی صحبت می‌کنیم یا بیمه یا هر صنعت دیگری) هدف اصلی بنگاه اقتصادی در هرصورت سودآوری است و برای این‌که سودآوری مداوم و پایدار داشته باشد باید مدیریت ریسک و مدیریت تاب‌آوری انجام دهد و در این راستا نیازمند داشتن Contingency plan و Recovery Plan‌ است. برنامه‌ی اقتضایی برای زمان‌هایی طراحی شده که بحران هنوز عمیق نشده است. بنگاه وارد شوک شده و شواهدی را مبنی بر بروز مشکل در سازمان مشاهده کرده و حالا باید برنامه داشته باشد. کمیته‌ اقتضایی Contingency committee باید فعال شوند و شروع به تصمیم‌گیری‌هایی کند تا بنگاه را به شرایط عادی تداوم کسب‌وکار بازگرداند. یعنی برنامه‌ای باید وجود داشته باشد که سازمان را قادر ‌کند از حالت شوک‌های واردشده به سازمان آن را به تداوم معمولی‌اش بازگرداند. به‌طور خاص اگر این بحران عمیق شد،‌ حال پای Recovery Plan به میان می‌آید. یعنی اگر خیلی شرایط بحرانی بود بنگاه باید بداند به بحث‌های ادغام، انحلال یا … روی آورد. یعنی باید برای آن هم برنامه داشته باشد. به دلیل بحران‌های مالی متعددی که در دنیا اتفاق افتاد، تنظیم‌گران حوزه‌ی صنعت بانکداری و بیمه در دنیا به این سمت رفته‌اند که به زیرمجموعه‌های خود ابلاغ می‌کنند که Business Continuity plan، Contingency plan و Recovery Plan‌ خود را ارائه دهید تا ما بفهمیم شما در مواجهه با شوک‌ها و ناملایمات حوزه‌ی عملیات یا مالی یا تجاری، چقدر تاب‌آور هستید و چقدر برای بازگشت به تدام کسب‌وکارتان برنامه‌ دارید. این چارچوب کلی‌ای است که در ادبیات این حوزه تعریف شده است.

 

* منظورتان این است که بیمه‌ی مرکزی یا بورس از شرکت‌های بیمه بخواهد برنامه‌شان را به آن‌ها ارائه دهند؟

 

رستگار: بله. این اتفاق در صنعت بانکداری کاملاً جاافتاده است، به‌خصوص بعد از بحران‌های مالی بعد از دهه‌ی نود میلادی و به‌طور خاص بعد از بحران مالی سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ این موضوع در دنیا کاملاً جا افتاد.

 

بانک مرکزی ایران هم اقداماتی انجام داد و در دستورالعمل‌هایش دو واژه‌ی Business Continuity Plan و Contingency Plan‌ را به کار برده است. به‌طور خاص از بانک‌های برنامه‌ی اقتضایی نقدینگی می‌خواهد. چون در صنعت بانکی موضوع مدیریت نقدینگی بسیار مهم است. اگر مدیریت نقدینگی به خوبی اتفاق نیفتد بانک با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌شود که در اینجا وارد این بحث نمی‌شویم. در صنعت بیمه هم این کار باید انجام شود. تنظیم‌گر صنعت بیمه که بیمه‌ی مرکزی است، قاعدتاً باید ابتدا طرح تداوم کسب‌وکار را از شرکت بیمه بخواهد که در این طرح موضوع اندازه‌گیری ریسک و تاب‌آوری اهمیت پیدا می‌کند. بعد از آن باید برنامه‌ی اقتضایی را از شرکت‌ها بخواهد که گویای این باشد که اگر شرکت در موقعیت بحران قرار گرفته چگونه می‌تواند به شرایط اولیه بازگردد و چه اقداماتی در این مسیر انجام می‌دهد؟ پس از آن در موقعیت پیشرفته‌تر، موضوع Recovery Plan مطرح می‌شود.

 

* آقای دکتر شهریار در محور دوم قصد داریم به مرور چالش‌های اصلی اقتصاد و بیمه در سال جاری با تاکید بر دسته‌بندی‌ها بپردازیم.

 

شهریار: سیستم مدیریت شرکت بیمه مانند هر سیستم سیستم مهندسی ریسک دیگری است. ما با علت‌ها یا عوامل رخداد ریسکی مواجه هستیم که عللل ریسک یا Perils نام دارند. این عوامل غالباً برون‌زا هستند مانند شوک‌های اقتصادی، تحریمها، تغییرات نرخ ارز، تغییرات بیولوژیکی، اجتماعی یا سایر حوادث. اما آن‌چه در داخل سیستم قرار داشته و از درون سیستم نشات می‌گیرد، عوامل تشدیدکننده خطرات و ریسکها بوده که مخاطرات یا Hazard نام دارند. این Hazard ها ربطی به بیرون سیستم ندارند و به درون شرکت مربوط می‌شوند.این عوامل اغلب موجب بروز ریسکهای غیرسیستماتیک می‏گردند. مثلا زمانی که بیان می‌شود که در تهران ممکن است زلزله‌ی هفت ریشتری اتفاق بیفتد، زلزله علت خطر یا ریسک (Peril) محسوب شده اما کیفیت ساختمانهای شهر یک Hazard محسوب می‏شود. بنابراین در صورت رخداد حادثه زلزله در تهران، ساختمانی بیشتر تخریب می‌شود که Hazard بالایی دارد یعنی مصالح خوبی در آن استفاده نشده و به لحاظ مهندسی سازه‌ی مناسبی ندارد. متشابهاً، با همین تفسیر، شرکتی می‌تواند در مقابل شوک‌ها خود را حفظ کند که Hazard های کمتر و به عبارتی ساختارهای مالی، اداری و منابع انسانی آن سالمتر و کاراتر باشد. گاه شرکت‌هایی را می‌بینیم که در درون دارای فساد مالی بالا یا منابع انسانی ناکارآمد هستند. این موارد که جزیی از Hazard های شرکتهای مذکور می‏باشند، خودشان را در مواقع بحران نشان می‌دهند. اگر راه دور نرویم، در همین کشور خودمان تا زمانی که پول نفت وجود داشت حال‌مان خوب بود، وقتی پول نفت قطع شد حال‌مان بد شد. چرا؟ چون پول نفت تمام سوءمدیریت‌ها، ناکارامدی‌ها و فسادهای مالی را پنهان می‌کرد. اما حالا که کارایی و سودآوری مهم شده، اوضاع تفاوت نموده است. به همین دلیل است که می‌بینیم تغییرات مدیریتی در سازمان‌ها چه بانکی، چه بیمه‌ای و چه خدماتی به طور مداوم رو به افزایش است.

 

فرمایش آقای دکتر رستگار نیز کاملاً صحیح است. در یکی از تحلیل‌های مهم اشاره شده که حتماً باید Continuity Analysis صورت بگیرد که من در پروژه‌هایم اسمش را تحلیل پایداری گذاشته‌ام. یعنی باید حتماً آزمون‌های استرس را برای شرکت بیمه انجام داد و در مقابل آن برنامه‏های تداوم کسب‏وکار (Business Continuity Plans) را ارائه نمود.

 

در حال حاضر، شرکت‏های بیمه ایرانی، مطابق با آیین‏نامه شماره ۶۹ شورای عالی بیمه، تقریباً برنامه‏ریزی اقتضایی یا Contingency Planning را برای شرایط عادی و حفظ نسبت توانگری در سطح مناسب را دارند ولی Business Continuity Planning نداریم. چون سیستم مدیریت ریسک شرکتی (ERM) در صنعت بیمه هنوز نهادینه نشده است.

 

* ردپای برنامه‌های تداوم کسب‌وکار را کجای آیین‌نامه‌های صنعت بیمه می‌توانیم پیدا کنیم؟

 

شهریار: برنامه‌ی تداوم کسب‌وکار چندان در آیین‌نامه‌ها دیده نشده و یا مستتر است. شاید در این حد است که می‌گویند که مثلاً برای بیمه‏ نامه‏ های خاص پوشش بیمه اتکایی مناسب توسط بیمه ‏گر باید اخذ شود. ولی در آیین‏ نامه‏ های بیمه مرکزی به طور مثال اجباری وجود ندارد که شرکتهای بیمه را ملزم نماید که اگر مثلاً نصف پورتفوی بیمه آتش‌سوزی شرکت بیمه دارای پوشش زلزله باشد حتماً شرکت بیمه باید دارای قرارداد بیمه اتکایی CatXL باشد. اگرچه در مقاطعی و به طور محدود، بیمه‌ی مرکزی این پوشش را ارائه نموده است، به طور مثال این پوشش توسط بیمه مرکزی در سال ۱۳۹۸ و برای سیل آن سال به شرکتهای بیمه ارائه شد که کمک قابل توجهی نیز برای این شرکتها در ایفای تعهدات آنها بود. اما در آیین‌نامه‌ها اجباری روی این مساله گذاشته نشده است. چون مدیریت ریسک بنگاه را به‌صورت مدون پیاده نکرده و صرفا تمرکز بیمه مرکزی بر نسبت توانگری است.

 

* چون درواقع فرهنگ ریسک چندان پیاده‌سازی نشده است، درست است؟

 

شهریار: بله،‌ البته نسبت به قبل خیلی اوضاع بهتر شده است. الان در سندیکا ما دستورالعمل‌ها را تهیه می‌کنیم و به بیمه‌ی مرکزی ارائه می‌دهیم.

 

* از مدل‌های ریسکی که ذکر کردید کدام‌ها را داریم و کدام‌ها را نداریم؟

 

شهریار: مدل‌سازی‌های مختلفی وجود دارد. از مدل‌های اقتصادسنجی گرفته تا مدل‌های شاخص‌محور. ولی برای آن‌چه که در ادبیات مدیریت ریسک بنگاه برای شرکت‌های بیمه و انجمن بین ‏المللی ناظران بیمه (IAIS) یا توانگری II اتحادیه اروپا تاکید می‌کند، سه شاخص داریم که بخشی از آن از حوزه‌ی بانکی آمده و بخشی از قبل در بیمه وجود داشته است.

 

یکی از این شاخصها نسبت توانگری مالی و تغییرات آن است که باید درست محاسبه شود و منعکس‌کننده‌ی ریسک‌ها باشد. نه این‌که ریسک نقدینگی را همیشه صفر بگذاریم. این‌گونه می‌شود که شرکت‌ها خسارت نمی‌دهد یا نمی‌توانند بدهند اما نسبت توانگری بالای صد می‌شود.

 

* به رد پای این برنامه‌ی ویژه در آیین‌نامه‌ها اشاره کنید.

 

شهریار: شاخص بعدی که حتما باید به آن توجه شود نسبت پوشش نقدینگی است. در بانک‏ها این شاخص بسیار کلیدی است و استاندارد بازل III هم روی آن تاکید دارد اما در صنعت بیمه متاسفانه به آن توجه نمی‌شود. در ادامه توضیح می‌دهم که این شوک‌های اقتصادی مانند تورم برای شرکت‌های بیمه از لحاظ حسابداری چندان بد نبوده، اما آثار بدش را در نقدینگی نشان می‌دهد که البته در بیمه‏های زندگی از حالت مدیریت نقدینگی خارج می‌شود و به مدیریت دارایی بدهی (ALM) تبدیل می‌شود چون ALM مربوط به بلندمدت است.

 

شاخص مهم بعدی که بر آن تاکید می‌شود RAROC یا  RORAC  است که اولیRisk Adjusted Return On Capital با ترجمه‌ی فارسی آن «بازده تعدیل‌شده با ریسک نسبت به سرمایه» و دومی Return On Risk Adjusted Capital با ترجمه‌ی فارسی «بازدهی به سرمایه‌ی تعدیل‌شده با ریسک» است. این شاخص در صنعت بیمه ایران وجود ندارد. در مدیریت ریسک خیلی روی این شاخص تاکید می‌شود. چون این‌ها شاخص‌های ارزیابی عملکرد تعدیل‌شده با ریسک هستند. یعنی می‌گوید اگر شرکتی بازدهی خوبی به‌دست آورد باید دید چه ریسکی را تحمل کرده است و این موضوع را لحاظ می‌کنند.

 

 

نمایش بیشتر

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا